*بالاخره به پایگاه اصلی رسیدیم* (نوشته شده در 11 دسامبر 2022) ~~ ورودی مناسب برای نتیجه گیری، Major: World Series پایان داستان گورو را به عنوان شخصیت اصلی فرنچایز با صدای بلندی در هوا جشن می گیرد. با نتیجهگیری شخصیتها در اینجا و آنجا، یکی از قابلتوجهترین آنها علاوه بر قهرمان داستان توشی است که آسیبهای انباشتهشدهاش را به نسخه خداگونه شخصیتاش هدایت میکند و دو جایزه بزرگ را به عنوان هدیه جدایی برای شوهرش میدهد (واقعی). و همانطور که او با مادرش گره خورده است (من اینجا تقریباً اشک ریختم، توشی سرانجام با ضربه روحی خود مواجه شد و کاملاً بهبود یافت)، با سرنوشت های مختلف هفت شخصیت که اندکی مرتبط با یکدیگر در یک موقعیت واحد در هم تنیده شده اند که بازی تساوی بین ایندیانا هورنتس و تگزاس است. Raiders، همه در دو قسمت 30 دقیقه ای.
من عاشق این هستم که چگونه ما در حال گذراندن زمان زیادی هستیم، دقیقاً 8 سال است. این نه تنها واقعیت طولانی مدت واقعی دستیابی به اهداف را نشان می دهد، بلکه نه تنها راه را برای پیشرفت های جالبی مانند حضور توشی و مایومورا در رقابت های اصلی و مخالف هموار می کند، بلکه واقعاً به نظر می رسد پایان یک سفر طولانی به معنای واقعی کلمه از دوران کودکی.
من می خواهم در مورد صحنه های مهم به همراه برخی از افکار کلی هر شخصیت مهم صحبت کنم.
1: موموکو. من نمی توانم او را به رسمیت نشناخته ام، زیرا او به معنای واقعی کلمه گورو را در سن شش سالگی از مسیری دلخراش نجات داد. او چنین روح شگفت انگیزی است. او یک معلم و یک مادر، دو چهره مهم زندگی شخصی بود. و او عشقی را که گورو به آن نیاز داشت، به او داد، علیرغم اینکه او ابتدا لجباز و متکبر شد. موموکو علیرغم اینکه یک جانشین است، بسیار به پسر خوانده اش اهمیت می دهد. و پیام مهمی را نشان می دهد: خانواده می تواند هر کسی باشد، حتی آنهایی که از نظر خونی نسبتی ندارند.
2: کائورو. داشتن عشق به یک فرد متراکم برای بیش از یک دهه در حال حاضر به خودی خود سخت است، بنابراین من افکار مشکوک، نیاز به توجه و زمان با کیفیت، و عدم اعتماد به نفس او را در رابطه با او سرزنش نمی کنم. با گورو چون، گورو گورو. او مظهر یک احمق بیسبال است و هیچ کس از تراکم او در روابط عاشقانه شگفت زده نمی شود. به علاوه، او در آمریکا است. روابط از راه دور صدمه می زند، و به ندرت می بینیم که او به تنهایی با کائورو تماس بگیرد. اما او زمانی که حساب میکند از پسش برمیآید، و این چیزی است که کائورو باید به آن ایمان داشته باشد، که او هم به آن ایمان داشت و توانست با یک لیگ برتر حرفهای برای بیش از 8 سال رابطه خود را حفظ کند. او کسی است که گورو واقعاً به آن نیاز دارد، کسی که به عنوان یک زن برای یک مرد، احساسات زیر ظاهر خشن خود را درک کند. داشتن خانواده با گورو، و درعین حال با فرزندان، موضوع خانواده را برآورده میکند، زیرا همه چیز به طور کامل پیش میرود. او واقعاً شکارچی گورو برای زندگی است (با عرض پوزش توشی). و چقدر تصادفی بود که ایزومی در همان روزی به دنیا آمد که گورو قهرمان جهان شد. خیلی اتفاقی
3: توشی. من قبلاً برخی از افکارم را در مورد نتیجه گیری او به عنوان طولانی ترین شریک جنایت و عاشق گورو بیان کردم. توشی در بیشتر دوره های اولیه میجر خشن و بی ثبات بود و ما باید از مشکلات خانوادگی او تشکر کنیم. او توسط خانواده اش رها شده بود، اما به دلیل بیسبال - هدیه ای که گورو در کودکی به او داده بود - توانست از پس آن بربیاید. به دلیل دعوت گورو، زندگی توشیا به معنای واقعی کلمه تغییر کرد. گورو از او به خانه خودش، دنیای بیسبال استقبال کرد. توشی در آن خانه خود را پیدا کرد، علاقهای که زمان و تلاش خود را به آن اختصاص میدهد، و تقریباً یک دهه و نیم بعد ابزاری شد تا او واقعاً به حوزه خانوادگی خود بازگردد. آن دویدن های خانگی عمیق بودند. گورو هرگز نمیتوانست مجموعهای بهتر از تشکر را برای آن دریافت کند. در نهایت او توانست مادرش را بپذیرد و به معنای واقعی کلمه با او روبرو شد و این بسیار مهم بود.
4: جو گیبسون جونیور در کمال تعجب، مسابقه واقعی بین جوانان بود. این شبیه تغییر نسل است، به عنوان جفت فانوس دریایی بعدی در بیسبال. همه چیز گیبسون پدر در S5 به پایان رسید، زیرا گیبسون جراحات خود را می پذیرد و توسط گورو کلمات اطمینان خاطر به او گفته می شود. جونیور با پدرش روابط بیش از حدی داشت. برخلاف گورو که با درخشش رد پای شیگهرو را دنبال میکرد، جونیور از روی کینه و انتقام از پدرش پیروی کرد. تضاد مناسب انگیزهها، که چارچوب قهرمان-آنتاگونیست را انعطافپذیر میسازد، زیرا واقعاً یک تقابل واقعی وجود ندارد - در هم تنیدگیهای زیادی وجود دارد. جونیور اضافه شدن جالبی به بازیگران اصلی بود. در ابتدا من کاملاً از او و شخصیت او متنفر بودم. اما بعد از گذشت زمان، شخصیت او به عنوان رقیب نزدیک قهرمان داستان ما با آرزوهای خودش برای روایت مهم بود. خیلی خوب بود که می بینیم او یک بار دیگر پدرش را می پذیرد. در سبک بسیار آشنای اصلی پدر و مادر، یعنی نشان دادن-نگو-مثل-به معنای واقعی کلمه نکن، او هنوز بعد از یک دوره طولانی درک پیدا کرد. نامربوط اما توشی idc idc بهتری است و همچنین خوش تیپ تر است.
5: Joe Gibson the Dad(dy): اوه پسر، و او به عنوان مربی Raiders تبدیل شد. پیرمرد نمی تواند از بیسبال دوری کند و لعنتی این کار برای من معجزه می کند. او شخصیت نهایی در کنار شیگهرو است، تقریباً از نظر اهمیت. من قبلاً بسیاری از افکارم را در مورد او از فصل های قبل بیان کرده ام، اما این بار بیشتر در مورد نتیجه گیری شخصیت او صحبت خواهم کرد. من فریب خوردم که او در S6 کارهای بیشتری انجام میدهد و دشمن نهایی در سری جهانی خواهد بود، اما زمان زمان خود را معطوف کرد، تا اینکه به اندازه کافی بزرگ شد که بازنشسته شود و باتوم را به پسرش بسپارد. و به همین دلیل، چند روز به من خوش نمی آمد تا اینکه این کار را تمام کردم. با این حال، آنقدرها هم مهم نیست (اما باز هم من را آزار می دهد)، زیرا هر کاری که او انجام می دهد تأثیری بر گورو دارد. این زیبایی گیبسون، پدر دوم است. او این داستان را با حسرت آغاز کرد و اگرچه به دلیل آسیب دیدگی در S5 در جاده حسرت قرار داشت، اما قربانی خودش به او آرامش داد. مفهوم آسیب (آسیب و مرگ) در ماژور رایج است. این امر استقامت و فداکاری را که دو ویژگی مهم برای یک ورزشکار است، برجسته می کند. اما ما به فرمول وظیفه و مسئولیت اضافه می کنیم، سنگین ترین سانترها را گیبسون در نیمی از دوران حرفه ای بیسبال خود به خاطر خانواده هوندا متوفی انجام داد. گیبسون شبیه همه این ویژگی ها است، به خصوص استقامت. چه در سنین پیری و چه در تنهایی، به وظیفه خود ادامه می دهد. و رهایی از پشیمانی آنچنان برای او لحظه بسیار خوبی است. او در آنجا از دوست داشتنی بودن دست نمی کشد، همانطور که یک بار دیگر کار پدرانه خود را انجام داد و دو جوان را از رکود خارج کرد. من واقعاً دوست دارم که او بیسبال را دوست دارد، و ستایش کودکانه هنوز در این چهره قدیمی وجود دارد. گیبسون بزرگترین است. گیبسون بز است. او مانند گورو نگهبان تپه است، محافظ پایگاه خانه، یک پدر واقعی با وجود خطاها.
6: گورو، هوندا و شیگنو. گورو کودک و گورو بزرگسال. پسر پارچ یوکوهاما آبی اوشن، و پسر پارچ اقیانوس آبی یوکوهاما و یک لیگ برتر حرفه ای. قهرمان جهان. با این حال، او به سادگی گورو است، کسی که در خانواده ای گرم بزرگ شده و ارزش ارتباط خانوادگی را از فقدان های اولیه اش درک کرده است. بیسبال رسانه ای بود که عشق و ارتباطی که او با پدرش دارد را در میان گذاشت. به این ترتیب، او شی را به مردم داد، به این امید که آنها نیز مانند او از آن لذت ببرند. و همه آنها خوشبختانه انجام دادند. همه آنها به اهمیت بیسبال پی بردند، این تک نمونه به نام گورو هوندا/شیگنو به طور غیرمستقیم به آنها الهام می دهد که دست از دیلی دالی بردارند و شروع به دنبال کردن رویاهای خود کنند. راستش را بخواهید، بخش زیادی از من در این سریال همیشه مجروح و مجروح شده بود، به خصوص در S3 و S4. من هنوز تضادهایم را به طور کامل حل نکرده ام، زیرا ارزش های خودم را دارم، اما قبلاً درک خود را بیان کرده ام. از آن زمان به بعد، تا حدودی نوشتن بهتر، صدمات به ابزاری برای قدردانی بیشتر از گورو تبدیل شد، به همان دلایلی که گیبسون نیز داشت. رشد او، با این حال، آن را صمیمانه تر کرد. من فقط می توانم تصور کنم که تعادل بین کار و استراحت برای طبیعت او چقدر متناقض است. اما او موفق شد. او باعث موفقیت دیگران شد. او ستارهای بود که سالهای نوری را به جلوتر از سرعت 100 مایل در ساعت طی میکرد. موانعی که گورو در زندگی اش از سر گذراند کم و زیاد است، اما با توجه به مراقبت محبت آمیز موموکو، چیاکی، و شیگهرو در اوایل، او ناگزیر برای همه چیز توانایی دارد. او در هر مانعی برای تماشاگران هدیه ای داد و آن امید است. و از آن امید، احساس خانه. او خداحافظی نمیکند، زیرا او با همه زندگی میکند، این موفقیت با دیدن یک ورزشکار حرفهای افزایش یافت. او که عنوان قهرمانی جهان را به دست آورد، همه داستان ها را در یک نتیجه رضایت بخش متبلور می کند. او اکنون دنیا را برای او و برای همه دارد.
اعتراف می کنم که ماجر سواری سختی بود. من وضعیت فعلی رسانه ای خود را به این دلیل تأیید کرده ام و این واقعیتی است که سلیقه و دیدگاه من تغییر کرده است. اما نه بدتر، من فکر نمی کنم. رتبه های من دیگر اهمیت چندانی ندارد. تاج به افکار من داده می شود - این افکار، این افکار فراوان من حتی به 4، 6، 7/10 می دهم. ماژور در مجموع 7/10 است. پستی های افتضاح و اوج های نه چندان بهشتی داشت. اما آیا این بر بسیاری از نکات مثبتی که بیان کردهام، چیزهایی که میتوان به آنها اعتماد کرد و من صادقانه احساس میکنم، غلبه کرد؟ آیا سخنان من برای نمایش است؟ آیا اعداد و یک مشت کلمه آزاردهنده تر نیستند؟ فقط دعا می کنم به تعریف و تمجید من به عنوان توهین تلقی نشود و انتقادات من نیز توهین نباشد. چون در نهایت سعی می کنم به سریال و نویسنده اش وفادار باشم. سفری که من وقت خود را صرف فکر کردن در مورد محتوا می کنم و برای انتقال آنچه در درونم تا آنجا که می توانم وقت صرف می کنم، با Major شروع می شود. و برای آن، یک امتیاز مهم برای مرحله بعدی رشد من باقی خواهد ماند.
سلب مسئولیت: امتیاز من برای این فقط به این فصل محدود شده است. پایان بیشتر از این مرا تکان نداد. شور و هیجان شدید ناشی از تبادل عرق و توپ در کل سریال وجود نداشت. من آن را تاسف برانگیز می دانم، اما آنچه مهم است این است که آن را دوست دارم و پیام های مهمی از آن دریافت کرده ام. با این وجود، نمره من برای Major در کل بالاتر است.