(این بررسی هر دو فصل 1 و 2 را پوشش می دهد) سلام بچه ها! آیا معمای گوتیک را با جنبه ای از وحشت ملایم الدریچ در ترکیب دوست دارید؟ آیا داستان های اصلی برادران گریم را دوست دارید یا داستان های هانس کریستین اندرسن را؟ آیا چیزی میخواهید که برای همه شما بچههای گوت عاشق دوران ویکتوریایی که به موضوع داغ علاقهمند هستند، جذاب باشد؟ آیا نمایش را برای شما دارم؟ Shadows House یک انیمه بر اساس مانگای در حال اجرا توسط Somato است. این عمارت بر روی یک عمارت مرموز به سبک غربی بر فراز یک صخره متمرکز است، جایی که موجودات مرموز و بدون چهره ای به نام Shadows شناخته می شوند که تمام بدنشان به سیاهی زغال سنگ است و بسته به حالت عاطفی خود دوده ساطع می کند. از آنجا که آنها هیچ چهره ای از خود ندارند، آنها خدمتکارانی دارند که به عنوان عروسک های زنده شناخته می شوند، که هر سایه به عروسک زنده اختصاص داده می شود. چنین موردی برای امیلیکو جوان است، یک دختر بلوند حبابدار و کنجکاو که زندگی میکند تا به معشوقه آرامتر و متعارف خود یعنی کیت خدمت کند. اما امیلیکو نمی تواند از خود بپرسد که Shadows House چیست. سایه ها چه کسانی هستند؟ چرا دوده ساطع می کنند؟ چرا آنها به عنوان نجیب زاده مورد احترام هستند؟ چرا عروسکهای زنده نباید به «موضوعات بیاهمیت» فکر کنند، یعنی چیزی که به اربابشان خدمت نمیکند؟ عروسک های زنده چه هستند؟ خانه سایه ها پر از رمز و راز است و کیت و امیلیکو به زودی خود را در حال کشف انواع اسرار وحشتناک می یابند.
اگر بخواهم Shadows House را به عنوان یک نمایش توصیف کنم، احتمالاً ترکیبی از چیزی مانند ربکا، جین ایر، آلفرد هیچکاک، و تا حدودی هانسل و گرتل خواهد بود، زیرا دو مورد اول رازهایی گوتیک و جوی با زیرسنگ های تیره و تیره هستند. مورد دوم در مورد کودکانی است که توسط یک شرور شرور برای مقاصد ناجوانمردانه به دام افتاده اند. کل مجموعه شبیه یک افسانه قدیمی وسترن است که رنگ جدیدی به آن داده شده است، با انیمیشن منعکس کننده این موضوع. من مانگا را نخواندهام، اگرچه میخواهم در مقطعی این انیمیشن را که توسط CloverWorks ساخته شده است، واقعاً Shadows House و فضای خزندهاش را زنده کند. همه چیز در مورد تولید Shadow Houses آراسته به نظر می رسد، از گلدوزی های طرح دار روی لباس Shadows گرفته تا باغ ها و راهروهای طولانی، واقعاً زیبایی گوتیک ویکتوریایی را به وجود می آورد. البته خود انیمیشن هم بیحوصله نیست. این دقیقاً یک جشنواره ساکوگا پر از جنبش نیست، اما حرکت شخصیت واقعی کار خود را به خوبی انجام می دهد، و هیچ چیز به نظر من غیرمعمول به نظر نمی رسید. موسیقی همچنین میتواند در صورت نیاز به همان اندازه وهمآور و ترسناک باشد، و حتی بدون استفاده از آن حال و هوا، با استفاده از همه چیز، از ویولن سل تا ویولنهای بلند، نسبتاً همهکاره باشد. هر دو مجموعه از افتتاحیه و پایان نیز به خوبی ساخته شده و به خوبی خوانده شده است.
هسته اصلی کل فرضیه Shadow House، کاراکترهای آن است، یعنی این واقعیت که هر سایه با یک عروسک زنده که قرار است به عنوان چهره آنها باشد، جفت می شود، بنابراین شما جفت های زیادی را در این نمایش خواهید دید. شخصیتهای زیادی در نمایش وجود دارد، و برخی موفق میشوند پیشرفتهایی را دریافت کنند در حالی که برخی دیگر این کار را نمیکنند. بخشی از این موضوع عمدی است، زیرا حقیقت پشت چرایی بودن سایهها و عروسکهای زنده یکی از معماهای اصلی سریال است، اما حتی با وجود 26 قسمت، Shadows House نمیتواند به تک تک شخصیتهای نامگذاری شده زمان بدهد. در کانون توجه دنبال کردن گروه اصلی برایم جالب بود، هم سایهها و هم عروسکهای زندهشان، و آنها موفق میشوند نمایش را به خوبی اجرا کنند، با پیشرفتشان در فصل دو به اوج خود رسید. برخی از شخصیتهای جانبی نیز زمان زیادی برای انجام کارها دارند، اما بقیه آنها یا فضا را اشغال میکنند یا قبل از اینکه به پسزمینه بازگردند، کار بسیار کمی انجام میدهند. بهخصوص ادوارد را نسبتاً سخاوتمند یافتم، زیرا او یک شخصیت شرور معمولی کارتونی شماست که از قهرمانان متنفر است و بدون دلیل علیه آنها نقشه میکشد. او احتمالا چیزهای بیشتری در مانگا دارد. همچنین، من از امیلیکو خیلی خوشم آمد، اما می توانم ببینم که برخی از افراد شخصیت همیشه آفتابی او را کمی بیش از حد ساخاری و بامزه برای ذائقه خود می دانند.
من معمولاً اهل سریالهای معمایی نیستم، و با توجه به اینکه انیمیشن Shadows House بر اساس یک مانگای در حال انجام است، قرار نیست تمام موضوعات داستانی به پایان برسد یا دنبال شوند، که در هنگام اقتباس از یک مانگا که به پایان نرسیده است اجتنابناپذیر است. هنوز. من می گویم که پایان فصل دوم من را ناامید کرد، نه تنها به این دلیل که شخصیت جدیدی را معرفی می کند و داستان جدیدی را ایجاد می کند که می دانیم هرگز به انیمه اقتباس نمی شود، بلکه خود پایان واقعی واقعاً ناگهانی بود و هیچ تلاشی برای انجام آن نشد. پنهان کردن "خواندن مانگا!" پیام همچنین نکاتی وجود داشت که من را واقعاً گیج میکرد، مانند اینکه کیت اطلاعات خاصی را میدانست، در حالی که نشان نمیداد چگونه توانسته اطلاعات گفته شده را در وهله اول یاد بگیرد، به عنوان مثال زمانی که او سعی میکند باربارا را در اوایل فصل دوم با استفاده از آن عصبانی کند. یک شخص خاص علیه او ... حتی اگر چیزی در نمایش وجود نداشت که توضیح دهد که او چگونه از قبل در مورد شخص مذکور یاد گرفته است. نمیدانم انیمه بهطور تصادفی جزئیاتی را به خاطر سرعت بخشیدن به آن حذف کرد یا نه، اما برای من عجیب بود.
با این حال، با این حال، من از زمان با Shadows House لذت بردم، به اندازهای که برنامهریزی میکنم زمانی که وقت و بودجه داشتم، مانگا را بخوانم. این یک سریال معمایی است که به کندی در حال تکامل است که واقعاً شبیه یک افسانه وسترن به بهترین شکل است.