[این بررسی حاوی اسپویلر است] –––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––– –––––––––––––––––––––––––––––––––––––– (قلب شیشهای) در ۲۵ آوریل، تقریباً یک سال و یک ماه بعد، Studio Hoods Entertainment بالاخره قسمت های 11 و 12 Märchen Mädchen را منتشر کرد. این دو اپیزود به منزله بسته شدن ضروری این افسانه جادویی خواهد بود، اما آیا پس از مدت ها انتظار، نمایش «پایان خوش» ارائه می دهد یا با «تاریکی و ناامیدی» به پایان می رسد؟ پس از تماشای هر دو قسمت، سریال یک «پایان خوش» ارائه میکند، اما این و صحنههای اکشن تنها چیزهای خوب سریال هستند، بقیه چیزها نسبتاً یکسان باقی میمانند. داستان همچنان از کلیشه، ضعیف و تنبل نویسی و عدم تنش و انباشتگی رنج می برد. طراحی صدا شامل همان آهنگ های آغازین و پایانی به همراه صداپیشه های یکسان است. شخصیت ها همچنان از همان کلیشه های قدیمی پیروی می کنند. انیمیشن ها بهتر هستند، اما یک پیشرفت جزئی است. به طور کلی، نسبت به یک سال پیش تغییر چندانی نکرده است، و این مایه شرمساری است.
داستان:
خلاصه داستان: قسمت 11 و 12 مستقیماً پس از شکست آکادمی جادوی دختران کوزونوها بر تیم آمریکایی شروع می شود. از آنجا چیزهای بی اهمیتی اتفاق می افتد (یعنی رویارویی با تیم آلمانی، بحث درباره نگرانی ها و اضطراب ها، هیولای فلک و غیره)، سپس لین دیوز، یکی از دختران جادویی آمریکایی، روانی می شود و تبدیل به یک هیولای فلک می شود. و اکنون، همه باید جلوی این هیولای فلک را بگیرند، قبل از اینکه تمام Origins در جهان را نابود کند.
البته، چون این یک افسانه است، باید یک "پایان خوش" وجود داشته باشد و یکی وجود دارد. با این حال، فقط به این دلیل که پایان رضایت بخش بود، به این معنی نیست که بقیه نمایش را می توان رد کرد. در واقع همه چیز تا این مرحله خسته کننده و کلیشه ای بود و ضعیف و تنبل بودن ترکیب کمکی نکرد.
اکنون، صحبت از تنبلی نوشتن، ناامید کننده است که هیچ نبردی بین آکادمی جادوی دخترانه کوزونوها و مدرسه آلمانی نشان داده نشد، فقط نتایج پایانی مورد بحث قرار گرفت، اما این نیز بسیار ناامید کننده بود، با توجه به اینکه برنده مشخصی وجود نداشت.
برخی از نکات مثبت در مورد این دو قسمت عبارتند از: توضیح در مورد قدرت هازوکی کاگیمورا، به خصوص "قلب شیشه ای"; مادر هازوکی کاگیمورا که بود و چگونه مرد. و "صحنه اعتراف".
در مجموع، در حالی که این دو قسمت نتیجهگیری محکمی در اختیار مخاطبان قرار داد، اما نتوانست سریال را نجات دهد و فقط از بد تا وحشتناک شدن آن جلوگیری کرد.
صدا/انیمیشن/شخصیت ها:
همانطور که قبلا ذکر شد، آهنگ افتتاحیه با عنوان "Watashi no Tame no Monogatari ~My Uncompleted Story~" توسط fhána خوانده شده است، در حالی که آهنگ پایانی آن با عنوان "Sleepland" توسط Reina Ueda خوانده شده است که هر دو در برنامه اصلی شنیده می شوند. آنها خوب هستند، اگرچه خیلی به یاد ماندنی نیستند. و طبق معمول، شخصیتها توسط همان صداپیشهها صداپیشگی میکنند، و کارشان عالی است و طیف وسیعی از احساسات و انرژی را ارائه میکنند.
هنر و انیمیشن ها بهتر از چیزی است که در 10 قسمت اول دیده شد. اما، این یک پیشرفت بسیار کوچک است. این پیشرفتها را میتوان در مبارزه با هیولای Fleck مشاهده کرد، که در آن تعداد زیادی شخصیت متحرک درگیر بودند و چندین جادو به طور همزمان اجرا میشدند. به غیر از این، مدلهای کاراکتر هنوز قدیمی و نه چندان خوب به نظر میرسند، بدنها و اشیاء نامتناسب و چهرههای مخدوش یا درپی وجود داشتند، اما چندان قابل توجه نبودند.
کاراکترها همچنان از همان کلیشه ها و کلیشه های خسته کننده ای پیروی می کنند که در دنیای انیمه رایج است. روس ها معمولا موهای کوتاه نقره ای با لباس نظامی دارند و از یک زمین کشاورزی فقیر می آیند. شخصیت های هندی پوست برنزه با جواهرات و ردای سر دارند. شخصیت های بریتانیایی، آلمانی و آمریکایی همگی بسیار رقابتی هستند و موهای بور دارند. و در نهایت، همیشه یک شخصیت آمریکایی وجود خواهد داشت که باعث مشکلات زیادی می شود، یا فاجعه ای را آغاز می کند. و در نهایت، اسلحه ها و یونیفرم جنگی این شخصیت بر اساس ریشه های افسانه ای آنها است.
لذت بردن:
دقیقاً مانند پایان این نمایش، جایی که برای نجات روز به معجزه نیاز بود، میتوان نتایج مشابهی را در مورد وضعیت کلی آن گرفت، یعنی معجزهای لازم است تا این نمایش قابل بازخرید باشد. و متأسفانه، پایان برای بازخرید آن کافی نیست. این نمایش با مشکلات تولیدی که منجر به انیمیشنهای افتضاح و کسلکننده، مدلهای خارج از شخصیت و عدم تنوع در ظاهر شخصیتها و حالات چهره شد، با مشکل مواجه شد. علاوه بر این، این مسائل قسمت 9 را به تاخیر انداخت و قسمت 11 و 12 را به بیش از یک سال رساند. با این حال، حتی اگر تولید شگفتانگیز بود، نمایش باید بر ترکیب فاجعهبار و داستان وحشتناک و شخصیتهای غیرجذاب غلبه میکرد. مانعی که Studio Hoods Entertainment نمی تواند بر آن غلبه کند. و بنابراین، این پایانی برای این داستان افسانه ای است. داستانی که کم کم در ابهام محو خواهد شد. دیگر هرگز دیده نشود