بررسی اجمالی: من مطمئن نیستم که چند نفر متوجه این موضوع شدهاند، اما انتقام در ژاپن بسیار نامطلوب دیده میشود، بهویژه در مقایسه با غرب. در حالی که مردم آمریکا به قول خودشان از «عدالت تلافیجویانه» طرفداری میکنند، ژاپن عموماً بر این باور است که انتقام گرفتن از کسانی که به شما ظلم کردهاند شما را به همان اندازه بد میکند، اگر نه بدتر از آنها. "Gun x Sword"، اگرچه از بسیاری جهات نوآوری ندارد، اما یکی از معدود انیمه هایی است که در واقع تا حدی طرفدار انتقام است، اما این کار را به گونه ای انجام می دهد که بیش از حد هیجان انگیز به نظر نمی رسد. چگونه آن را به این دست می دهد؟ خوب، شما در حال پیدا کردن.
داستان (7.5/10):
"Gun x Sword" که در "سیاره توهم بی پایان" می گذرد، داستان ون، یک جنگجوی ضداجتماعی را روایت می کند که شمشیر شلاق مانندی را در دست دارد و می تواند یک ماشین افسانه ای را از ماهواره برای کمک به او در نبرد احضار کند. سه سال قبل از داستان، ون همسر احتمالی خود هلنا را به دست مردی مرموز که فقط به عنوان "پنجه" شناخته می شود، از دست داد و اکنون در جستجوی او در سیاره زمین سرگردان است. وان پس از غش از گرسنگی در وسط یک شهر بیابانی، دختری 12 ساله به نام وندی گرت را نجات می دهد و پس از پذیرایی از ناهار توسط او، متوجه می شود که در جستجوی برادر گم شده خود، مایکل است. مدتی بعد، مشخص می شود که منافع وان و وندی در واقع با هم تداخل دارند، زیرا مایکل به مردی که به دنبالش بود فروخته شد. به این ترتیب، وندی تصمیم می گیرد وان را در سفر همراهی کند (در حالی که او کمتر از این ایده هیجان زده است) تا هر دو بتوانند به اهداف مربوطه خود برسند و در طول مسیر با متحدان و دشمنان زیادی روبرو می شوند.
در صورتی که از قبل مشخص نبود، «Gun x Sword» یک وسترن فضایی است، دقیقاً تا زمانی که قهرمانی شبیه یک گاوچران لباس بپوشد (اگرچه سلاح انتخابی او بیشتر شبیه چیزی است که یک سامورایی به کار میبرد). با این حال، این ملاقات «کاوبوی بی باپ» با «تریگون» نیست. اوه نه، این بیشتر شبیه "کاوبوی بی باپ" است که با "بازرس گجت" ملاقات می کند، با مجموعه ای از ارجاعات دیگر برای اندازه گیری خوب. در حالی که سریال از یک بیابان شروع می شود، به زودی مشخص می شود که این تنها یک بخش کوچک از این سیاره است، و به طور کلی تنوع خوبی وجود دارد، از تمدن ها گرفته تا مزارع. مسلماً داستان واقعی مدتی طول می کشد تا واقعاً شروع شود، در چند قسمت اول یک قالب اپیزودیک دنبال می شود که در آن وان و وندی به جایی سفر می کنند و پس از حل هر مشکلی که وجود دارد، به اهداف خود نزدیک نمی شوند. این در پایان اپیزود ششم تغییر می کند (که تا آن زمان شبیه به قسمتی بود که می توانید به راحتی از آن بگذرید)، که شتاب نمایش را شروع می کند، و از آن به بعد ما به تدریج بیشتر و بیشتر در مورد پنجه، سازمان او و برنامه هایش می آموزیم. هستند. با این حال، واقعاً هیچ چیز اصلی در مورد سریال وجود ندارد، و بسیاری از پیچشها احتمالاً چیزهایی هستند که در آینده خواهید دید.
با این حال، در حالی که داستان ممکن است دارای مشکلاتی در روند حرکتی باشد و نسبتاً فاقد اصالت باشد، با این وجود من از آن بسیار لذت بردم، بیشتر به دلیل روش منحصر به فردش برای نزدیک شدن به انتقام. این سریال به جای پیغام قدیمی «انتقام بد است» که بارها شنیدهایم، لزوماً تمایل وان برای انتقام را بهعنوان آسیبرسان یا خود ویرانگر به تصویر نمیکشد (و مطمئناً به او کمک میکند که اجازه ندهد آن را تبدیل کند. از این طریق). با این وجود، سریال از این واقعیت که انتقام قطعاً میتواند شما را به چیزی تبدیل کند که نیستید، دوری نمیکند، با یک شخصیت که این را به شکلی واقعاً آزاردهنده نشان میدهد و ساخته شده تا مستقیماً با وان مخالفت کند. این سریال همچنین تقریباً به طور مداوم کیفیت خود را با ادامه پیشرفت بهبود میبخشد، بهویژه چند قسمت آخر بهشدت خاطرهانگیز بوده و به پایانی بسیار رضایتبخش ختم میشود که اگرچه بهترین نیست که تا به حال دیدهام، اما با این وجود به دلیل ارائه دقیقاً همان چیزی است که قابل توجه است. سریال وعده داده شده
هنر و انیمیشن (8/10):
استودیوی "Gun x Sword" AIC ASTA چندان شناخته شده نیست، و با این واقعیت نشان می دهد که "Gun x Sword" هیچ گونه بصری برجسته ای ندارد. در حالی که طراحی شخصیت ها بسیار جالب و منحصر به فرد هستند، مدل ها در اطراف لبه ها نسبتا خشن هستند و محیط ها نیز شگفت انگیز به نظر نمی رسند. با این حال، جلوههای ویژه بسیار خوبی وجود دارد که احتمالاً مورد علاقه من همان جلوههای ویژهای است که ون زره خود، دان پنجشنبه، را برای مبارزه فرا میخواند، و ما میبینیم که از فضا پایین میآید و او با آن ادغام میشود. به طور کلی، این سریال بسیار خوب به نظر می رسد، به خصوص با توجه به اینکه در سال 2005 منتشر شد.
صدا و دیالوگ (8/10):
موسیقی "Gun x Sword" واقعاً آنقدرها برجسته یا به یاد ماندنی نیست. برخی از آهنگهای خوب ارزش شنیدن وجود دارد، مانند شروع و چند تم پایانی (که در مجموع پنج تا هستند)، اما واقعاً شبیه چیزی نیست که قبلاً شنیدهاید، اگرچه قطعاً با آن مطابقت دارد. سریال صداگذاری به طور کلی بسیار خوب است. دیوید وینسنت تمام جنبه های شخصیت ون را به خوبی به تصویر می کشد، استفانی شه در نقش وندی بازی فوق العاده ای ارائه می دهد و بازیگران در کل کاملاً محکم هستند، از جمله تعدادی از نام های بزرگ مانند میشل راف، یوری لوونتال، لیام اوبراین و جانی یونگ. بوش، اگرچه برخی از عملکردها مطمئناً بهتر از سایرین هستند. با این حال، یکی از بخشهای طراحی صدا که من واقعاً طرفدار آن نبودم، روایتهای مضحکی است که هر قسمت را شروع میکنند. این روایتها هوشمندانه نیستند و زمینه بیشتری برای سریال فراهم نمیکنند، فقط زمان را تلف میکنند و واضح است که تلاش زیادی میکنند تا فلسفی باشند، و در کل احساس میکنند که هدر دادن کامل جیمیسون پرایس.
شخصیت ها (7.5/10):
در بیشتر موارد، وان نقش یک تماشاگر بیتفاوت را بازی میکند، و اغلب از کمک به مردم برای حل مشکلاتشان خودداری میکند، به این دلیل که دلیلی برای این کار ندارد و وقتی مردم، بهویژه وندی، او را دوست دارند، عصبانی میشود. همانطور که گفته شد، هل دادن او به انجام کار درست بسیار ممکن است (مخصوصاً اگر کسی کاری انجام دهد که او را عصبانی می کند) و او در نهایت بسیار محتاط و ضد اجتماعی است نه به طور فعال ناخوشایند. علاوه بر این، در حالی که او به شدت بر تلاش خود برای انتقام متمرکز است، تا جایی که غش کردن او از گرسنگی به دلیل فراموش کردن غذا چیزی شبیه به حالت تهوع است، او قصد ندارد اجازه دهد تلاشش او را از بین ببرد یا آن را تنها دلیل خود قرار دهد. برای زندگی، زیرا او (به درستی) معتقد است که تبدیل شدن به مردی متفاوت از مردی که هلنا دوستش داشت، توهینی به حافظه او خواهد بود. این امر زمانی مشهود است که او با مردی با شرایط تقریباً یکسان ملاقات می کند، اما حاضر است برای انتقام گرفتن خود دست به هر کاری بزند و وان آنقدر منزجر است که با وجود اینکه آنها هدف مشترکی دارند، حاضر به همکاری با او نیست و نشان می دهد که در حالی که هدف او ممکن است شخصی باشد، او همچنین معیارهای اخلاقی بسیار قوی دارد. فراتر از آن، وان همچنین یک آدم بد بزرگ است، و در حالی که وقتی به یک ربات غولپیکر متصل میشوید، تقریباً مسلم است، او حتی بدون دن هم قادر به لگد زدن است، و فقط زمانی که به آن نیاز داشته باشد، واقعاً آن را احضار میکند. او اغلب انجام می دهد. در حالی که او پیچیده ترین شخصیت اصلی موجود نیست، با این وجود در همه جا بسیار دوست داشتنی است و بیش از آن که شایسته قهرمان داستانی مانند این باشد.
دومین شخصیت وان از نظر اهمیت، وندی است که دومین شخصیت مورد علاقه من نیز هست. در حالی که ون در طول سفر با افراد زیادی روبرو می شود و با افراد زیادی از گذشته اش آشنا می شود، وندی ثابت ترین همراه او در طول سریال باقی می ماند و به طور کلی کسی است که او را مجبور به کمک می کند. دیگران. خوشبختانه، او به جای اینکه فقط یک بچه تاگالونگ باشد، شخصیتی با داستان فرعی و قوس شخصیتی خودش است- نکته ای که دائماً در سریال مطرح می شود این است که او به سن بلوغ می رسد. او اغلب از زمانی که مردم او را در کودکی کنار میگذارند، عصبانی میشود و او بارها سعی کرده در حضور وان بیشتر شبیه بزرگسالان باشد، از زمانی که او در قسمت اول او را بهعنوان یک دلقک برای بازگشت به شهرش اخراج کرد. با هر پیشروی در داستان، او بیشتر و بیشتر در مورد جهان می آموزد و افکار و نظرات خود را در این فرآیند توسعه می دهد. و با این حال، علیرغم اینکه نسبت به سنش کاملاً بالغ است، در نهایت هنوز یک بچه است و اغلب به جای منطق، تحت تأثیر احساساتش قرار می گیرد، که اگر چیزی او را انسان تر می کند. در حالی که او در نبرد تقریباً بی فایده است، هیچ سلاحی به جز یک تفنگ با یک گلوله ندارد، از نظر احساسی تقریباً برای طرح داستان ضروری است و ثابت می کند که شخصیت بسیار دوست داشتنی و توسعه یافته ای است.
در طول داستان، افراد زیادی به وان و وندی ملحق می شوند. یکی از آشنایان قدیمی وان که از گذشته او میداند و به عنوان یک مامور اطلاعاتی کار میکند، یکی از آشنایان قدیمی وان است. او به عنوان یکی از متحدان دوتایی اصلی شروع میکند (اگرچه معمولاً حتی بیتفاوتتر است و تمایل کمتری به کمک به دیگران نسبت به خود وان دارد) اما در نهایت وقتی همه چیز بین او و گروه پنجه شخصی شد، تمام وقت به آنها میپیوندد. . در حالی که او زرهای مانند وان ندارد، اما میتواند در مبارزه با سلاحهای قاتل یویو بجنگد. و در مورد خانمهای بدجنس، پریسیلا نیز وجود دارد، که برخلاف وان و کارمن، همیشه مشتاق کمک به دیگران است و در مسابقات آرمور شرکت میکند تا به خاطر یتیمانی که از آنها مراقبت میکند، کسب درآمد کند. اگرچه او دوست داشتنی است، با این حال، معرفی نسبتاً دیرهنگام او به این معنی است که او تقریباً به اندازه برخی شخصیت های دیگر توسعه یافته نیست و تقریباً به او فرصت برای درخشش داده نمی شود. در مورد همراهان مرد، جاشوا لوندگرن نیز وجود دارد، مرد جوانی که به دلیل شخصیت ها و شرایط بسیار مشابه با وندی دوست می شود. جاشوا چیزی شبیه یک "دانشمند احمق" است - او یک مهندس باهوش است که تقریباً می تواند هر چیزی را اصلاح کند، اما به طور جدی عقل سلیم ندارد و تصمیمات بسیار جدی می گیرد، اگرچه او هنوز مهربان و وفادار است و می توان روی آن حساب کرد. هر از گاهی یک نقطه خوب
در کنار قهرمانان، شخصیت های شرور نیز بسیار جالب هستند. وقتی برای اولین بار در مورد پنجه می شنویم، به نظر می رسد که او چیزی بیش از یک فرد وحشتناک است که وان دلایل زیادی برای انتقام گرفتن از او دارد، اگرچه بعداً می بینیم که او همین است و خیلی چیزهای دیگر، زیرا توانسته شهرت فوق العاده خوبی به دست آورد. فقط با کمک به کسانی که به او نیاز دارند. عوامل او با انتخاب خود به او وفادار هستند، تقریباً متعصبانه، و هدف او لزوماً یک هدف شیطانی نیست، بسته به اینکه چقدر فکر می کنید او صادق است. از چند جهت، او مانند یک شرور از سری بازیهای ویدیویی «قصهها» احساس میکند که به بسیار دلسوز و مبهم بودن معروف هستند، اگرچه حتی سخاوتمندانهترین تفسیر او همچنان وان را در مقایسه با یک قهرمان شبیه میکند. علاوه بر پنجه، این مجموعه دارای تعدادی شخصیت شرور قابل توجه است، اگرچه صحبت در مورد بیشتر آنها بدون ارائه اسپویل های اصلی دشوار است. با این حال، یک شرور وجود دارد که به راحتی کمترین زمان نمایش را از آنتاگونیستهای اصلی دارد، که اگر این واقعیت نبود که ارتباط قویتری با وان نسبت به سایر شخصیتهای شرور به جز پنجه دارد، خیلی بد نبود. خودش سخت است که نبینیم که او میتوانست یک شخصیت منفی ثانویه بسیار جالب بسازد، که میتوانست شخصیت بیشتری را برای وان نیز توسعه دهد. در مجموع، این سریال هم با قهرمان ها و هم با شخصیت های منفی خوب کار می کند، اما من قطعا بهتر دیده ام.
لذت (8/10):
درباره این دو راه وجود ندارد؛ از ابتدا تا انتها، "Gun x Sword" یک سریال بسیار لذت بخش و سرگرم کننده است که با پیشرفت سریال بیشتر می شود. تقریباً در هر اپیزود یک یا چند صحنه اکشن وجود دارد، و در حالی که نبردهای Armor گاهی اوقات تا حدودی فرمول می شوند، تقریباً هرگز خسته کننده نیستند. همچنین کمی تسکین عالی نیز وجود دارد، که عمدتاً ناشی از عادات عجیب وان و نادانی جاشوا است، و در کل سریال علیرغم اینکه داستانی در مورد انتقام است، لحن امیدوارکنندهای دارد.
به طور کلی:
"Gun x Sword" یک سریال بسیار مبهم است که هرگز نتوانسته است علاقه بسیاری را جلب کند، چه زمانی که برای اولین بار منتشر شد و چه در حال حاضر، و شخصا فکر می کنم این مایه شرمساری است. مطمئناً، ممکن است از نظر بصری یا طراحی صدا اصلاً متمایز نباشد و مطمئناً نمیتواند با سایر مجموعههای مکانیکی گورو تانیگوچی، «Code Geass» مقایسه شود، اما اگر از طرفداران علمی تخیلی هستید همچنان ارزش دیدن دارد. ، با شخصیتهای دوستداشتنی، پررنگ، صحنههای اکشن هیجانانگیز و داستانی خوب با پایانی بسیار رضایتبخش.
نمره:
7.5+8+8+7.5+8=39/50=7.8/10