بررسی اجمالی: در حالی که ستاره های نوجوان پاپ دقیقاً در غرب بی سابقه نیستند، آنها در ژاپن بسیار برجسته تر هستند، تا جایی که یک صنعت کامل در اطراف آنها وجود دارد. آنها که به عنوان بت شناخته می شوند، عمدتاً خوانندگانی هستند که آموزش های عمومی در زمینه بازیگری و رقص نیز دارند و بسیاری از گروه ها در سراسر کشور محبوبیت باورنکردنی دارند. پروژه عشق زنده! این اولین انیمه در مجموعهای از انیمههای در حال انجام است که حول محور دختران دانشآموزی است که تبدیل به بت میشوند و ثابت میکند که ارزش تماشای بسیار بیشتری از موسیقی آن را دارد. داستان (8.5/10): "Love Live!" اساساً در دبیرستان دخترانه Otonokizaka اتفاق میافتد، که به دلیل کاهش بیشتر و بیشتر متقاضیان در طول سالها، در خطر تعطیلی قرار دارد، زیرا قهرمان داستان ما هونوکا کوساکا و دوستان دوران کودکیاش، اومی سونودا و کوتوری مینامی، یاد میگیرند وحشت آنها در آغاز سال دوم زندگی. هونوکا، اومی و کوتوری که مصمم به جلوگیری از تعطیلی مدرسه خود هستند، تلاش میکنند جنبههای مثبت مدرسه خود را به رخ بکشند، اما تلاشهای آنها در ابتدا بیثمر میماند زیرا نمیتوانند چیزی را پیدا کنند که اوتونوکیزاکا را متمایز کند. با این حال، درست زمانی که به نظر می رسد همه امیدها از دست رفته است، هونوکا در نهایت به وجود "بت های مدرسه" پی می برد، دختران دانش آموزی که برای تبلیغ مدارس خود، در میان چیزهای دیگر، به خوانندگان بت آماتور تبدیل می شوند. پس از کمی تردید، هونوکا، اومی و کوتوری تصمیم می گیرند یک گروه بت برای خود تشکیل دهند که آنها را "موس" می نامند. با گذشت زمان، دختران بیشتری به Muse می پیوندند و آنها نه تنها برای جلوگیری از تعطیلی مدرسه خود، بلکه برای تبدیل شدن به یکی از بزرگترین گروه های بت در کشور با یکدیگر همکاری می کنند.
یکی از چیزهایی که داستان قطعاً برای آن پیش میآید این است که هیچ وقت برای رسیدن به اصل موضوع تلف نمیشود. کل ماجرای "کشف مدرسه آنها بسته خواهد شد" در اولین دقیقه اپیزود اول اتفاق می افتد، و با پایان اپیزود، تصمیم برای تشکیل یک گروه بت از قبل گرفته شده است، و ما به طور ماهرانه با تمام قسمت های اصلی آشنا شده ایم. شخصیت های در مسیر از آنجا، هر اپیزود بر روی قسمت قبلی به روشهای معنادار، اگر اغلب قابل پیشبینی است، بنا میشود. منظورم این است که بله، این واقعیت که بسیاری از تصاویر (بدون اشاره به تم های آغازین و پایانی) به وضوح 9 عضو Muse را با هم نشان می دهند، این موضوع را به یک نتیجه قطعی تبدیل می کند که چه کسی قرار است به آن بپیوندد، با تنها سؤالات واقعی "چه زمانی" و " چگونه". با این حال، من هرگز احساس نکردم که این موضوع بیش از حد سریال را از بین برده است، عمدتاً به این دلیل که با هر اضافه شدن جدید بهتر می شود، که طبیعتاً به این معنی است که نمایش با پیوستن هر نه عضو به اوج خود می رسد.
چیز دیگری که در مورد داستان دوست داشتم این است که چقدر بر جنبه کاری بت بودن تاکید دارد. بر خلاف "K-On!"، که باعث می شد دختران بیشتر اوقات در نوشیدن چای تنبلی کنند، اما هنگام اجرای "Love Live" واقعاً خوب است. در مورد اینکه چقدر برای تبدیل شدن به یک بت تلاش می شود، هیچ ضربه ای نمی زند - همانطور که Umi در قسمت اول بیان می کند، بت های مدرسه درست مانند حرفه ای ها از کار می افتند، که طبیعتاً به این معنی است که صحنه های زیادی وجود دارد که ما دختران را در حال تمرین می بینیم. و واضح است که اگر می خواهند شانسی برای دستیابی به هدف خود داشته باشند، باید همه چیز را جدی بگیرند. بهعلاوه، بهصراحت گفته میشود که تنها دلیلی که Muse میتوانند با همتایان با تجربهتر خود همگام باشند، تعداد اعضای آنهاست که هر یک از آنها در کل گروه، چه رهبری، مشارکت دارند. ، رقص، غزل سرایی، آهنگسازی یا دانش ساده بت ها. مطمئناً، درام ممکن است در جاهایی کمی تکراری شود، با این که فیلم در چند ضربات داستانی مشابه نیمه دوم فصل دوم قرار میگیرد، اما در کل، طرح داستان من را درگیر نگه داشت، تا حدی پایان زیبا
هنر و انیمیشن (8.5/10):
"عشق زندگی!" توسط Sunrise که یکی از استودیوهای انیمیشن مورد علاقه من بوده است، از زمانی که طرفدار انیمه شدم، ساخته شده است. متأسفانه، جلوههای بصری «Love Live!» کمی کمتر از استانداردهایی است که من از آنها انتظار داشتم. اشتباه نکنید؛ در بیشتر موارد، این سری عالی به نظر می رسد، با محیط های بسیار خوب و طراحی شخصیت های عالی. با این حال، انیمیشنها در طول سکانسهای رقص کمی ناخوشایند میشوند، با اینکه شخصیتها اغلب از 2-D به 3-D و دوباره برمیگردند، و مواقعی وجود دارد که این واقعاً واضح است که شما را از تجربه خارج میکند. با این حال، به طور کلی، سریال بسیار خوب به نظر می رسد.
صدا و دیالوگ (9/10):
البته، هر کسی که «Love Live» را تماشا کند! برای موسیقی وارد خواهد شد، و مریم مقدس، مادر خدا، آیا فوق العاده است! تم های آغازین و پایانی هر دو فصل همگی آهنگ های عالی برای باز کردن و پایان دادن به یک قسمت هستند (تا جایی که مطمئن شدم هرگز از آنها رد نمی شوم)، با پایان فصل دوم ضعیف ترین، اما همچنان عالی است. آهنگهایی که در طول قسمتها پخش میشوند نیز شگفتانگیز هستند و تقریباً هرگز من را ناامید نکردند، به طوری که "Start:Dash!!"، "Wonder Zone"، "The Door to Our Dreams" و "Snow Halation" تنها تعدادی از آنها هستند. مورد علاقه های من صداگذاری نیز عالی است. ماریو هرینگتون شخصیت مصمم و پرانرژی هونوکا را به خوبی به تصویر می کشد و دوبله دارای بازیگران قوی ای است که شامل اریکا لیندبک، کیرا باکلند، زانته هوین، کیتلین گلس و کریستینا وی در نقش های اصلی و همچنین کریستین ماری کابانوس، برایانا نیکربوکر و کارن استراسمن در نقش های اصلی است. نقش ها به طور خلاصه، طراحی صدا در اطراف فوق العاده است.
شخصیت ها (9/10):
طبق معمول، با شخصیت اصلی، هونوکا کوساکا، که شخصیت مورد علاقه من نیز هست، شروع می کنم. بهترین راه برای توصیف او در ابتدا این است که او مهربان، شاد و کاریزماتیک است، اما در عین حال بی خیال و تکانشی است، همانطور که وقتی او طرح تشکیل یک گروه بت را بدون حتی کوچکترین سرنخی از میزان تلاش مورد نیاز در سر می پروراند مشهود است. او همچنین میتواند گاهی اوقات نسبتاً بیحساس باشد، به دلیل نگرش پرشور و مداومش که هرگز نگو، نمیمیرد، نسبتاً زورگو باشد، و اغلب بدون توجه به احساسات یا خواستههای آنها، با دوستانش همراه میشود، چیزی که در پایان عواقب فاجعهباری برای همه دارد. از فصل اول اما با گذشت زمان، هونوکا بت بودن را بیشتر و بیشتر جدیتر میگیرد و به آن بهعنوان چیزی که واقعاً دوستش دارد نگاه میکند، نه چیزی که فقط برای نجات مدرسهاش انجام میدهد، و ویژگیهای منفیاش به تدریج ناپدید میشوند یا حداقل تبدیل میشوند. بسیار کمتر برجسته است. در فصل دوم، او تبدیل به یک فرد آگاه تر و مسئولیت پذیرتر شده است (البته مثل همیشه پرانرژی)، و این باعث می شود که باورش برایش سخت باشد که زندگی را بدون مراقبت در دنیا پشت سر بگذارد. به طور خلاصه، هونوکا در طول سریال رشد زیادی را پشت سر می گذارد، اما او تقریباً از ابتدا تا انتها یک شخصیت بسیار دوست داشتنی باقی می ماند، که دقیقاً همان چیزی است که من آن را دوست دارم. دومین شخصیت مورد علاقه من، و مسلماً دومین شخصیت مهم، الی آیاسه، سال سوم و رئیس شورای دانش آموزی مدرسه است. در ابتدا، او نسبت به میوز نسبتاً سرد و خصمانه است و تقریباً تمام تلاش خود را میکند تا آنها را ترک کند، اما در نهایت او به گروه میپیوندد و به عنوان طراح رقص آنها به گروه میپیوندد، حتی تبدیل به یک خواهر بزرگ مهربان برای اعضای جوانتر میشود. . با این حال، حتی قبل از این نیز، او استدلالهای محکمی علیه تشکیل یک گروه بت ارائه میکند، یعنی اینکه مدرسه آنها قبلاً چنین چیزی نداشته است و اگر شکست بخورند، مدرسه را حتی بدتر از آنچه که قبلاً دارد نشان میدهند. احتمالی که حتی هونوکا هم نمی تواند انکار کند. همچنین فاش شده است که الی وقتی این را میگوید از روی تجربه صحبت میکند، هر چند اگر دیگر بگوییم اسپویل خواهد بود. نویسندگان به راحتی میتوانستند پس از رفع قوس شخصیتی شخصیاش، او را در پسزمینه محو کنند، اما این کار را نکردند، زیرا او پس از آن تقریباً در هر قسمت، با آخرین قسمت از فصل اول، حضور قطعی خود را ادامه میدهد. به ویژه نشان می دهد که چقدر از زمان معرفی اولیه اش پیشرفت کرده است.
سومین شخصیت مورد علاقه من، اومی سونودا، یکی از دوستان دوران کودکی هونوکا و یکی از سه عضو موسس Muse است که تا زمانی که الی به آن ملحق شود، به عنوان ترانه سرا و طراح رقص اولیه گروه خدمت می کند. تمرکز او در سریال نسبتاً عجیب است زیرا در حالی که هیچ قسمتی وجود ندارد که به طور خاص روی او تمرکز کند (برخلاف تقریباً هر شخصیت اصلی دیگر)، او هرگز واقعاً در پس زمینه محو نمی شود، زیرا کسی است که بی خیال است. هونوکا زمین گیر شد. اگرچه او میتواند بسیار خشن و سختگیر باشد، اما این صرفاً به این دلیل است که برخلاف هونوکا در ابتدا، او به خوبی میداند که چقدر برای تبدیل شدن به یک بت تلاش میکند، و در واقع یک دختر بسیار مهربان است. با این حال، به همان اندازه که او جدی است، به راحتی خجالت می کشد و از اینکه از منطقه راحتی خود خارج می شود (که لحظات بسیار خنده داری را ایجاد می کند) به شدت خشمگین می شود، اگرچه او می تواند و می تواند وقت اضافه را تطبیق دهد. بعدی هانایو کویزومی است، یک سال اول خجالتی ستایشانگیز که از کودکی میخواست به یک بت تبدیل شود، اما اعتماد به نفس کافی برای دنبال کردن رویای خود را ندارد. با این حال، با تشویق دوست صمیمی دوران کودکیاش، رین، به میوز میپیوندد و شروع به فشار دادن به خود میکند تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند، حتی شروع به استفاده از لنزهای تماسی بهجای عینک به عنوان راهی برای نماد شروع تغییر کرد. از نظر شخصیتی، هانایو با یک نقطه نرم برای حیوانات، و اوتاکوی مرزی در مورد بت ها بسیار مهربان است، تا جایی که هر وقت اتفاق مهمی در صنعت بت می افتد، معمولاً اولین کسی است که در مورد آن باخبر می شود. متأسفانه، او در مجموع تمرکز زیادی در سریال ندارد، زیرا در طول قسمت هایی که او را درگیر نمی کند، عمدتاً در پس زمینه قرار می گیرد.
سپس ماکی نیشیکینو، یک سال اول دیگر که از یک خانواده ثروتمند می آید، با گروه در خانه ای که متعلق به خانواده او بود در چند قسمت می ماند. ماکی بسیار باهوش و با استعداد است، اما همچنین گوشه گیر و بی بند و بار است، در ابتدا موسیقی پاپ را دوست ندارد به دلیل اینکه فکر می کند محتوایی ندارد، اما پس از اینکه از او خواسته شد برای اولین آهنگ میوز آهنگ بسازد، نظر او تغییر می کند و در نهایت به گروه می پیوندد. آهنگساز آنها با این حال، حتی در آن زمان، او به راحتی یکی از خشن ترین دختران است، اگرچه او در اعماق وجودش فردی مهربان است، که تنها با گرم شدن با دیگران آشکارتر می شود، حتی خشن بودن خود را به عنوان راهی برای صحبت کردن با دیگران در درون خود قرار می دهد. دیگران از زمان به زمان. نوزومی توجو، سال سوم و بهترین دوست الی، و همچنین معاون او در شورای دانش آموزی نیز وجود دارد. با این حال، برخلاف الی، نوزومی حتی در اوایل راه برای کمک به میوز تلاش میکند تا جایی که نام آنها را ساخته است. او بسیار مهربان و حامی است، به عنوان یک مادر در گروه عمل می کند، اگرچه از دست زدن به سینه های دختران دیگر نیز لذت می برد، به دلایل... اینکه دقیقاً برنامه او چیست برای اکثر سریالها یک راز باقی میماند، زیرا تا نیمهی فصل دوم که ما در نهایت به داستان پسزمینهی او پی میبریم، که ناگهان بسیاری از اقدامات قبلی او را در نور بسیار متفاوتی ترسیم میکند، نگذشته بود. کوتوری مینامی، دوست دیگر دوران کودکی هونوکا و دختر مدیر مدرسه، که به عنوان طراح لباس گروه کار می کند، سه نفر اولیه را گرد می آورد. در حالی که من به طور کلی او را خیلی دوست داشتم، از آنجایی که او یک گول زن شیرین و دوست داشتنی است، او متاسفانه دلیلی بر این است که چیزی به عنوان "خیلی خوب بودن برای خودت" وجود دارد، زیرا تمایل دارد فقط با هر کاری که دوستانش انجام می دهند همراهی کند. (به خصوص هونوکا) در حالی که به ندرت نظر خود را بیان می کند. او همچنین عادت دارد همه چیز را برای خودش نگه دارد، حتی زمانی که واضح است که بهتر است فقط با کسی صحبت کند، که در نهایت به درام در اواخر فصل 1 کمک می کند. در حالی که او در فصل 1 تمرکز نسبتاً زیادی دارد. ، در فصل 2 او بیشتر به عنوان دوست حامی هونوکا عمل می کند، برخلاف اومی که با وجود عدم تمرکز قسمت هایش همچنان مهم است.
بعدی رین هوشزورا است، دوست دوران کودکی هانایو و آخرین سال اول، که حتی از هونوکا پرانرژی تر است و عادت عجیبی به تقلید از گربه دارد. در حالی که او در ظاهر از هانایو مطمئنتر به نظر میرسد، اما در اعماق وجودش به همان اندازه که هانایو ناامن است، اگر نه بیشتر، متقاعد شده است که ذات بچهبازیاش او را برای بت بودن مناسب نمیکند. تا آنجایی که اعضای Muse می روند، من احساس می کردم که او کمترین تمرکز و پیشرفت را داشته است، با تنها یک اپیزود برجسته در اواسط فصل 2 که باعث می شود بر ناامنی هایش غلبه کند، علیرغم اینکه ناامنی های گفته شده در اوایل فصل 1 آشکار شد. ، در حالی که آنها تقریباً در تمام مدت به راحتی فراموش می شوند. آخرین عضو Muse و همچنین کمترین مورد علاقه من، نیکو یازاوا، سال سوم و رئیس باشگاه تحقیقاتی آیدل است که به زودی با میوز قابل تعویض می شود. مانند الی، نیکو شروع به مخالفت با میوز می کند، اگرچه در مورد او به این دلیل است که او معتقد است که آنها مطابق با استانداردهای بت ها نیستند. با این حال، در حالی که او مطمئناً دوست دارد فکر کند که متخصص بلامنازع بتها است، در واقع او با بسیاری از کارهایی که او ادعا میکند بتها باید انجام دهند، به یک دختر طرفدار بیش از حد غیرتمند نزدیکتر است که بیش از هر کس دیگری در گروه نمیداند. در بهترین حالت غیرضروری و در بدترین حالت غیرمولد بودن. گفته میشود، اگرچه او مطمئناً پستترین و نفرتانگیزترین گروه است، اما واقعاً اوضاع را برای کسی بدتر نمیکند (یا حداقل، عمداً) و بهویژه قسمتهای بعدی نشان میدهد که او واقعاً به دوستانش اهمیت میدهد. به غیر از Muse، چند شخصیت فرعی وجود دارد که قابل ذکر است، مانند خواهران کوچکتر هونوکا و الی و مادر کوتوری، اما این بخش واقعا طولانی شده است، بنابراین فکر می کنم آن را کنار بگذارم.
لذت (8.5/10):
باید اعتراف کنم که "عشق زنده!" میتواند در جاهایی بسیار سنگین شود، بهویژه در پایان هر دو فصل و فیلم، در حالی که میوز برای رسیدن به اهداف خود از درامها و موانع زیادی عبور میکند و چندین شخصیت اصلی داستانهای غم انگیزی دارند. با این حال، اغلب، "عشق زنده!" سریالی بسیار دلچسب و ایده آل گرایانه است، با لحظات بسیار خنده دار برای تسکین روحیه، هر چند این باعث می شود که لحظات غم انگیز در زمان وقوع آنها سخت تر شود، و سریال در کل حس نسبتاً تلخی دارد، حتی اگر قطعاً شیرین تر از تلخ
به طور کلی:
با رفتن به "Love Live!"، ممکن است فکر کنید که تنها چیزی که واقعاً برای آن وجود دارد یک موسیقی عالی است. با این حال، اشتباه می کنید، زیرا در واقعیت این سریالی است که واقعاً موضوع خود را درک می کند و ثابت می کند که یک آموزش خوب برای کسانی است که با صنعت بت آشنا نیستند. در حالی که انیمیشنها میتوانند در برخی مکانها نسبتاً تند و تیز باشند، با این وجود این یک مجموعه فوقالعاده از زندگی است که ثابت میکند برای هر طرفدار موسیقی باید تماشا شود، با داستانی عالی، هنری زیبا، شخصیتهای واقعا دوستداشتنی و موسیقی متنی به احتمال زیاد برای سالهای آینده به آن گوش خواهید داد.
نمره:
8.5+8.5+9+9+8.5=43.5/50=8.7/10