2205: A New Journey ادامه مناسبی از سری است که دنباله های اصلی Space Battleship Yamato را برای مخاطبان معاصر اقتباس می کند. برای هرکسی که از طرفداران سریال، نسخه اصلی یا بازسازی شده است، این یک دنباله خوب است و بسیاری از اشتباهات دیده شده در 2202 Warriors of Love را برطرف می کند. با این اوصاف، 8 قسمت 2205 تلاش می کند تا با زمان بسیار کم کارهای زیادی انجام دهد. همچنین به نقطهای رسیده است که سریال احساس میکند زیر سنگینی میراث خود کمانش میکند. نقاط قوت اصلی بازسازی های Space Battleship Yamato هنوز مشهود است. موسیقی و جلوه های صوتی عالی هستند. انیمیشن ها واضح هستند و نبردها تماشایی هستند. 2205 خوشبختانه مقیاس نبردهای خود را کاهش داده است، به طوری که ناوگان یاماتو تنها از سه کشتی تشکیل شده است. این تعداد در بخش کوچکی است، و گنجاندن برخی از اسکورتهای عمومی میتواند نبردها را بدون سختتر شدن آنها افزایش دهد. جدا از این، نبردهای فضایی اکنون به سطح قابل درک برگشته اند که می توانیم کشتی های اصلی را در طول عملیات دنبال کنیم و توانایی های آنها را بدانیم. هیوگا و آسوکا افزودههای فوقالعادهای هستند که با اضافه کردن یک حامل و کشتی پشتیبانی، یاماتو را تکمیل میکنند. ادغام فناوری Cosmo Reverse System در آسوکا، به ویژه، به نبردهای 2205 دینامیک تاکتیکی جالب تری می دهد، زیرا کشتی قادر به انجام کارهایی مانند موانع حرکت موج پروژه است. ناوگان گامیلیان نیز به طور مناسب به چند کشتی سرمایه ای مانند کشتی های حامل یا گل سرسبد Dessler و اسکورت آنها ارسال شده است. در حالی که هنوز مقدار زیادی کاه در ترکیب وجود دارد، کشتیهای عمومی این فرصت را برای نمایش فراهم میکنند تا یک نشانگر بصری از آسیب وارد شده به گامیلانها در هنگام نابودی اسکورتها ارائه دهد. این به نبردها سرعت و سختی می بخشد زیرا ما هرگز احساس نمی کنیم که یاماتو و متحدانش بدون مجازات می جنگند. همه اینها در کنار هم خوانایی قابل توجهی را به عمل میدهد، زیرا ما تحت تأثیر تعداد زیاد کشتیها قرار نمیگیریم تا جایی که ذهن را خستهکننده میکند. در نهایت منجر به نبرد بسیار چشمگیرتر و جذاب تر می شود زیرا ما یک نقطه کانونی برای توجه داریم و می توانیم قطعات متحرک را ردیابی کنیم.
از سوی دیگر، ناوگان دزاریام از عمومی بودن فوقالعاده رنج میبرد، و طرحهای آنها شبیه پنکیکهای فضایی بدون الهام با دکلهای کشتی متصل به آنها است. در حالی که کاملاً قابل استفاده است، فقدان طرحهای متمایز بین کشتیهای پایتخت و اسکورتها باعث میشود که نبردها مانند نبرد با یک لکه همگن به نظر برسد. احساس کمی از آسیب وارد شده وجود دارد، که گاهی اوقات به اعمال احساس کندی و تکراری می دهد. مسلماً، ناوگان دزاریام هرگز نقطه کانونی نبرد نبود، همانطور که در نیمه دوم سال 2205 فاش شد، اما همچنان از عملکرد کلی آنها کم می کند زیرا آنها مانند یک گنجایش ایستا و دور ریخته شده احساس می کنند. بدترین متخلف احتمالاً ناوگان فدراسیون بولار است، اما آنها فقط به طور خلاصه بیشتر به عنوان یک نقطه داستان ظاهر می شوند تا یک بازیگر واقعی در داستان.
این طرح به نظر می رسد که سعی دارد با زمان بسیار کم صفحه نمایش، کارهای زیادی انجام دهد. معمای اصلی پیرامون ماهیت اسکندریان و رابطه آنها با گامیلان ها به خوبی بررسی شده است. این توضیح قانع کننده ای است در مورد آنچه که برای مردم اسکندری اتفاق افتاده است. با این حال، ضعف اساسی آن این است که دائماً سعی می کند دسلر را با ضربات عاطفی این خط داستانی که به آن وابسته است، دوباره متنی کند. این همیشه برای هر بازسازی که از نزدیک پیرنگ اصلی را دنبال می کند، یک مشکل نهایی خواهد بود. در سال 2199، دسلر یک دیکتاتور دیوانه کهن الگوست و نشان داده میشود که به شکلی کارتونی یا خیرخواهانهتر، کاملاً شیطانی است، حتی تا حدی که از بند خارج میشود. بازگشت از آن به رهبری گمراه یا بدفهمی که مایل است برای مردمش دست به هر کاری بزند دشوار است. زمانی که تصمیم گرفت نیوبالراس را روی گامیلیاس بیاندازد، به اندازهای از خط عبور نکرد، بلکه از آن عبور کرد. می توان این بحث را پیش از این بیان کرد که گامیلاس یک سیاره در حال مرگ بود و این اقدام در نهایت باعث مهاجرت خواهد شد. با این حال، آنقدر افراطی است که هیچ چیز در مورد نگرانی او برای مردم گامیلیا در 2205 منسجم احساس نمی شود.
این وزن میراث سفینه جنگی فضایی یاماتو است که باعث میشود بازسازیهای آن از بین بروند، زیرا تنها گزینه برای جلوگیری از این امر، بازسازی طرح پیرامون آن است. این نیز تصمیم آسانی نیست، زیرا هیچ تضمینی وجود نداشت که 2199 به اندازه کافی موفق باشد که بتواند ادامههای اصلی Yamato را تضمین کند. بنابراین عدم تطبیق صادقانه این شخصیت اصلی و عنصر داستان ممکن است بیشتر به یک سیلی برای طرفداران تبدیل شود تا یک پیشرفت. با این حال، این اکنون مشکلاتی را برای 2202 و اکنون 2205 ایجاد می کند که آنها با آن دست و پنجه نرم می کنند. در حالی که می توان از این موضوع چشم پوشی کرد و با مصیبت دسلر همدردی کرد و در تلاش او برای نجات مردم گامیلان سرمایه گذاری کرد، اما فاقد طنین احساسی است که اگر 2199 دوباره کار می شد به دست آورد. با این حال، نقش آفرینی او در طول سریال به اندازه کافی برای فروختن رابطه و وابستگی او به Starsha انجام شده است و به این عنصر از طرح در هنگام پایان آن ضربه احساسی قوی می دهد.
جنبه انسانی چیزها جایی است که شخصیت و طرح داستان به شدت متورم می شود. زمان نمایش بین توسعه خدمه جدید یاماتو، بازگشت یابو و عواقب اقدامات او در سال 2199 طولانی می شود و در نهایت تلاش می شود تا به آشفتگی شخصی در کودای رسیدگی کند. البته، آنها در اوج 2205 همپوشانی دارند، اما واضح است که بارگذاری چهار خط داستانی در یک دوره 8 اپیزودی همه چیز را به حد نهایی می رساند. اولین قربانی، هر گونه ضربات داستانی یا تحولاتی است که شامل خدمه اصلی یاماتو می شود. کمی به یوکی توجه می شود، اما برای بررسی رابطه بین او و کودای کمی انجام شده است. حتی کشف احساس گناه و مسئولیت کودای به دلیل هزینه بازگرداندن او و یوکی از بعد بالاتر به سختی بررسی می شود. ناامید کننده است که ببینیم چنین شخصیت محوری تا این حد به حاشیه رفته است، به خصوص که او اکنون کاپیتان یاماتو است و یک دیدگاه طبیعی برای دنبال کردن آن است. بیشتر بخشهایی که کدای را در بر میگیرند، محدود به صحنههای کلیتر هستند که به کل یاماتو در نبرد مربوط میشوند. در حالی که این بدان معناست که او هرگز به یک شخصیت ثانویه تبدیل نمیشود، اما کار کمی با او در جبهه کاراکتر انجام میشود. گناه سنجیدن او بیشتر پس از اینکه چند بار توسط شخصیت های دیگر تنبیه می شود، حل می شود تا اینکه توسط او بازتاب مناسبی را طی کند. باز هم، همه اینها به کمبود مشخص زمان در سال 2205 منتهی می شود.
زمان در عوض به تلاش برای شناسایی خدمه جدید یاماتو اختصاص داده شده است. در حالی که همه آنها غیر از Domon Ryuuske شخصیت های ثانویه هستند، همه آنها به طور مشخصی توسعه نیافته هستند، حتی با این استاندارد. زمان کمی برای توسعه که صرف برخی از آنها میشود، در بهترین حالت چیزی بیش از شخصیتهای کلیشهای است. در حالی که خلبان هات شات، دریانوردی سر بند انگشتی و مهندس عصبی همگی کهن الگوهای شخصیتی کاملاً کاربردی هستند، اما نقش چندانی در غنای داستان ندارند. در هر صورت زمان کافی برای بیان آنها وجود نداشت و افزودن هر گونه داستان فرعی برای عمق بخشیدن به آنها فقط سریال را باد می کرد. این فقط یک پیشرفت شتابزده باقی میگذارد که آنها را بهجای چیزی برجستهتر و ارگانیکتر به کهنالگوهایشان میچسباند. با این حال، این نتیجه در بهترین حالت، به جای تصمیمی ستودنی که برای جلوگیری از نفخ گرفته اند، یک قربانی از روی ناچاری است.
بیشتر زمان ذخیره شده برای ایجاد رمز و راز و تهدید در پشت اهداف و مقاصد Domon استفاده می شود. داستان پشت سر او به او دلایل زیادی برای تضاد در مورد Yamato و Kodai می دهد، اما نه در حدی که کادربندی سریال نشان می دهد. قبل از اینکه قسمتهای بعدی را از دیدگاه او ببینیم، او در ابتدا به طرز شگفتآوری شیطانی شناخته میشود. این کادربندی احساس سنگینی می کند و در نهایت به جایی نمی رسد. یک فقدان ساده زمان پخش خام برای ایجاد شک و تردید در ذهن بیننده درباره او وجود دارد. این همه سوء ظن را در مورد Domon در نهایت احساس ملودرام می کند زیرا به سرعت خنثی می شود و چیزی جز پارانویا و تعصب نیست. بیننده هرگز احساس نمیکند که تهدید میکند، زیرا هیچ چیز قابلتوجهی وجود ندارد که از آن چیزی پشتیبانی کند که کادربندی 2205 میخواهد آنها را باور کنند. همچنین بیننده برای دومینون احساس همدردی چندانی نمیکند یا لحظهای برای اثبات او احساس نمیکند، زیرا زمان کمی برای دلبستگی به او وجود دارد یا وضعیت جدیدی که پس از سوء ظن به او وارد میشود. مشکل مشابه بسیاری از 2205 در اینجا تکرار میشود، زیرا تاریخچه او نسبت به پتانسیلهایش، یا حداقل عمقی که روایت نشان میدهد که کشف خواهد کرد، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. اگرچه تضاد درونی او بهتر از کودای حل شده است، اما فقط تا حدی بهتر است. باز هم، زمان کافی برای این که آن را با بیننده طنین انداز کند وجود ندارد و احساس می کند که بیانیه ای است که احساسات او حل شده است تا یک نتیجه قانع کننده.
از جنبه مثبت، خط داستانی یابو کاملترین است، اما دلیل آن این است که یک داستان رستگاری نسبتا ساده است. او قبلاً در سال 2199 به عنوان یک مرد طرد شده و چیزی شبیه یک ترسو شناخته می شد که تمام اجزای سازنده لازم را آماده می کرد. روایت او از رشد و یافتن مکانی برای تعلق به او کمک می کند تا در اوج داستان از پس چالش برآید. نمایش سعی میکند از طرح یابو برای حمایت از Domon استفاده کند و آنها را در موقعیتی مشابه با افراد خارجی در Yamato قرار دهد. این به طور ملایمی مؤثر است زیرا یک شخصیت شناخته شده را می گیرد و موقعیت آنها را به هم پیوند می دهد تا با گسترش همدردی بیننده را تشویق کند. با این حال، زمانبندی عجولانه باعث میشود که به جای طبیعی یا نامحسوس بودن آنطور که کارگردان احتمالاً میخواهد، نسبتاً قابل توجه باشد.
در نهایت، Space Battleship Yamato 2205 همچنان یک دنباله قابل احترام است. تمام نقاط قوت 2199 و 2202 را در جلوه های بصری و نبردهای فضایی فوق العاده خود دارد. این قدرت محض باعث می شود آنقدر جذاب باشد که ارزش تماشا را داشته باشد. اگرچه فراتر از سرگرمی، چیز کمی برای حفاری وجود دارد. مدت زمان کوتاه آن، آن را همسترینگ می کند و 2205 را مجبور می کند تا حدی را که می تواند شخصیت ها و مضامین خود را کشف کند، قربانی کند. در نهایت احساس میکنید پتانسیلهای هدر رفته است، زیرا با تمدید چهار یا حتی فقط دو قسمت، زمان کافی برای بررسی شخصیت کودای یا کشف دومون و سایر اعضای جدید خدمه ایجاد میشود. حتی پس از آن نیز، مسئله شخصیت پردازی اولیه دسلر راه حل ساده ای ندارد و تماشاگر را همیشه ملزم به چشم پوشی از ناهماهنگی می کند. به طور کلی، Space Battleship Yamato 2205 یک امتیاز 7 از 10 است. شاید برای طرفداران این سری به عدد 8 برسد. سرگرم کننده و از نظر بصری جذاب است اما به جای هر گونه اشتباه بزرگ توسط تیم سازنده، از زمان کوتاه خود رنج می برد.