بررسی اجمالی: مطمئناً "Coppelion" یک انیمه جالب است که عناصری از ژانرهای دخترانه پسا آخرالزمانی و جادویی را در میان سایرین ترکیب می کند تا چیزی را ایجاد کند که به نظر می رسد هیچ چیز دیگری را که تا به حال ندیده اید ایجاد کند. متأسفانه، ایدههای خوب بدون کسی که واقعاً بتواند از آنها نهایت استفاده را ببرد، چیزی فراتر از یک چیز تازهای است، و اجرای ایدههای «Coppelion» هرگز نمیتواند چیزی بیش از حد متوسط باشد و در نتیجه انیمهای است که مشکلات زیادی دارد. و پتانسیل استفاده نشده داستان (6.5/10): "Coppelion" در سال 2036، 20 سال پس از یک ذوب هسته ای، توکیو را غیرقابل سکونت کرد، به دلیل افزایش رادیواکتیویته که امکان زنده ماندن افراد عادی را بدون حفاظت کافی غیرممکن می کرد. قابل درک است که این بدان معنی است که شهر اکنون به عنوان یک منطقه قرنطینه در نظر گرفته می شود و دولت هر کسی را از ورود بدون مجوز مناسب به شهر منع می کند. داستان حول محور Coppelion عنوان شده است، نوجوانان مهندسی ژنتیک که معمولا، اما نه همیشه، زن هستند و به طور خاص برای زنده ماندن در جو توکیو بدون نیاز به لباس تشعشع تقویت شده اند، و هر کدام توانایی خاصی دارند که منحصر به فرد است. آنها یکی از این افراد، قهرمان و قهرمان ما، ایبارا ناروسه، رهبر واحد نجات کوپلیون است که به همراه دو دوست صمیمیاش آئوی فوکاساکو و تائکو نومورا، به توکیو فرستاده میشوند تا افرادی را که به اندازه کافی بدشانس هستند را جستجو و نجات دهند. در دیوارهای توکیو گرفتار شده است.
داستان به اندازه کافی خوب شروع می شود، زیرا ما به تدریج قطعات و قطعات مختلفی را در مورد جهان و Coppelion یاد می گیریم. به عنوان مثال، آکادمی که کوپلیون را آموزش می دهد، بسیار شبیه به یک دبیرستان معمولی عمل می کند، به طوری که ایبارا دانش آموز سال سوم، آئوی و تائکو سال اول هستند و مخاطب اصلی آنها به عنوان معاون مدیر شناخته می شود. علاوه بر این، Coppelion به عنوان موجوداتی که به طور مصنوعی ساخته شده اند، عموماً به عنوان گونه ای جدا از انسان ها در نظر گرفته می شوند، و نام آنها از نمایشنامه فرانسوی واقعی "Coppelia" گرفته شده است، که داستانی در مورد یک عروسک زنده است که اغلب به Coppelions اشاره می شود. مانند. طبیعتاً، این بدان معنی است که چندین Coppelion، مانند Ibara و Aoi، در مورد منشأ خود ناامنی جدی دارند، که به شخصیتهای آنها کمک میکند. در حالی که سریال به صورت اپیزودیک شروع میشود، یک قوس داستانی در قسمت پنجم شروع میشود، و در حالی که این معمولاً منجر به بهتر شدن سریال میشود، متأسفانه در اینجا اینطور نیست، زیرا قوس مذکور تمام 9 قسمت باقیمانده را ادامه میدهد. دلیل این مشکل این است که طرح به اندازه کافی نازک است که میتوانست به راحتی در حداکثر سه یا چهار قسمت خلاصه شود، و تنها تا زمانی که طول میکشد، ادامه مییابد، زیرا مجموعهای از داستانهای فرعی در این بین اتفاق میافتد، که منجر به داستانی که هم کند است و هم به طور جدی فاقد تمرکز است، که مخصوصاً برای انیمیشنی که تنها 13 قسمت دارد بد است. چه چیزی بیشتر این است که مسلماً احساسی ترین قسمت دوم است، بدون اینکه هیچ اپیزود بعدی کاملاً با ضربات روحی آن یکی مطابقت نداشته باشد.
علاوه بر سرعت ضعیف، داستان توسط برخی از جذابترین نوشتههای تاریخ بیشتر کشیده میشود. به طور جدی، مواقعی می بینم که دستانم را به هوا می اندازم و می بینم که برخی از سطرها چقدر ساده و کلیشه ای هستند، به خصوص زمانی که از دهان شخصیت هایی که عموماً دوستشان داشتم بیرون می آمدند. بدتر از آن این است که گاهی اوقات این سطور کاملاً خارج از چارچوب گفته می شود، در حالی که مطلقاً هیچ اتفاقی برای بیان آنها نیفتاده است. علاوه بر این، در حالی که قوس در نهایت به خوبی بسته شده است، با این حال شما این تصور را دارید که سفر کلی Coppeion هنوز تازه شروع شده است، که ممکن است بیش از کمی با این واقعیت مرتبط باشد که انیمه فقط چند قسمت اول از 26 مورد را اقتباس می کند. حجم مانگا در مجموع، داستان دارای نقاط مثبت و منفی است، اما در کل بسیار متوسط است.
هنر و انیمیشن (7/10):
"Coppelion" تقریباً شبیه هیچ انیمه دیگری نیست و از نظر خوبی نیست. در حالی که محیطها به اندازه کافی زیبا به نظر میرسند، مدلهای کاراکتر بهطور جدی فاقد جزئیات هستند و دارای حداقل جزئیات و لبههای خشن فراوان هستند، ناگفته نماند که اصلاً با محیطها همخوانی ندارند. برخی از اشیاء نیز به نظر میرسند که به تازگی روی آنها طراحی شدهاند و انیمیشن نیز در مکانها بسیار کم است. به طور کلی، تصاویر از نظر کیفیت بسیار ناسازگار هستند، برخی از عکس ها عالی به نظر می رسند در حالی که برخی دیگر وحشتناک به نظر می رسند.
صدا و دیالوگ (8.5/10):
طراحی صدای «کپلیون» با اختلاف زیادی بهترین چیز در مورد آن است. در حالی که موسیقی ای که در طول قسمت ها پخش می شود آنقدرها قابل توجه نیست، "فرشته" آغازین عالی است و تم پایانی "دور" کاملاً فوق العاده است، تا جایی که در پایان هر بار متوجه شدم که به دومی گوش می دهم. قسمت. با این حال، آنچه به طور مداوم عالی است، صداگذاری است. در واقع، اگر این انیمه ارزش توجه به یک چیز را داشته باشد، کمک به شروع حرفه اریکا لیندبک و مکس میتلمن است که به ترتیب صدای ایبارا و هاروتو را ارائه می کنند و امروزه بیشتر با نام های فوتابا ساکورا و ریوجی ساکاموتو در فیلم شناخته می شوند. Persona 5" در میان بسیاری از نقش های دیگر. تعدادی از استعدادهای بزرگ دیگر از جمله چرامی لی، کاساندرا لی موریس، ریچارد اپکار، سارا ویلیامز و کیت سیلورستاین را اضافه کنید، و یک بازیگر بهطور شگفتانگیز محکمی خواهید داشت که برای کاهش فیلمنامه اغلب مضحک بسیار تلاش میکند.
شخصیت ها (6.5/10):
اگر بخواهم ایبارا ناروسه را در یک کلمه توصیف کنم، آن کلمه "مهربان" خواهد بود. در حالی که او می تواند نسبتاً سفت و رسمی باشد، به طور کلی دختری بسیار دوستانه و دلسوز است که عمیقاً به دیگران اهمیت می دهد و همیشه مایل است به هر کسی که نیاز دارد کمک کند. و در حالی که او از جنگیدن در مواقع ضروری تردیدی نمیکند، که با قدرت فوقالعاده و رفلکسهای تقویتشدهاش خیلی خوب انجام میدهد، او همیشه در مورد کشتن هر کسی خط و نشان میدهد، و اجازه نمیدهد که هر کس دیگری را بکشد. با توجه به اینکه او بخشی از یک تیم نجات است منطقی به نظر می رسد، بنابراین ماموریت او نجات جان ها است نه گرفتن آنها. با این حال، در حالی که میل او برای نجات همه غیرقابل انکار است، یک جنبه تراژیک نیز در آن وجود دارد. ایبارا به عنوان موجودی مصنوعی که تمام زندگی خود را برای نجات مردم آموزش داده است، معتقد است که نجات مردم تمام دلیل زندگی اوست. اساساً، او تا حدی به مردم کمک می کند زیرا این کار درست است و تا حدی به این دلیل که معتقد است در غیر این صورت هدفی در زندگی ندارد، و بنابراین هر زمان که کسی به او می گوید که به کمک او نیازی ندارد یا نمی خواهد نجات یابد ( که در واقع بیشتر از آنچه فکر میکنید اتفاق میافتد)، او احساس میکند که از هدفی که به او داده شده است، محروم شده است. در مجموع، در حالی که من احساس میکردم او گاهی اوقات میتواند بهطور آزاردهندهای خودپسند باشد، و در نهایت هیچ چیز قابل توجهی در مورد شخصیت او وجود ندارد، با این وجود او به عنوان شخصیت مورد علاقه من برجسته شد، نه اینکه رقابت زیادی وجود دارد.
دومین شخصیت مورد علاقه من باید Aoi Fukasaku باشد. در ظاهر، به نظر می رسد که او عضو شاد و خوش شانس این سه نفر است، و به نظر نمی رسد که او یک انسان مصنوعی است که در چیزی که اساساً در یک آکادمی نظامی بزرگ شده است، آزارش نمی دهد. برخی از مزایای آن وجود دارد. با این حال، با گذشت زمان، می بینیم که این نگرش بی خیال در واقع فقط یک نما است، و او در واقع ناامن ترین دختر در بین این سه دختر است، حتی بیشتر از ایبارا. این از این واقعیت ناشی می شود که در نگاه اول به نظر می رسد که او تنها کسی است که قادر به انجام کاری نیست. در حالی که ایبارا قدرت و دو و میدانی را افزایش داده است و تائکو دارای حواس قوی است (با عینکی که برای کاهش بینایی او استفاده میکند)، به نظر نمیرسد آئوی توانایی خاصی به جز اینکه بتواند جو رادیواکتیو توکیو را تنفس کند (که یک توانایی همه Coppeion دارند). این باعث میشود که او در اواسط فصل دچار بحران هویت شود و باور کند که کاری انجام نمیدهد جز اینکه همه اطرافیانش را پایین بکشد، که طبیعتاً منجر به یک قوس شخصیتی میشود که در آن او به تدریج به ارزش خود و آنچه میتواند به گروه کمک کند پی میبرد. کل این پیشرفتی است که بهویژه در رسانههای ژاپنی تا حد مرگ انجام شده است، اما با این وجود در اینجا کاملاً خوب انجام شده است، و مطمئناً به Aoi کمک میکند تا برخی از کمیکهای بسیار مورد نیاز را نیز فراهم کند.
همانطور که ایبارا و آئوی خوب هستند، من با بقیه بازیگران مشکلات زیادی داشتم. در چند قسمت، با هاروتو کوروساوا، دوست دوران کودکی ایبارا و سال سومی مانند او آشنا می شویم. با این حال، برخلاف ایبارا، او یکی از اعضای خدمه پاکسازی Coppeion است، که اساساً به این معنی است که او هیچ ابایی از کشتن مردم ندارد، که او را با وجود سابقه مشترکشان با ایبارا در تضاد قرار می دهد. او همچنین تنفر شدیدی از انسانهای معمولی دارد، بهدلیل آنچه در جوانی از سر گذرانده است، و به همین دلیل نمیتواند درک کند که چرا ایبارا اینقدر به آنها اهمیت میدهد، زیرا او واقعاً به آنها کمک میکند زیرا این کار اوست. متأسفانه، معرفی نسبتاً دیرهنگام و نمایش پراکنده او در تمام طول این مدت به این معنی است که او لحظه های زیادی برای درخشش ندارد، که مایه شرمساری است زیرا به نظر من پویایی بین او و ایبارا جالب ترین در سریال است. علاوه بر این، تائکو، علیرغم اینکه بخشی از سه گانه اصلی است، اهمیت زیادی هم نمی دهد، زیرا در حالی که او نقش مهمی در چند قسمت اول بازی می کند، تقریباً به محض شروع داستان اصلی کنار گذاشته می شود و برای مدت زمان باقی می ماند. بقیه سریال علاوه بر این، Taeko بر خلاف همکار خود Coppelion، هیچ گونه ناامنی واقعی نسبت به ریشه های خود نشان نمی دهد، به این معنی که شخصیت او به اندازه ایبارا، آئوی یا حتی هاروتو توسعه یافته نیست. و در مورد شخصیتهای توسعه نیافته، بیشتر شخصیتهای معمولی انسانی نسبتاً بیتفاوت هستند، عمدتاً یا به عنوان محرمی برای Coppelion یا افرادی برای نجات آنها، با ویژگیها یا ویژگیهای شخصیتی قابلتوجه کمی خدمت میکنند. شرورهای اصلی نیز کمی کسل کننده هستند، زیرا در حالی که آنها دلیل غم انگیزی برای اعمال خود دارند، می گویند دلیل فقط یک بار در کل سریال ذکر شده است، و جدای از آن، آنها هیچ تفاوتی با قایق های معمولی شما و روان پریشان انسان دوستانه شما ندارند. هیچ انگیزه ای فراتر از هرج و مرج به خاطر خودش نیست.
لذت (7/10):
باید اعتراف کنم که مواقعی وجود دارد که "Coppelion" می تواند بسیار کسل کننده باشد، زیرا غیر معمول نیست که دوره های طولانی بدون اکشن واقعی وجود داشته باشد، که با سرعت ضعیف نمایش کمکی نمی کند. با این حال، وقتی صحنههای اکشن اتفاق میافتند، قطعاً سرگرمکننده هستند، اگر به هیچ وجه به دلیل انیمیشن نسبتاً متوسط تماشایی نباشند. بهعنوان یک سریال پسا آخرالزمانی، گاهی اوقات میتواند بسیار تلخ باشد، بهویژه زمانی که Coppelion موفق به نجات کسی نمیشود. با این حال، هرگز به حدی نرسیده که شما میل به خرخر کردن داشته باشید، که این امر با این واقعیت کمک می کند که ایبارا و آئوی هر دو به روش های خود حال و هوا را سبک می کنند.
به طور کلی:
"Coppelion" انیمه ای است که می توانست درخشان باشد، اما حتی به سختی سطح پتانسیل خود را خراش می دهد. از نظر صدا، برای گوش بسیار خوشایند است، اما همچنین دارای شخصیت های متعدد توسعه نیافته، بصری بسیار ناسازگار و داستانی است که هنوز به نظر می رسد که تازه شروع شده است، حتی تا پایان. در نهایت، این سریالی است که بهتر است برای روزی ذخیره شود که در آن چیز دیگری برای تماشا کردن ندارید، و از ژانر پسا آخرالزمانی پر شده اید، بهتر است از آن به طور کامل اجتناب کنید.
نمره:
6.5+7+8.5+6.5+7=35.5/50=7.1/10