*با این حال باید یک هومران باشد، اما شاید یک موفقیت آمیز با دو پایه تراورس در بت* (نوشته شده در 26 نوامبر 2022) ~~ چه پیشرفتی کاملاً بزرگ نسبت به فصل های گذشته. در نهایت، این بسته شروع به بازگشایی بخشهای تازهتر خط داستانی میکند، جایزهای از استقرار در پایینترین سطح برای بیش از 50 قسمت. در آمریکا (به صدای راهزن کیث) کلوسئوم جدیدی از رویاها که در آن ورزشکاران بیسبال عرق کرده مجهز به توپ و دستکش در دست برای گرفتن و درهم شکستن جاه طلبی ها جایگزین گلادیاتورهای گذشته می شوند. با این حال، این عرصه یک قرنیز است که توسط تودهها جشن گرفته میشود. این یکی از چیزهایی بود که در این فصل برای من جالب بود: سرگرمی و ارزش بازاریابی محض بیسبال به عنوان یک ورزش مخصوصاً برای حرفه ای ها. اجازه ندادن به گمراهی در بازی، چیزی بود که بازیکنان را به خاطر آن تحسین می کردم. در میان سرخوردگیها و فشارهای تحسینبرانگیز بیش از حد، هیچ یک از حرفهایها تحت تأثیر قرار نگرفت و به حضور خارجی اجازه نداده بود که در استقامت آنها را بکوبد.
در این دنیای جدید در سراسر اقیانوس های ژاپن، گورو در اقدامی برای شروعی تازه، پای خود را روی خاک گذاشت. و در نهایت بالاخره از تماشای مسابقه بیسبال که در این انیمه در حال انجام است لذت بردم و چیز دیگری غیر از کسالت و تمسخر را تجربه کردم!!! آزمایشها، بازیهای فصلی، مسابقات بین گیبسون جونیور و هوندا جونیور، رنگهای ورزشی عنصری هر کدام به وفور و با موفقیت ظاهر شدند که من واقعاً مشتاقانه منتظر بازیها بودم، چه با جذابیت دوستداشتنی خفاشهای ممفیس و بازیگوشی آنها. در عین حال قابلیت اطمینان به عنوان یک تیم
یک تیم بیسبال تمام عیار، که در واقع می تواند کارهای عادی را انجام دهد که می تواند گورو را بالا ببرد و به او کمک کند! و گورو می تواند بدون ترس به زمین بزند زیرا هم تیمی های توانا او را احاطه کرده اند! نمایشنامه های سطح بالا و تصفیه شده مناسب عنوان حرفه ای ها! آه چقدر لذت بخش بود که شاهد این موارد بودم، چقدر رضایت از کیفیت به خصوص با پیشرفت های سمعی و بصری آن لذت بخش بود.
Major بدون چسبی نیست که توجه و توقع را در مورد طرح و مضامین آن حفظ کند. اهمیت تأثیر والدین و تأثیر هسته ای آن بر مردم در این فصل به نمایش گذاشته شده است. جو گیبسون و هوندا شیگهرو به عنوان ستون هایی ایستاده اند تا پسران مربوطه خود را به آنها نگاه کنند. با کار سرنوشت، سرنوشت هر دو جفت به هم گره می خورد. گورو به دنبال میجرز است تا بقایای پدرش را در زمین های خانه بیسبال بخیه بزند. داشتن این یک هدف کاملا مشخص است، هدفی که من برای سفر با آن هیجان زده هستم. برای ایجاد تاثیری ماندگار برای تحقق این رویا، رقابت او با قاتل شیگهرو، جو گیبسون، بسیار مورد انتظار است.
و در اینجا جو گیبسون جونیور و توهین های او به معنای واقعی کلمه به همه افراد موجود می رسد. قابل درک است که او عملاً بدون گرمی خانواده بزرگ شد و در عوض با سردی قلدرها در آغوش گرفت. گیبسون جونیور در حالی که گورو را با حضور گیبسون در مسابقه قهرمانی مجذوب می کند، از روند فکر هوندا جونیور لال می شود. و بله، گیبسون شیگهرو را کشت، فقط می خواست آن را از سینه من بیرون بگذارد. او در عوض خواهان یک نبرد تنومند با پارچ افسانه ای است. این نشان می دهد که گورو چقدر خوب بزرگ شده است، با وجود اینکه هر دو والدینش در درجه دوم به دست آورده اند.
من عاشق وضعیت گورو در این فصل هستم. شاید حساسیتهای حسی من با گذشتن قسمتها از من آب بکر واضحتر شد و به من این امکان را داد که در نتیجه خوبیهای این فرنچایز و شخصیت او را ببینم. برای تکرار واکنش قبلی ام،
مهمترین نکته در مورد گورو را فراموش کردهام: او یک احمق بیسبال است. این یکدلی که او از عشق شدیدش به بیسبال نشان میدهد باعث میشود که او عجول و سرسخت باشد، به خصوص وقتی با یک حریف شایسته روبرو میشود. جلوتر از او چشمانش را قفل می کند، با فکر کردن به این موضوع، بی احتیاطی او با رنگی قابل درک محو می شود.
و فهمیدن این موضوع، اکنون اوضاع را بسیار بهتر کرد. اگرچه گذشته هنوز برای من ناخوشایند است. من معتقدم هیچ چیز نمی تواند دریاهای طوفانی را که برخلاف میل خودم به آن ها آورده است، از بین ببرد. با این حال، اکنون اکنون است. گورو علیرغم آسیب دیدگی دست چپش استقامت کرد و با شکستن «محدود کنندههایش» استثنایی شد و به چیزی تبدیل شد که میتوان کلاچ پارچ، نگهبان واقعی الماس نامید.
در مورد آنچه که برای من کم بود، به گونه ای که این سریال به من تضمین نمی کرد که آن را از 7 و بیشتر بگذرانم، خوب، پس از شکست های فراوان، زمان بیشتری از من می خواهد تا با این سریال آشنا شوم. من هنوز آن هجوم آدرنالینی را که داستان های ورزشی محور باید از من برانگیزد، تحمل نکردم. تا زمانی که من آزادانه با احساساتم که در آشفتگی منسجم مسابقات بیسبال با موضوعاتی کاملاً هماهنگ است برقصم، شاید در این نقطه بمانم.