-
دیگر عناوین این انیمه نام انگلیسی:Seraph of the End: Vampire Reign
نام ژاپنی:終わりのセラフ
نام های دیگر:-
Seraph of the End
-
Owari no serafu
خلاصه داستان با ظهور یک ویروس مرموز که همه افراد بالای 13 سال را می کشد، بشر به بردگی خون آشام هایی که قبلاً پنهان شده بودند و تشنه قدرت می شوند، می شوند تا با وعده محافظت از بازماندگان، در ازای اهدای خون خود، جامعه را تحت سلطه خود درآورند. در میان این بازماندگان، یوویچیرو و میکائلا هیاکویا، دو پسر جوانی هستند که از یک یتیم خانه به اسارت گرفته شده اند، همراه با کودکان دیگری که آنها را خانواده می دانند. میکائلا که از اینکه تحت فرمانروایی بی رحمانه خون آشام ها مانند حیوانات رفتار می شود، ناراضی است، نقشه فرار سرکشی را طراحی می کند که در نهایت محکوم به شکست است. تنها بازمانده ای که از طرف دیگر بیرون آمد، یوویچیرو است که توسط شرکت شیطان ماه، یک واحد نظامی که برای نابود کردن خون آشام ها در ژاپن اختصاص داده شده است، پیدا می شود. سال ها بعد، یوئیچیرو که اکنون یکی از اعضای ارتش شیاطین امپراتوری ژاپن است، مصمم است از موجوداتی که خانواده او را سلاخی کردند انتقام بگیرد، اما به چه قیمتی؟ Owari no Seraph یک انیمه ماوراء الطبیعه شونن پسا آخرالزمانی است که در جستجوی یک مرد جوان برای تلافی است، در حالی که برای دوستی و وفاداری در برابر شانس های به ظاهر غیرممکن مبارزه می کند. [نوشته شده توسط MAL Rewrite]اطلاعات تکمیلی نقد و بررسی داستان با امتیاز 10 از 10 Owari no Seraph با وجود تعداد زیادی انیمه در مورد خون آشام ها موفق است. با این وجود، از بقیه متمایز است. چرا؟ صرفاً به این دلیل که ما نمی دانیم خون آشام ها از کجا می آیند یا منشاء آنها. انسان ها زندگی عادی دارند. سپس یک نکته قابل توجه وجود دارد که این انیمه سرقت ادبی به خصوص انیمه دیگری به نام Attack on Titan محسوب می شود. آنها یک موضوع مشترک دارند: انتقام از هیولاها. با این حال، تناقضات متعدد ثابت می کند که این دو انیمه متفاوت هستند. از شخصیت ها شروع کنید. شخصیت مرد اصلی حمله به تایتان، ارن جیگر، پسر جوانی است که مادرش را به دست یک تایتان از دست داده است. شخصیت اصلی مرد سراف پایان، یویچیرو هیاکویا است که برادرش میکایلا هیاکویا را نیز از دست داد. این دو شخصیت متفاوت هستند زیرا یویچیرو برادری دارد که ما قبلاً میشناسیم که پیوندهای خانوادگی ایجاد میکند. در حمله به تایتان، ما به سختی مادر ارن را می شناسیم که به خاطر یک تایتان می میرد. بعد، محل داستان. در «AOT»، داستان در جهان قرون وسطایی با الهام از آلمان اتفاق میافتد و تنها سلاح آن ابزار مانور سه بعدی است. در "SOTE" تکنولوژی بسیار حضور دارد زیرا داستان در ژاپن مدرن اتفاق می افتد و به آنها فرصت بیشتری برای مبارزه با خون آشام ها می دهد. نبردها واقعاً متفاوت است. در نهایت، در "AOT"، انسان ها از تجهیزات مانور سه بعدی استفاده می کنند و بنابراین شمشیر دارند. در "SOTE" سلاح ها متفاوت است. انسان ها با سلاح های خود از طریق شیاطین درونی خود می جنگند. این نشان می دهد که اشکال سلاح ها متفاوت است. اینها دلایلی است که Seraph of the End سرقت علمی Attack on Titan نیست. واقعا باید انیمه رو ببینی تا بفهمینقد و بررسی داستان با امتیاز 3 از 10 این؟ این محبوب بود؟ مواجهه من با این نمایش قبل از تماشای آن این بود که یک بار شنیده بودم که به آن اشاره شده است. خودشه. در غیر این صورت، من کاملاً نابینا وارد شدم، فقط با دانستن اینکه در حال حاضر در رتبه ۱۰۰ در نمودارهای محبوبیت قرار دارد. با خودم فکر کردم: «حتماً باید دلیلی وجود داشته باشد»، اما آمادگی این را نداشتم که چقدر اشتباه می کردم. قبل از سرگردانی، ابتدا می خواهم به انیمیشن یادداشت کنم: خوب است. استودیو Wit عموماً انیمیشن «بد» نمیسازد، و با توجه به این موضوع که از AOT خارج است، قابل درک است که آنها بهترین قدمشان را بگذارند. قسمت اول خوب بود به هیچ وجه یک شاهکار نیست، اما یک چیدمان عالی را ارائه می دهد و همچنین با اجرای واقعاً بدی از یک خون آشام به پایان می رسد. برای اولین و تنها بار با خودم فکر کردم "باشه، من علاقه مندم"، زیرا قسمت قبلی ما را مستقیماً به درام دبیرستانی می برد. چرا؟ چرا باید سناریویی را تنظیم کنید که در آن تمام بشریت کشته شده اند و بلافاصله داستان را به یک دبیرستان معمولی ببرید؟ حتی بر اساس افسانه ها (فقط 90٪ کشته شده اند)، هنوز هم غیر منطقی است که فرض کنیم چنین مدرسه ای حتی می تواند وجود داشته باشد. علاوه بر این، در رسیدن به هدف آموزشی خود عملکرد ضعیفی دارد، در عوض تنها باعث تشدید من با mc می شود (به آن می رسیم، نگران نباشید). قهرمان داستان - خدای من، این یک نمونه کتاب درسی است که دقیقاً چگونه شخصیت ها را ننویسیم. او فراتر از آزار دهنده است. من میدانم که شخصیتها باید ایراداتی داشته باشند، بهخصوص آنهایی که ما دوست داریم ببینیم به چیزی بزرگتر تبدیل میشوند، اما Yuuichiro Hyakuya فقط نقصهایی دارد، بدون حتی یک بارقه امید که بتوانم به آنها وابسته شوم. او ناله می کند، مبارز است، در هر لحظه از گوش دادن به صحبت های اطرافیان خود امتناع می کند و تمام دوازده قسمت را با سرش بالا می گذراند. وقتی باید یک فصل کامل را با یک شخصیت سپری کنم، کمترین کاری که یک نویسنده می تواند انجام دهد این است که کاری بسازد که در مورد او دوست داشته باشم، اما در این زمینه، Owari no Seraph به طرز بدی شکست می خورد. از قسمت 2 به بعد، Owari no Seraph هرگز موفق به رسیدن به اوج قسمت اول خود نشد، بلکه به نظر می رسد فقط عمیق تر و عمیق تر می شود. کلیشهها، شخصیتهای کسلکننده، طرح کلی پر از حفرهها، و یک مک هولناک این نمایش را تا حد نالهای و تشدید مداوم من در حین تماشای آن سنگین میکند. این واقعاً یک تجربه خسته کننده بود که من توصیه نمی کنم. امتیاز کلی: 3/10نقد و بررسی داستان با امتیاز 8 از 10 توجه: این مروری بر هر دو فصل خواهد بود. بررسی اجمالی: نگاهی به «سراف پایان» بیندازید، و احتمالاً این تصور را خواهید داشت که این فقط «حمله به تایتان با خون آشامها» است که با همان استودیوی انیمیشن و آهنگساز کامل شده است. با این حال، اگر قرار است در نهایت سریال را فقط به همین دلیل قضاوت یا رد کنید، مرتکب اشتباه بزرگی خواهید شد. اگرچه مطمئناً به شاهکار «حمله به تایتان» نزدیک نیست، «سراف پایان» همچنان در نوع خود یک سریال بسیار سرگرمکننده، هیجانانگیز و تکاندهنده است و کاملاً ارزش وقت گذاشتن را دارد، البته به شرطی که در مورد چه چیزی حساس نباشید. شما تماشا می کنید داستان (7.5/10): در دنیایی پسا آخرالزمانی می گذرد که توسط یک ویروس دست ساز ویران شده است که گفته می شود همه افراد بالای 13 سال را می کشد و به دنبال آن خون آشام ها ظهور می کنند و جهان را تسخیر می کنند، "Seraph of the End" در درجه اول از این دیدگاه پیروی می کند. از Yuichiro "Yuu" Hyakuya، که به عنوان یک پسر 12 ساله در یتیم خانه Hyakuya که ساکنانش سعی می کنند از دست خون آشام ها فرار کنند و به دنیای بیرون فرار کنند، معرفی می شود، اما توسط فرید باتوری، یک خون آشام بی رحم که می کشد، متوقف می شوند. همه دوستان یوو درست در مقابل او. یوو خودش فرار می کند، اما تنها در نتیجه یکی از دوستانش، میکالا، ظاهراً جان خود را فدا می کند. هنگامی که در خارج از خانه، یوو توسط شرکت شیطان ماه، شاخه ای از ارتش شیاطین امپراتوری ژاپن که به نابود کردن خون آشام ها اختصاص دارد، پیدا می شود. چهار سال بعد، یوو به عنوان یک سرباز ماهر، البته بی پروا و سر گرم، رسماً به شرکت ملحق شد که ماموریت خود را برای از بین بردن همه خون آشام ها برای انتقام کاری که با "خانواده" خود انجام دادند، با او ملاقات و متحد کرد. با افراد مختلف در طول راه با این حال، میکائلا بدون اینکه او بداند، هنوز بسیار زنده است و به عنوان یک خون آشام زندگی می کند، و این ماموریت شخصی خود را برای پیوستن به یوو قرار داده است. داستان در کل خوب است، اما مدتی طول می کشد تا واقعاً پیش برود. قسمت های اولیه به خودی خود خسته کننده نیستند، اما به دلیل تعلیق یوو از وظیفه، بسیار سبک هستند، و این کمکی نمی کند که یوو از دوستی با سربازان همکار خود امتناع کند، که دلیل اصلی تعلیق او در این بازی است. مقام اول از طرف دیگر، سریال معمولاً در افشای داستانهای شخصیتها در اولین فرصتی که مناسب میداند، کار خوبی انجام میدهد، بنابراین ما به سرعت ایده خوبی از نحوه تبدیل شدن شخصیتها به این شکلی که در حال حاضر هستند پیدا میکنیم. مسلماً این منجر به فلاشبکهای زیادی میشود، اما خوشبختانه آنها خیلی دوام نمیآورند، بنابراین واقعاً مشکلی نیست. و در حالی که نیمه اول فصل اول اکشن زیادی ندارد، همه چیز در نیمه دوم شروع می شود و وقتی به فصل دوم می رسیم، آن موقع است که همه چیز واقعاً شروع به جالب شدن می کند. از نظر جهان سازی، ما به طور کلی ایده خوبی از رابطه بین انسان ها و خون آشام ها داریم. به طور کلی، تنها راه نجات یک انسان توسط یک خون آشام، اهدای خون است، در حالی که بسیاری از آنها بدون اینکه حتی بدانند خون آشام هستند این کار را انجام می دهند. به طور خلاصه، انسان ها برای خون آشام ها چیزی بیش از دام هستند. به طور کلی، خونآشامهای این مجموعه کاملاً شبیه به آنچه در افسانههای اصلی هستند، هستند، با تفاوت اصلی این است که آنها فاقد اکثر نقاط ضعفی هستند که معمولاً با خونآشامها مرتبط است، در حالی که نقاط ضعف گفته شده حتی ذکر نشده است. با این حال، در حالی که خونآشامها به هیچ وجه افراد خوبی نیستند، با گذشت زمان مشخص میشود که ارتش بشر نیز اسکلتهایی در کمد خود دارد که منجر به پیچش عظیمی در پایان فصل دوم میشود. متأسفانه، نتیجهی چرخشی گفتهشده در این مجموعه به پایان میرسد که تقریباً هیچ یک از آنتاگونیستهای اصلی شکست نخوردهاند و شخصیتهای اصلی در کل بدتر از قبل هستند. متأسفانه، با توجه به اینکه این سریال برای اولین بار نزدیک به یک دهه پیش پخش شد، شانس ادامه یافتن سریال بسیار کم است، اگر نگوییم غیرممکن است. هنر و انیمیشن (8.5/10): "Seraph of the End" یک سریال واقعاً زیبا است، با سبک هنری واضح و طرح های شخصیتی بسیار عالی، هم برای انسان ها و هم برای خون آشام ها، و همچنین سلاح های بسیار جذاب. انیمیشنها و جلوههای ویژه به همان اندازه خوب هستند، شخصیتها به طور کلی بسیار باورپذیر حرکت میکنند و حملات مختلف برای تماشای آن عالی هستند. ممکن است کاملاً به استانداردهایی که من از Wit Studio انتظار داشتم نرسد، اما این استانداردها همانطور که هست بسیار بالا هستند و به طور کلی سریال عالی به نظر می رسد. صدا و دیالوگ (9/10): اگر کلمات "Hiroyuki Sawano" را به هر انیمهای متصل کنید، میتوانید تضمین کنید که سریال موسیقی فوقالعادهای خواهد داشت، و "Seraph of the End" این را در بیل دارد. تمهای آغازین و پایانی فصل اول (X.U. و scaPEGoat) برای گوش دادن به آنها، بهویژه فصل دوم، بسیار جذاب هستند، و در حالی که تمهای آغازین و پایانی فصل دوم (دو روح - به سوی حقیقت- و Orarion) نیستند. به همان اندازه خوب، آنها هنوز هم عالی هستند. این سریال همچنین دارای مقدار زیادی موسیقی عالی است که در طول خود قسمت ها پخش می شود، به ویژه در صحنه های پرتنش نبرد. صداپیشگی نیز عالی است، میکا سولوسود تمام جنبه های شخصیت یویچیرو را به خوبی به تصویر می کشد و جاستین برینر نیز به خوبی میکایلا کار خود را انجام می دهد. فراتر از این دو، صداپیشگان شامل Felecia Angelle، Alex Moore، Chris Burnett و Ian Sinclair، و همچنین Monica Rial و Eric Vale در نقش های متضاد هستند. در مجموع، این قطعاً نکته برجسته این سریال است. شخصیت ها (7.5/10): در حالی که یویچیرو به طور کلی شخصیت مورد علاقه من است، باید اعتراف کنم که دوست داشتن او در چند قسمت اول بسیار سخت است، او یک احمق بی پروا، کوتاه مزاج و ضداجتماعی است که قاطعانه از همکاری با دیگران امتناع می ورزد، حتی اگر این موضوع به وضوح بیان شود. به او که این تنها چیزی است که او را از پیوستن به تیمی که می خواهد بخشی از آن باشد باز می دارد. خوشبختانه، سریال هیچ وقت برای توضیح اینکه چرا او چنین است، تلف نمی کند، به ویژه به این دلیل که او مجبور بود تمام دوستان دوران کودکی خود را ببیند که به طرز وحشیانه ای به قتل می رسند، و این پس از آن بود که او یک بار روند یخ زدایی را طی کرد به دلیل رشد زیر دست والدین ظالمی که تماشا کردند. او به عنوان یک کودک شیطان با در نظر گرفتن همه این موارد، درک اینکه چرا او اینقدر تمایلی به نزدیک شدن به دیگران ندارد، بسیار آسان است، زیرا انجام این کار به معنای خطر شکست بیشتر قلب است. با این وجود، قوس اول عمدتاً حول افراد اطراف یوو می چرخد که به او ارزش کار گروهی را آموزش می دهند، زیرا در برابر خون آشام ها عمل "گرگ تنها" فقط برای یک چیز خوب است - کشتن خودت. مدتی طول می کشد، اما تلاش آنها نتیجه می دهد و یوو می آموزد که به جای انتقام گرفتن از کسانی که دیگر اینجا نیستند، باید روی محافظت از کسانی که اکنون برای او اینجا هستند تمرکز کند. از آنجا، یوو ثابت می کند که مهربان، وفادار، محافظ و یک شرور مطلق است، همانطور که اغلب اوقات انجام می دهد. بعد از اهمیت یوو، میکالا یا میکا است که به یک خون آشام تبدیل شده و اکنون در میان آنها زندگی می کند. به طور طبیعی، میکائلا به دلیل اینکه خانواده اش را از او دور می کنند، نفرت زیادی از خون آشام ها دارد، اما به زودی مشخص می شود که او به انسان ها نیز علاقه زیادی ندارد، زیرا زمانی که او و یوو دوباره به هم می رسند، بیشتر وقت سریال را صرف تلاش می کند. تا یوو را از ارتش شیاطین دور کند، زیرا متقاعد شده است که او را شستشوی مغزی داده اند. دلیل دقیق انگیزههای او تا چند قسمت آخر کاملاً مشخص نشده بود و افشای آنها در پایان سریال باعث از بین رفتن پیچیدگیها میشود. در نهایت، میتوانم بگویم که از عدم دریافت او به درک کامل موقعیتش رسیدم، و در کل ثابت میکند که شخصیتی کاملاً دقیق و دلسوز است، البته گاهی اوقات بیجهت هم سرد. در طول این سریال، یوو با چندین نفر آشنا می شود و با آنها دوست می شود که در کنار او با خون آشام ها مبارزه می کنند. در میان این افراد، شینوآ هیراگی، قهرمان اصلی سریال و رهبر گروهی که نهایتاً یوو به آن ملحق میشود، میباشد که در قسمتهای اولیه به عنوان یک مربی برای او عمل میکند. علیرغم سن و ظاهر جوانش، او یک مبارز بسیار ماهر و بسیار باهوش، و یک رهبر بسیار شایسته است، البته نه بالاتر از اینکه دوستانش را اذیت کند. از نظر شخصیتی، او به طور کلی بسیار آرام است و اغلب لبخندی از خود راضی بر لب دارد، اگرچه این حداقل تا حدی جلوه دختری است که به شدت هوس محبت دارد، به دلیل اینکه تقریباً در تمام زندگی خود مورد بی مهری قرار گرفته است. نتیجه اینکه او از یک خانواده بسیار ظالم است و او در این زمینه بیش از چند شباهت به یوو دارد. در یک چهارم راه، با دختر دیگر تیم، میتسوبا سانگو آشنا می شویم. از نظر شخصیتی، او کاملاً شبیه یوو است، بسیار سر گرم است و به راحتی اذیت می شود، اما در قلب انسان خوبی است. به دلیل اشتباه غم انگیزی که در گذشته مرتکب شد، او کسی است که امنیت دوستانش را بیش از هر چیز دیگری ارزش قائل است. در واقع در اولین اپیزود خود، او حاضر است اجازه دهد یک دختر کوچک کشته شود به جای اینکه خطر تلاش برای نجات او را به خطر بیندازد، بر خلاف یوو، که برای نجات او تلاش می کند و در نهایت موفق می شود. این باعث میشود که یوو و میتسوبا در چند قسمت اولش به دلیل ارزشهای متضادشان با هم درگیر شوند، اگرچه وقت اضافه به هم نزدیکتر میشوند و در نیمه دوم مشخص میشود که رفاقت قویتری ایجاد کردهاند. به غیر از یو، دو پسر دیگر در تیم شینوآ حضور دارند. اولین نفر از این افراد، یویچی سائوتوم است، که احتمالا تنها افرادی است که بدون هیچ مشکلی با یوو دوست می شوند. او نه تنها به راحتی زیباترین شخصیت سریال است، بلکه احتمالاً تنها یکی از شخصیت های اصلی است که واقعاً می توان او را "خوب" خطاب کرد، به استثنای یوو بعد از توسعه شخصیت. البته «خوب» در این مورد قطعاً به معنای «نرم» نیست و وقتی شرایط اقتضا میکند، خودش را ثابت میکند که مثل بقیه توانایی دارد. در نهایت، شیهو کیمیزوکی وجود دارد که با وجود نام کوچک زنانهاش یک پسر است و در عین حال بسیار مردانه است. مانند یوو و میستوبا، او بسیار دمدمی مزاج است و به راحتی عصبانی می شود و او و یوو عملاً از همان لحظه ملاقات سرشان را به هم می زنند. با این حال، اگرچه کیمیزوکی سرسخت است، اما در واقع باهوش گروه است، اگرچه به ندرت فرصتی برای نشان دادن آن در خارج از نمرات بالا در آزمون پیدا می کند. او همچنین در کمال تعجب تنها کسی است که هیچ کینه ای از خون آشام ها ندارد، زیرا او فقط به خاطر دریافت پول برای درمان خواهر بیمارش یک سرباز است. هیچ یک از این دو به اندازه Yuu، Mikeala، Shinoa یا حتی Mistuba نیستند، اما با این وجود آنها شخصیت های خوبی هستند که سریال از داشتن آنها بسیار سود می برد. جدای از جوخه شینوآ و میکالا، گورن ایچینوسه، افسر فرمانده یوو نیز وجود دارد که وقتی برای اولین بار به بیرون فرار کرد، او را پیدا کرد و در وهله اول از او دعوت کرد به ارتش بپیوندد. همانطور که افسران فرمانده تمایل دارند، گورن سختگیر اما منصف است، قدرت و پتانسیل یوو را تشخیص می دهد، اما هیچ تحملی برای نگرش "گرگ تنها" اولیه او ندارد. در واقع، از بین تمام شخصیتهای اصلی، گورن قاطعترین عامل در ایجاد دوستی در اولین آرک یوو است، حتی لغو تعلیق او را الزامی میکند. متأسفانه، این واقعیت که او رهبر یک تیم متفاوت است به این معنی است که او به اندازه تیم شینوآ یا میکیالا ظاهر نمی شود، بنابراین او تعداد زیادی از لحظات شخصیت برجسته را ندارد. علاوه بر هفت اصلی، گروه بازیگران شخصیتها بسیار گسترده هستند، اگرچه به سختی میتوان در مورد شخص دیگری بدون ارائه اسپویلر چیزی گفت. با این حال، میتوانم بگویم که خونآشامها عمدتاً بهعنوان موانعی زنده برای قهرمانهای ما عمل میکنند که میتوانند بر آنها غلبه کنند، و فقط Krul Tepes، Ferid Bathory و، تا حدی، Crowley Eusford هر گونه شخصیتپردازی واقعی دارند. لذت (7.5/10): از همان اپیزود اول مشخص است که سریال «سراف پایان» یک سریال تیره و تار است و واقعاً با گذشت زمان سبکتر نمیشود. مطمئناً، مقدار زیادی لحظات خندهدار برای کاهش تنش وجود دارد، اما این لحظات با پیشرفت سریال کمتر و کمتر اتفاق میافتند، اگرچه حداقل، دعواها همیشه سرگرمکننده هستند. علاوه بر این، در حالی که خونآشامها بهطور واضح و بدون معذرت شرور هستند، با گذشت زمان مشخص میشود که انسانها از برخی جهات خیلی بهتر نیستند، که میتواند ریشهکردن برای هر کسی غیر از بازیگران اصلی را بسیار سخت کند. به این ترتیب، من شما را سرزنش نمیکنم اگر در نهایت حوصله تمام کردن سریال را ندارید. به طور کلی: علیرغم چند تکرار از «حمله به تایتان»، «سراف پایان» در نهایت به عنوان یک سریال خاص خودش ظاهر شد و در این میان یک سریال عالی بود. این قطعا برای افراد ضعیف نیست و داستان در نهایت ناقص به پایان می رسد، بنابراین اگر انتظار بسته شدن را داشته باشید، ناامید خواهید شد. با این حال، اگر از طرفداران انیمههای اکشن غمگین هستید یا از داستانهای خونآشام سیر نمیشوید، سریال «Seraph of the End» قطعاً ارزش دیدن دارد، با طراحی هنری و بصری عالی، دوستداشتنی، خوب شخصیت های توسعه یافته، صحنه های اکشن هیجان انگیز و موسیقی خارق العاده. نمره: 7.5+8.5+9+7.5+7.5=40/50=8.0/10برچسب ها دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no Seraph با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no Seraph با زیرنویس چسبیده فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Seraph of the End: Vampire Reign با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Seraph of the End با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no serafu با زیرنویس فارسی
برچسب قسمت ها دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no Seraph قسمت 12 با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no Seraph قسمت 11 با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no Seraph قسمت 10 با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no Seraph قسمت 9 با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no Seraph قسمت 8 با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no Seraph قسمت 7 با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no Seraph قسمت 6 با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Owari no Seraph قسمت 1 تا 12 با زیرنویس فارسی
-
-
-
-