tl;dr: یک تجربه بسیار متفاوت اما محکم هیگوراشی. Higurashi no Naku Koro ni Gou دنباله ای بر انیمه بیش از یک دهه پیش است. این کار توسط یک استودیوی انیمیشن کاملاً متفاوت انجام شده است که سبک هنری کاملاً متفاوتی دارد و همچنین تا حدودی به عنوان یک راهاندازی مجدد به بازار عرضه شد. اما اشتباه نکنید، کاملا ضروری است که قبل از تماشای Higurashi Gou با داستان اصلی Higurashi آشنا شوید، چه از طریق انیمه، VN یا مانگا. به این ترتیب، در حالی که این بررسی برای Higurashi Gou اسپویلر نخواهد داشت، اما برای همه چیزهایی که پیش از آن آمده است، اسپویلرهای اصلی خواهد داشت. همچنین اشاره می کنم که Higurashi Gou با عناوین دیگر در فرنچایز When They Cry، Umineko و Ciconia ارتباط دارد. برای درک نکات کلیدی اتفاقاتی که در هیگوراشی گو در حال رخ دادن است، کاملاً ضروری نیست که با آنها آشنا باشید، اما برخی جزئیات کوچکتر را از دست خواهید داد.
همانطور که در خلاصه داستان این انیمه توضیح داده شده است، این انیمه با پرتاب شدن دوباره ریکا به هینامیزاوای ابدی در ژوئن 1983 شروع می شود. او قبلاً یک بار توانسته است از آن جان سالم به در ببرد، بنابراین او نسبت به عبور از آن بسیار خوشبین تر است و قصد دارد بسیار موفق شود. فعال تر در مورد هدایت چیزها به سوی آینده ای شاد. با این حال، همه چیز بسیار متفاوت از آنچه قبلا بود پیش می رود، که کار را بسیار دشوارتر از آنچه او انتظار داشت، می کند و در نتیجه مجبور می شود از چندین حلقه عبور کند.
در حالی که این چیزی است که از نظر طرح کلی مهم است، آنچه در طول این بخشها بسیار جالبتر است این است که در طول این حلقهها چه اتفاقی میافتد. همه آنها به طرز باورنکردنی شبیه به آرک ها در هیگوراشی اصلی هستند، اما با تفاوت های کلیدی که در نهایت منجر به پایان بسیار متفاوتی می شود. به این ترتیب، تا حدی ممکن است اینها کمی شبیه بازی پیدا کردن تفاوت ها باشند. این ممکن است در بعضی مواقع تا حدودی یک مشکل به نظر برسد، اما در نهایت به نظر می رسد بسیار ارزشمند است که به آن توجه کنید. دلیل آن این است که برخلاف زمانی که برای اولین بار از هیگوراشی عبور می کنید، از قبل باید تمام قوانین بازی را بدانید. شما می دانید که سندرم هینامیزوا چیست و چگونه کار می کند. شما می دانید که چگونه همه چیزهایی که در مورد نفرین اوشیرو-ساما شایعه می شود مزخرف است، اما واقعاً یک توطئه بزرگ وجود دارد. و بنابراین برخلاف Question Arcs در هیگوراشی اصلی، من احساس میکنم که در واقع میتوان معمای اصلی هر کمان را در حین عبور از آن حل کرد. بنابراین، اگر در واقع آنها را به عنوان رازهایی نگاه کنید که تمام تلاش خود را برای حل آنها در حین تماشای انجام می دهید، بسیار جالب تر می شوند. متأسفانه، این هزینه دارد، زیرا به دلیل اینکه دنبال کردن چیزها بسیار ساده تر است، جنبه ترسناک روانی تقریباً به خوبی کار نمی کند. اما از طرف دیگر، Gou زمان بیشتری را صرف جنبههای زندگی میکند و در نهایت خیلی بهتر از نسخه اصلی آن را مدیریت میکند. به طور کلی، این یک تجربه فوقالعاده متفاوت از هیگوراشی اصلی است، و در کل باید تجربه ضعیفتری را بگویم، اما هنوز هم بسیار خوب است.
با این حال، قوس هایی مانند آن تمام چیزی نیست که Gou از آن تشکیل شده است. به دنبال این قوسها، به قوسی تغییر میکند که واقعاً روی قرار دادن ریکا از طریق چرخاننده متمرکز است. من واقعا این قوس را دوست نداشتم. احساس میشد که جنبه ترسناک روانشناختی آن را رها میکند و فقط به دنبال فیلمهای پورنو شکنجهای است که تماماً بر خون و خونریزی تکیه دارد. در نهایت، اینکه چرا به این شکل رفتار شد، مشخص شد: باید رنج های زیادی را به سرعت باورنکردنی پشت سر بگذارد تا وحشت روانی واقعاً کارساز نباشد. با این حال، در آن صورت احساس میکنم که هر نمونه بیش از حد طولانی شد و بهتر بود که فقط یک مونتاژ یا چیزی شبیه به آن باشد. با این حال، هر چقدر هم که آن را دوست نداشته باشم، در خدمت هدف روایی آن است.
پس از این، آنتاگونیست واقعی کیست و سپس به یک فلاش بک طولانی منتهی می شود که در آن توضیح می دهد که چرا آنها به یک آنتاگونیست تبدیل شده اند و چگونه کاری را که انجام می دهند انجام می دهند. این همچنین باید تقریباً هر جای خالی باقی مانده در حل اسرار در کمان های قبلی را کاملاً پر کند. من احساس می کنم نظرات در مورد این قوس فلاش بک بسته به میزان ارتباط شما با آنتاگونیست بسیار متفاوت خواهد بود، اما احساس کردم که بسیار خوب نوشته شده است. آنتاگونیست یک آشفته و یک هیولای کامل است، اما من می توانم همدلی کنم. احتمالاً هوشمندانهترین کار این بود که وقتی فرصت داده میشد، کنار میرفتم، اما میتوانم ببینم که چقدر سخت بود. پرتاب کردن این قدرت مطلق کاملاً فاسد میکند، و کاملاً واضح است که اوضاع چگونه پیش رفت. Higurashi Gou در نهایت با بستن حلقه در فلاش بک به پایان می رسد، اما دیگر پیشرفت نمی کند. بنابراین، هنوز هیچ نقطه پایان مناسبی برای داستان فراگیر وجود ندارد. با این حال، در یک نقطه به اندازه کافی محکم به پایان می رسد و یک فصل دیگر وجود دارد، بنابراین پایان برای آنچه که هست خوب است.
هنر و انیمیشنی که احساس میکردم واقعاً خوب است و در کل سبک هنری جدید را بهتر از سبک قدیمی دوست دارم، اگرچه من از طرفداران بزرگ Passione برای هر آنچه که ارزش دارد هستم. جنبه ترسناک در سبک هنری جدید به خوبی کار نمی کند، اما وحشت از دیدگاه روایی صرف نظر از سبک هنری بسیار کمتر مورد توجه قرار می گیرد، بنابراین اهمیت چندانی ندارد. از سوی دیگر، سبک هنری برای بخشی از زندگی که بیشتر روی آن متمرکز شده بود، بسیار بهتر عمل میکند، بنابراین من فکر میکنم در مجموع با اینکه به خوبی با هیگورش اصلی جور در نمیآید، برای Gou بسیار مناسبتر است. قطعاً مناطقی وجود داشتند که به نظر من میتوانستند بهتر از آن استفاده کنند، برای مثال برخی از طراحیهای شخصیتها واقعاً عجیب به نظر میرسند، مانند Tomitake و Ooishi. OP و ED آهنگ ها و تصاویر بسیار خوبی داشتند که به خوبی جا می گرفتند. علیرغم وجود دو دوره، تنها یک OP وجود دارد، اما از نظر بصری تا حدودی تغییر می کند تا پیشرفت در روایت را منعکس کند، بنابراین من با آن خوب بودم. من همچنین دوست داشتم که آنها گاهی اوقات از یک آهنگ OP از هیگوراشی اصلی استفاده می کردند. موسیقی متن واقعاً زیاد پخش نشد که به نظر من برای هیگوراشی بسیار ناامیدکننده است، اما در کل خوب بود. همچنین، نامهای کمان برای قوسهای تکراری اصلاحشده بسیار هوشمندانه بودند.