عجب تجربه ای بوده خوب، بیایید قسمت های خوب را از سر راه برداریم. تصاویری باورنکردنی، 60 درصد امتیاز من بر این است که این نمایش چقدر زیبا به نظر می رسد و ساکوگا چقدر عالی بود. 30 درصد دیگر امتیاز من بر اساس طراحی شخصیت Mirai است که باعث شد من در وهله اول این نمایش را انتخاب کنم (غیر از اینکه KyoAni ofc.) باشد. 10٪ باقیمانده به پویایی شخصیت بین بازیگران اختصاص دارد، آنها زیبا هستند و به خوبی با هم تعامل دارند. چند خط زیبا و قطعات کمدی عالی بودند. Yakiimo یا سیب زمینی شیرین بهترین قدرت است. بقیه نمایش شبیه یک قطار شکسته است. داستان بسیار جالب شروع می شود و شخصیت ها دمدمی مزاج و امیدوارکننده هستند، اما هر چه این نمایش طولانی تر شود با هر تکنیکی که برای انسان شناخته شده است بیشتر خود را می کشد. نوشته فوقالعاده بد و متناقض است، شخصیتها احساس میکنند که در قسمت 4 گیر کردهاند و پیشرفت از آن نقطه گذشته است. انیمه به همان تعارضات حل شده مانند پذیرش خودمان و پذیرفتن دیگرانی که متفاوت هستند ادامه می دهد. این مشکلات را حل می کند و 2 قسمت بعد سعی می کند دوباره آنها را مطرح کند. سیستم جادویی نیز به سختی لمس و توضیح داده شده است..
بیایید به قلمرو اسپویلر برویم. این نمایش واقعاً درگیری یا شرور ندارد. منظور من از آن این است که هرگز با "شرور" اصلی نمایش برخورد نمی شود و آکیهیتو با "فراتر از مرز" برخورد می کند که تازه یاد می گیرد خود را بپذیرد، که قبلاً قبل از پایان بزرگ انجام شده است. من تا آخرین ثانیه از قسمت آخر امیدوار بودم که ببینیم انگیزه های شرور چه بوده است، اما نه. او به سادگی ناپدید می شود و شما را به فکر فرو می برد. نزدیک ترین چیزی که من به آن دست یافتم این بود که او قدرت بیشتری برای تیغه اسلحه خود می خواست و حاضر بود اجازه دهد دنیا به خاطر آن نابود شود. اما در واقعیت می تواند به معنای واقعی کلمه هر چیزی باشد.
او، فوجیما، میروکو - آنتاگونیست ما، فقط هر زمان که مناسب باشد ظاهر میشود، چند خط توضیح میدهد (برای حضار، زیرا هر بار که این کار را انجام میدهد به معنای واقعی کلمه کسی در کنارش نیست) مثل اینکه او خداست و میرود. او در چند درگیری در طول سریال ظاهر می شود و کارهای مبهمی انجام می دهد و بس. او هرگز به طور کامل مورد بررسی قرار نمی گیرد یا با او برخورد نمی شود. او فقط ظاهر می شود و زمانی که راحت باشد ناپدید می شود. ذهن من را متعجب می کند که او چقدر شخصیت بدی دارد و نمایش چگونه با او رفتار می کند.
بیایید به چیزهایی ادامه دهیم که اصلاً معنی ندارد. پیرمردی که واقعاً نمیتوانیم او را ببینیم، معامله او چیست؟ احتمالاً پدربزرگ خانواده است، اما آیا تا به حال بیان شده است؟ نه. آیا انگیزه های او هرگز فاش شده است؟ نه. نقش او تا آخر نمایش کاملاً غیر ضروری است، درست مثل شخصیت شرور. او فقط آنجاست.
ادامه دارد. چرا ایزومی مجبور شد از مقام رهبری کناره گیری کند؟ آیا به این دلیل است که آشکار می شود که او سایه ای در درون خود دارد؟ خوب، اما ما در کل سریال با سایه های سرد سروکار داشتیم، چرا او متفاوت است؟ هرگز به طور ضمنی یا بیان نمی شود که این دلیل است، اما به معنای واقعی کلمه هیچ چیز دیگری نمی تواند باشد. این نمایش فقط باعث می شود که چنین چیزهایی را بپذیرید بدون اینکه حتی بخواهید توضیح دهید که چرا این اتفاق می افتد.
ماندن ساکورا در داستان چه فایده ای دارد؟ او پس از پایان قوس او تأثیری بر داستان ندارد. او فقط برای رفتار زیبا و دلبستگی به میرای آنجاست. او در قسمت های آخر به سختی به تماشای صفحه نمایش می رسد. او میتوانست فداکاری عالی برای شخصیت شرور باشد که واقعاً احساس تهدید کند و برای قهرمانهای ما فوریت داشته باشد تا با او برخورد کنند. در عوض او فقط آنجاست.. مانند بسیاری از شخصیت های جانبی.
مامان کیست و چطور چیزها را می داند؟ هرگز گسترش نیافته است..
چرا میرای در آخر زنده است؟ من فکر میکردم این نمایش یک قطار شکسته است، اما در واقع داشتن توپهایی برای کشتن یک شخصیت اصلی (چون منطقی بود، نه فقط هیجانانگیز بودن) باعث میشد این نمایش احترام زیادی را برای من به ارمغان آورد. اما نه، برای یک پایان خوش مزخرف فقط به خاطر آن می رود. این به معنای واقعی کلمه گیلاس در بالای صفحه است که نشان می دهد چگونه تناقضات نوشتاری و طرح داستان اصلاً مهم نیستند. اپیزود قبل از آخرین در واقع پایان بهتری برای داستان داشت و اگر همینجا تمام میشد بهتر میشد، قسمت آخر چقدر بد بود.
هنر/تصویر: 9/10 (اگر اینجا هستید فقط برای تماشای شخصیتهای بامزه که به هم میزنند و زیبا به نظر میرسند - این نمایش برای شماست)
شخصیت ها: 3/10 (طراحی کاراکتر درجه یک، اما توسعه و پیشرفت به عقب می رود تا جایی که به هیچ تبدیل نمی شود)
داستان/خلاصه داستان: 2/10 (نمایش به معنای واقعی کلمه میتوانست در 5 قسمت به پایان برسد، هر چه طولانیتر شود بدتر میشود)
امتیاز: 7/10 (تسوروکا، یوتا که کارگردان صدا مورد علاقه من است، نمی توانم امتیازی کمتر از آن بدهم، حتی اگر نمایش با هیچ یک از بازیگران/نمره هایش من را شگفت زده نکرد)
Pacing: 4/10 (گامها گاهی خوب و گاهی وحشتناک است. من به شما نگاه میکنم قسمت 9)
دیالوگ: 4/10 (برخی از خطوط عمیق و جریان خوب بین بازیگران، اما شوخی های بیجا و ملودرام بیجا در برخی نقاط.)