(توجه: از آنجایی که من در حال حاضر در حال جستجوی انیمه هستم، فکر کردم می توانم نقد اصلی خود را از سال 2022 اصلاح کنم و آن را به انگلیسی اینجا آپلود کنم.) "پیدا کردن کلمات مناسب برای این انیمه سخت است. واقعاً بد نبود یا هر چیزی، اما به وضوح بعد از فصل دوم که وجود ندارد اتفاق می افتد." - گفت یکی از دوستان وقتی از او نظرش را در مورد دنباله گریمور از صفر پرسیدم که من هم همین الان تماشا کردم. «طلوع جادوگر» به نظر می رسد که من آن را پخته ام - کم پخته، نمک کم است و به نظر خوب هم نمی رسد. «طلوع جادوگر» دربارهی سویل جوانی است که به غیر از چند سال گذشته، تمام خاطراتش را از دست داده است. او به آکادمی جادو رفت، اما به دلیل نمرات ضعیفش تهدید به اخراج شد، که به معنای پاک شدن حافظه او نیز خواهد بود. با این حال، کارآموزی در یک دهکده جادوگران دور می تواند او را نجات دهد - که البته او برای آن آماده است. اما راستش را بخواهید، داستان برایم مهم نیست چون بد است.
و با این حال من واقعاً سعی کردم این سریال را دوست داشته باشم. مخصوصاً به این دلیل که همین روزها «Grimoire of Zero» را تماشا کردم و مطمئناً یکی از بهترین انیمههایی است که در چند ماه اخیر دنبالش بودم. اما متأسفانه، واقعاً چیزی وجود ندارد که بتوانم اینجا جشن بگیرم.
داستان احمقانه و پر از سوراخ است. بیایید از ابتدا شروع کنیم، سویل برای بهبود کنترل خود بر جادوی خود به یک دوره کارآموزی می رود و این کار را انجام نمی دهد. یا بهتر بگوییم تمام مدت تلاش نمی کند، سپس خود به خود به این فکر می کند که «احتمالاً باید بتوانم به عنوان یک جادوگر جادو انجام دهم» و در بین قسمت ها خود به خود جادو یاد می گیرد؟! آنقدر ناخوشایند بود که سویل توانست این کار را ناگهانی انجام دهد و ما حتی واقعاً آن مرحله را ندیدیم. بعلاوه، او مثل جهنم ضعیف بود، حداقل چند بار که ما جادوی او را دیدیم - که اغلب نبود. بر این اساس، آن جنبه، آن هدف سریال را می توان درست از پنجره بیرون زد.
اما آیا جبرانی وجود دارد؟ نه. شخصاً، پس از چند اپیزود، به هر حال منتظر ماندم تا ببینم چه اتفاقی برای Zero و Tija کرکی من در اثر اصلی آمده است، اما به نحوی شما سوالات بیشتری در اینجا ارائه می کنید تا پاسخ. من فکر می کنم که این دو نفر و شاید آلبوس دلیل اصلی شروع این انیمه هستند، به همین دلیل من به سختی در مورد آن نظر می دهم. فقط: اگر چنین علاقه ای به بازیگران سریال «گریمور صفر» داشته اید، بهتر است سریال را تماشا نکنید، زیرا با «طلوع جادوگر» هیچ لذتی نخواهید داشت. همانطور که دوست من هم گفت، احساس می کنم فصل دوم از دست رفته است.
از کجا شروع کنم با این همه سوال که باعث سردردم شد .... حدس می زنم فقط چند تا را فهرست کنم. چرا صفر ناگهان دهکده را اداره می کند؟ چرا جادوی او - ده سال بعد از اینکه همه آن را از دست دادند، ده سالی که همه جادوگران دیگر آن را دوباره یاد گرفتند - ناگهان خشک می شود؟ سیزده چه شد؟ کیست ... (50 نام از شخصیت هایی را وارد کنید که به نظر می رسد به خوبی با زیرو و آلبوس آشنا هستند اما ما هرگز ندیده ایم)؟
صحبت از "طلوع جادوگر" - اسمش چیست؟ سرنوشت کدام جادوگر، لطفا؟ سرنوشت سویا؟ اول از همه، او یک جادوگر است - پس اگر چیزی او یک ویچر باشد - و ما فقط می بینیم که او جادو یاد می گیرد، او حتی کمتر از Zero احساس اهمیت می کند، حتی اگر زمان نمایش کمتری داشته باشد، پس چه سرنوشتی؟!
ویرایش: چند روز بعد من گیج شدم. آیا قرار نبود «سپیده دم» چیزی در امتداد سرنوشت باشد؟ میتوانم قسم بخورم که میتواند معنایی در همین راستا داشته باشد - ظاهراً میتوان آن را به عنوان "خروج" ترجمه کرد، و حدس میزنم به همین جا میرود. با این وجود، من هنوز این نام را مشکوک می دانم. احتمالاً کنایه ای از لوکس، "جادوگر سپیده دم" است، این نام کاملاً در ذهن من نمی ماند. پس آیا در مورد خروج سویا است؟ پس چرا "جادوگر" چه خروجی؟ این که او برای شناخت گذشته اش به راه می افتد؟ پس چرا در اینجا چنین کنایه قوی به لوکس وجود دارد؟ - فکر می کنم برای چنین اینترلود کوتاه خیلی زیاد می شود، بنابراین در اینجا توقف می کنم.
حتی اگر قبلاً کمی طنین انداز شده باشد، این سریال شبیه مقدمه ای است که معمولاً 4 قسمت یا کمتر طول می کشد. اگه 5 فصل دیگه هم بیاد، نمیخوام خیلی بلند غر بزنم، اما انتظارش رو ندارم.
من هم اصلاً طرفدار کاراکترها نیستم. چهار شخصیت متعلق به گروه قهرمان در اینجا هستند، اگر می خواهید آنها را اینگونه صدا کنید. دو تا از آنها را دوست ندارم، دو تای آنها را قابل تحمل یا خوب یافتم.
سویل قهرمان داستان است و شخصیت یک رومیزی را دارد. به دلیل برخی اتفاقات، او حافظه خود را از دست داد و بنابراین در بیان و درک احساسات خود مشکل دارد، به همین دلیل است که فکر می کند عاشق کسی است، مثلاً که تقریباً اینطور نیست. چنین شخصیتی به خودی خود بد نیست، اگر به او رشد معقول شخصیت داده شود. در عوض، او در طول 12 اپیزود همینطور باقی می ماند - که در درازمدت جواب نمی دهد، به خصوص برای یک شخصیت اصلی. با این حال، باید به او اعتبار بدهید که به نظر می رسد با احساساتش مشکل دارد - که در مورد بسیاری از شخصیت هایی که ظاهراً چنین مشکلاتی نیز دارند صدق نمی کند.
هولت دوست اجباری دوران کودکی سویل است - با این تفاوت که آنها دوستان دوران کودکی نیستند. او به دلایلی عاشق او است و داستان غم انگیزی دارد که دوستش در جریان شکار جادوگر مرده است. با مشکلات مختلف در گذشته، او در ابتدا جالبترین شخصیت سریال به نظر میرسید، اما خیلی سریع کشته میشود و به زودی فقط آنجاست تا سویا را به نحوی کار کند - که واقعاً کار نمیکند.
کودو اولین شخصیتی است که قابل تحمل یافتم. او یک مارمولک بیرحمانه صادق است که خود را فدای دوستانش میکند، گاهی اوقات فقط برای تبدیل شدن به یک قهرمان. او خوب نیست و حتی ضعیفتر از هولت شناخته میشود، اما بیشتر از یک دوست اجباری دوران کودکی ظاهر میشود، که باعث میشود تا جایی به عنوان یک شخصیت مکمل همدردی شود - همچنین به این دلیل که هرگز مانند هولت هیچ انتظاری از او وجود نداشت.
لوکس یک لولی است، اما در واقعیت حداقل 300 سال زیر کمربند خود دارد. او نقش مادر جانشین و مربی سه جوجهاش را بازی میکند، همانطور که او سه جوجه دیگر را میخواند. اگرچه او با شخصیت پیچیده اش کاملاً کلیشه ای است، من او را بیشتر از همه دوست داشتم. حتی نمیتوانستم بگویم چرا. احتمالاً به این دلیل که او کمترین مزاحمت را داشت و من را یک بار به خنده انداخت که نکته برجسته انیمه بود.
بقیه بازیگران - UGH. صفر و سایر موارد مورد علاقه قدیمی احتمالاً بدترین هستند، فقط به این دلیل که بسیار تغییر کرده اند، غیر ضروری و بدون توضیح، حتی در ظاهر. ببر زیباتر به نظر می رسد، که من آن را تشویق می کنم، اما گرگ فقط رنگش را تغییر داده و آن را در فلاش بک نگه می دارد - چرا؟!
صحبت از ظاهر - جدا از تغییرات مشکوک در طراحی کاراکتر، من همچنین باید از گور شکایت کنم. چه ایده ای در پشت ساخت سریال به شدت اغراق آمیز، غیر واقعی، وحشیانه و خونین وجود داشت؟ من آن را درک نمی کنم - در ابتدا ممکن است از این واقعیت منحرف شود که انیمیشن زرد تخم مرغ نیست، اما شخصیت های این ماجراجویی فانتزی همیشه دست و پاهایشان را می کوبند، به طوری که من اغلب آنجا می نشستم و می توانستم فقط سرم را بگیر
نتیجه: آیا ممکن است آنها با فصل دوم مناسب مشکل داشته باشند و به همین دلیل به سادگی فصل دهم را منتشر کردند، اما مجبور شدند آن را در 10 دقیقه بنویسند و در 6 انیمیشن آن را متحرک کنند؟ من نمی توانم این شکست را به طریق دیگری توضیح دهم - بدون توجه به مقایسه با نسخه قبلی خود، این سری خوب است، بنابراین به سختی 4 ستاره می گیرد.