من آن را به صورت کل تایپ کردم، اما با فرض اینکه باورها و احساسات درونی خود را به میزان زیادی بیان کرده باشم، فقط آن را در ابتدا قرار می دهم تا بتوانید کل را بخوانید و روزه بگیرید. تصمیم گیری این چیزی است که من فکر می کنم 2nd فاقد آن است، فقط هماهنگی با خودش، بیسبال ضریب هوشی بالایی که در نظر گرفته شده بود، با RPG بسیار دقیق، مانند Hajime no Ippo. در عوض، آنها تقریباً جزئیات را به طور کلی کاهش دادهاند، در حالی که سطوح قدرت شخصیتها را هرس میکنند، در عین حال باعث میشوند شخصیتها احساسات بزرگ خود را نشان دهند، و استفاده از همدلی را در آنجا سخت میکند، زیرا اتفاق زیادی نیفتاده است، فقط میتوان گفت: "Omg فقط بازی معمولی در حال حاضر 4Head". زمانی که در مرحله اول این کار هواداران بود، آنها از روی سکوها فریاد می زدند و باعث می شدند که شما نسبت به بازیکنان احساس خوبی داشته باشید و تمام تلاش خود را می کردند. اما در اینجا، احساس میشود که ماژور به سمت Dia no Ace قدمی میگذارد، بدون هیچ رویدادی تصادفی، این فرصت را دارد که شما را وادار کند فقط چشمهایتان را بچرخانید و بگویید «هر چه قبلاً اتفاق افتاده است». لزوماً بهبود نیست، اهم.
اما اگر اولین مورد را تماشا کرده باشید، تقریباً موظف به تماشای دوم هستید، ارتباط صرف بین آنها در حال حاضر لذت بخش است، جنبه تلخ این است که ممکن است بیشتر این عنصر باشد که با خود همراه خواهد بود.
راستش را بخواهید، کیفیت های زیادی را که انیمه اول داشت، از دست داد، جزئیاتی را به دست آورد، اما بسیاری از عناصر دیگر را از دست داد، به نظر می رسد بودجه ی اولی کم شده است. همانطور که گفتم، آن رایحه وحشتناک Dia no Ace را دارد که هر بار نتایج کاملاً تصادفی داشت، به گمان من، "واقع گرایی"، اما تا حد ممکن نتیجه معکوس داد، و این بی تفاوتی نسبت به نتیجه احساسی را که من صادقانه نمی خواهم چاپ کرد. حس کردن. منظورم این است که وقتی میتوان از اطلاعات استفاده کرد، یافتن حالت نقص سرگرمکننده است، اما زمانی که پروژه از قبل طلایی شده است، چیزی برای استفاده از آن واحدهای غیرمستقیم که ایجاد کردهاید و جمعآوری واحدهای اطلاعاتی کوچکتر با اندام حواس وجود دارد، وجود ندارد... داستان مصنوعی، لازم نیست تصادفی باشد، چگونه می توان از یک نفر خارج شد، اگر به معنای واقعی کلمه "هر اتفاقی بیفتد، همه اعداد تصادفی" است، اکنون یک نام مستعار برای من نیز ایجاد کنید، لطفاً اسم من هر چه باشد، بیایید همه بی تفاوت باشیم . باید چیزهای معناداری را آموزش دهد + در عین حال باید جالب باشد. و «چیزهای معنادار» معمولاً «از تمرین بهبود یافته اند، به همین دلیل است که به این شکل اتفاق افتاد» (آیا یک خمیر واقعاً قوی را به کار بردم که هر یک فکر میکردند به هومران یا ضربه بزرگ و غیره میرسند)، یا هر طرح دیگری، اما این فاکتور RPG یا برخی از عوامل طرح جالب بسیار غایب هستند. مطمئناً انیمه چندین خفاش خوب قدیمی داشت: "هیچ انگیزه ای وجود ندارد، اگر قرار ملاقات با جنی را از دست بدهم، شما را می کشم"، اما در یک کلید جدید، فقط دخترانی که با آن پسر بچه برخورد می کنند، توده عضلانی بلوغ را افزایش می دهد. ، اما لحظات تصادفی زیادی بین آنها وجود دارد. امیدواریم متوجه شده باشیم که چرا لحظات تصادفی بد هستند، چرا واقعیت خوب نیست زیرا مسابقات واقعی MLB وجود دارد، میتوانیم آنها را تماشا کنیم و حتی جزئیات بیشتری خواهیم داشت، با هر سرعت و دورهای، حتی میتوانیم بنشینیم و همه پارچها را بنویسیم/ عادات خمیری نقاط قوت نقاط ضعف و غیره اگر بتوانید آنها را ببینید، اما این یک MLB ساده نیست، این یک محتوای مصنوعی است که باید همین الان و با زمان محدود در اینجا سرگرم شود. مسابقات واقعی 1-2 ساعت طول می کشد و انتظار برای اتفاقات دراماتیک خسته کننده است، اما در انیمه باید آن لحظات وجود داشته باشد. به همین دلیل است که من فقط 7 را برای لذت بردن دادم، صادقانه بگویم ok Art 9 است، افکت ها و چیزهای جدید خوب، طراحی برای من هر چیزی است، می توانم سایه ها و چیزها را به اندازه کافی خوب ببینم، داستان 7 نیز، یعنی هیکارو به سینه برخورد می کند. خیلی با گوش ها کشیده می شود، بعضی از لحظات دیگر نیز، آنها یک نویسنده نمی تواند با عبور منطقی از همه رویدادها اتفاقی بیفتد و فقط آن را با گوش می کشد، من شخصاً فوراً آن را می بینم، مانند، تنظیمش کنید، مرد، نه فقط آن را به طور تصادفی در چند لحظه ساسوکه را به یاد می آورد که او به زور جان سالم به در می برد. با گوش دادن به لحظاتی که تقریباً بر خلاف همه احتمالات در موقعیت هستند، مانند یک تنظیم منفی یا چیزی است که واقعاً احساس وحشتناکی را ایجاد می کند. این حس شبیه به دزدیده شدن یک چیدمان دراماتیک است، انگار نیکوی شما از GTA IV و رومن برای اولین بار خانهاش را به شما نشان میدهد و متوجه میشوید که همه اینها یک دروغ بود، آن همه لاف زدن. من می دانم که انیمه هنوز تا حدی به خوبی انجام می شود و گاهی اوقات تقریباً در 1st Major lvl انجام می شود، اما گاهی اوقات مانند یک توپ چنگال می افتد. پرتاب کننده هایی که 4 توپ را به چپ و راست بدون توقف روی 3 پرتاب می کنند، تمام جو لعنتی به من وارد می شود، صادقانه بگویم که همینطور باعث می شود که لعنتی ندهم، به طور پیش فرض هماهنگ هستند. اولین ssn میتوانست نقشآفرینی بیشتری داشته باشد، اما به دلایلی اینطور نبود، نویسنده به ما نشان نداد که همه چیز قابل آموزش است، مانند حرکت دست چپ گوروس پس از شکستن شانه، که یک زندگی واقعی عالی است. همینطور درسی، من از چنین طرحی برای بار دوم لذت می بردم آسان، زیرا بسیار واقعی است، می تواند به مدت طولانی بازتوانی کند، برخی از افراد آسیب دیدگی کشنده زانو خود را در مدت 4 ماه درمان می کنند، زمانی که هر دکتر می گوید که 2 سال و نه حتی سریعتر تلاش کنید، منظورم این است که آنها احتمالاً از برخی پپتیدها یا بدون مواد هورمونی استفاده میکنند، اما شما ارزش امتحان کردن را دارد، وقتی این یک سؤال شغلی است. به هر حال، به دست آوردن قدرت شانه، چیزی بود که به احتمال زیاد عنصر اصلی RPG برای داستان بود، اما RPG دایگو حتی قبل از ssn دوم (سرگرد دوم) متوقف شد، او برخی از تکنیک ها را یاد گرفت. کمی بهتر است، بقیه RPG کجاست، چرا هیچ اطلاعاتی در مورد نحوه ساختن شانه وجود ندارد، منظورم این است که چرا که نه، گورو همه نوع کارهایی از این قبیل را انجام داد، حتی با یک بازی قوی، و این واقعیت را منعکس می کند. خوب، شما میتوانید در هر تمرین مناسب، برای ضرب کردن یکنواخت EZ، ماهیچه بسازید، و اگر او مطلقاً هیچ راهی برای ساختن شانه به اندازه کافی برای زدن سرعت هیولا در پاپهایش نداشت، سرگرد دوم میتوانست چیزی در مورد شکستن توپها داشته باشد. برخی از متای بریکینگ توپ عمیق تر، لایه های بریکینگ توپ های دقیق، این چیزی است که ssn 1 فاقد آن بود، همه Fastball-Fastball-Fastball تقریباً تا انتها، زمانی که atm برخی از Kershaw از انواع زمین های em استفاده می کنند، برخی از آنها هزار بار یک بار کلاچ Euphus را دارند. و ترفند با یک توپ سریع متحرک + لغزنده سریع (چیزی کاتوری از اول)، باعث میشود بهترین ضربهها مانند یک حیاط دورتر تاب بخورند، زیرا بسیار شبیه به نظر میرسند، این همان چیزی است که میجر فاقد آن بود. آن مجموعه مهارت مایومورا، جایی که او در واقعیت به اندازه شیگنو توپ سریع دیوانهوار نداشت (حتی اگر نزدیک به نظر میرسد)، اما بیش از اندازه کافی آن را با ساخت توپهای شکستن دیوانهکننده جبران کرد، جایی که میتوانست آنها را در منطقه ضربه سوراخ کند. با یک پیکسل و قبل از آن باعث می شود که آنها کاملاً خارج از منطقه حمله به داخل و خارج پرواز کنند. ssn اول این موارد را داشت با "زمینهایی که شبیه به نظر میرسند و ضربه زدن فوقالعاده سخت است"، با کاتوری "kousoku suraida" وانمود میکرد که وارد زمین توپ میشود تا به گورو یک لغزنده ساختگی که او تمرین میکرد ضربه بزند، بدهد، زیرا آنها مشخص کردهاند که او چه تلاشی میکند. ضربه زدن با نگاه کردن به جایی که بینایی او به سمت آن هدایت می شود. یا با بازی براوو (کوبا) در جام جهانی، جایی که او 3 منحنی ظاهری مشابه داشت، و بزرگترین منحنی که کیوشیرو قادر متعال را به نمایش می گذاشت. فاکس همچنین ترفندهایی از این دست را انجام می داد تا کمبود کنترل سانچزو را جبران کند زیرا او شروع کننده کندی است. اما هنوز آنها مانند موارد کمیاب بودند، اگرچه من نحوه تنظیم آنها را دوست دارم، اما آنقدر طبیعی به نظر میرسید که واقعاً جالب بود. در Major 2nd نه تنها گاهی اوقات تنظیمات انجام نمی شود، بلکه چیزها نیز چندان جالب نیستند. انصافاً همه چیز مثل آن شانه قهرمان اصلی هرس شده است. اگر تواناییهای اولیه قهرمان را هرس کنید، سپس آن را با چیزهای RPG عمیقتر جبران کنید، آن تکنیک پرتاب مانند کیوشیرو شروع خوبی است، حالا چند تمرین دیوانهوار با چند تار لاستیکی، مقداری پرتاب توپ ورزشی یا هر چیز دیگری اضافه کنید! :O
انیمه به گونهای ساخته شده است که واقعاً دارای همان نقشآفرینی عمیق در نظر گرفته شده است، با این حال نویسنده ارزش رد شدن از جزئیات را حتی بزرگتر از 1st Major میکند، جایی که کاملاً با نوع غیرمنطقی شخصیتهای قدرت هیولا کار میکرد. منطقه که به جزئیات اهمیت نمی دهد و درهم شکستن، جوهر «جریان» غیرعقلایی است، تمام طرح ها را به شیوه ای کاملاً طبیعی ارائه می دهد، در عین حال صحنه های پرانرژی شوون دیوانه کننده را ترسیم می کند. اما اینجا در 2، زمانی که هیچ قدرت، نیاز به دقت، درست است؟ و این چیزی است که آن را واقعاً عجیب و غریب می کند، از روش "این در واقع قلمرو هوشمند است، عزیزم" به ما نزدیک می شود، با قهرمان اصلی دایگو که یک شکارچی است، به نظر می رسد با کارآمد بودن به عنوان یک ابر کامپیوتر با بازی تیمی و کارآمد به سمت جف کین حرکت کند. دستور دادن زمین و شکستن سخت با انجام این کار، اما تمام جزئیات فقط SINK ezpz، که یک سینک با جزئیات boiz پرتاب کرد، با دایگو مطابقت های مولد اعداد تصادفی را انجام داد که حتی یک ذره عرق را رها نکرد، و تماشای پرتاب پارچ 3 توپ، هر کدام از توپ بدتر بود. پیش از این، حدود دوازده بار در یک فصل، در حالی که او را به عنوان "توجه به همه جزئیات و هوشمندانه بازی کردن" نشان می داد، و هر بار به 4 توپ تبدیل می شد، هر 1 تعجب می کند، ikr، چگونه می شود. حتی در ssn اول، که آن طعم و مزه دیوانه وار غیرمنطقی را داشت، برخی از کوموری یا توشیا در اینستا فریاد زدند "TIIIME!!" در توپ 2 چه برسد به 3، و از پارچ پرسید که آیا مقداری گوجه فرنگی با شیر خورده است یا به او گفت که دانزو، گابلا، کاپیت است، و او فقط مانند کین تمام دوران بازی را از دست خواهد داد، یا گورو با "کاواباتا" بیایید برای یک ثانیه با توشی صحبت کنیم، مطمئن هستم که او وضعیت را درک می کند و سپس او را به دلیل گیج شدن به عنوان یک شکارچی به زمین آتش زد. اما آنها حتی در آن زمان در هیولاهای غیرمنطقی ماژور اول لعنتی را به جان خریدند!
هنگام تماشای 1st، میتوانستم با چیزهای زیادی ارتباط برقرار کنم، احساس میکردم که در همان شرایط زندگی کردهام، حتی اگر یک Major Leaguer نباشم. دومی در آینده به اصلاحات زیادی نیاز دارد، اگر موردی وجود داشته باشد، تا ppl راحتتر با آن ارتباط برقرار کند، تا کنون این مقدار جزئی (لیگ) آن بوده است، برخی از عناصر مهم همدردی. بیایید امیدوار باشیم که ماسودا دفعه بعد وضعیت بهتری داشته باشد و، جهنم، همه به ورزشگاه، بویز، دوباره شانه های خود را بسازید:>