تصور مجدد جزیره Cucuruz Doan از یک قسمت از MSG اصلی به یک فیلم، اقتباسی محکم است، هرچند در لحن و اهدافش کمی متضاد است. پس از تداوم مبدأ جنگ یک ساله، فیلم تلاش میکند به رویدادهای این داستان در ابتدا اهمیت بیشتری بدهد. با این حال، عظمت پیامد آنقدر زیاد است که تنش زیادی را با لحظات بسیار سبک و کمدی ایجاد می کند. اگرچه گاندام در طول دههها به عنوان سریالی دراماتیکتر که به شدت بر درد و هزینههای درگیری تأکید میکند، شهرت پیدا کرده است، سریال اصلی گاهی اوقات بهطور باورنکردنی جذاب بود. این محصول عوامل بسیاری بود، احتمالاً مهمترین دو مورد، زمان ساخت و اهداف حامیان سریال برای گاندام برای تبدیل شدن به وسیلهای برای فروش اسباببازیها بود، بنابراین باید آن را بهعنوان دوستدار بچهها در نظر گرفت. در حالی که مبارزات جدی و دراماتیک زیادی در سراسر MSG وجود دارد، مسلماً تا زمانی که White Base جابورو را ترک کرده و به فضا بازگردد، لحن بالغتر در نمایش غالب میشود. قبل از آن، همیشه حضور کاتز، لتز و کیکا و همچنین اپیزودهای میانآهنگی که حول سناریوهای کمدی متمرکز میشوند، وجود داشت. در حالی که این می تواند به عنوان یک ضعف MSG در نظر گرفته شود، جزیره Doan صادقانه از این لحن پیروی می کند. این فیلم لحظات سبکتر زندگی در جزیره/پایگاه سفید را با صحنههای جنگی جدیتر یا بحثهای جنگ ترکیب میکند. در حالی که تنش در لحن این دو عنصر وجود دارد، آشتی دادن و در خدمت هدفی روایی غیرممکن نیست. به هر حال، داستان Doan در مورد سربازی است که جنگ را رها کرد زیرا نتوانست خسارت جانبی را که به مردم بیگناه وارد کرده بود تحمل کند. تضاد ضمنی جنگی که با شیطنتهای کودکانه پیش میرود، لقمهای مضمونی قوی در سراسر فیلم دارد.
با این حال، از آنجایی که داستان نمی تواند به خودکفا بودن قانع شود، با کنتراست تونالی که نمایش می تواند داشته باشد، بیش از حد بازی می کند. انتخاب پیوند دادن رویدادهای جزیره دوان به رویدادهای بزرگتر جنگ یک ساله، یک سرویس سرگرم کننده برای طرفداران است، اما به کل نمایش یک احساس متمایز از عدم تطابق می دهد. چیزی که میتوانست در مقیاس کوچکتر، داستانی دوستداشتنی مانند داستان اصلی، قطعهای از پیامدهای جنگ بر بیگناهان باشد، اکنون به عنوان یک نقطه محوری در جنگ گستردهتر بار شده است. مخاطرات با دادن اهمیت استراتژیک بیشتر به این جزیره افزایش مییابد که در نهایت نیروهای زئون را به آن بازمیگرداند و اوج نمایش را ایجاد میکند. این تصور به تنهایی این است که سازندگان این اقتباس از ضربه عاطفی داستان بدون درگیر شدن مخاطرات جنگی مطمئن نبودند. اما موضوع ملموس تر این است که تقریباً هیچ یک از بازیگران اصلی از هدف استراتژیک جزیره و تهدیدی که ایجاد می کند آگاه نیستند. تنش شخصیت برای آمورو و خدمه پایگاه سفید تنها حول نبرد کت و شلوار متحرک متمرکز می شود و اگر آنها بتوانند غالب شوند. این باعث میشود که تهدید استراتژیک بزرگتر احساس شود که فقط به نفع تماشاگر است، زیرا اکثر بازیگران از آن بیاطلاع هستند و بنابراین اصلاً با آن عنصر طرح تعامل ندارند. تماشاگر را بهطور مشخصی از این تجربه خارج میکند که متوجه میشود یک عنصر کامل داستان برای اکثر بازیگران نامرئی است و وضوح آن را دلبخواه و رضایتبخش میکند.
بازیگران اصلی فیلم، آمورو و دوان، عمق بسیار ظریفی دارند. در حالی که ما برای هر دوی آنها از تجربیات قبلی خود در جنگ فلاش بک دریافت می کنیم، هرگز در طول نمایش صحبتی در مورد آن وجود ندارد. در حالی که ما دیالوگی هایی را دریافت می کنیم که به طور ضمنی تجربه جنگ آمورو و دوان را مورد بحث قرار می دهد، بیشتر آن به طور ظریف در رفتار و رفتار آنها در اطراف جزیره منعکس می شود. بازگشت به آمورو نوجوان جالب است، اگرچه در ابتدا کمی عجیب است. در حالی که بیشتر تجسمهای اخیر او به همان اندازه غوغا هستند، اما همه آنها به طور مشخص در نحوه حمل خود بالغتر هستند. اما این نباید برای بینندهای که جدیدتر از سری گاندام است مشکلی ایجاد کند، و طرفداران مسنتر متوجه خواهند شد که اجرای فورویا تورو علیرغم دهههای گذشته هنوز برای آمورو جوانتر قابل توجه است. اگرچه آنها فقط یک نقش غیرمستقیم در فیلم بازی می کنند، صحنه های با برایت و میرای لحظات شخصیتی فوق العاده ای هستند، اگرچه برای طرح داستان کاملاً ضروری نیستند. بقیه خدمه White Base مثل همیشه جذاب هستند و Kai، Sleggar Law و Sayla برجسته هستند.
اکشن و انیمیشن بسیار عالی هستند، همانطور که از Sunrise انتظار می رود، با مقدار زیادی برای درگیر نگه داشتن بیننده. کت و شلوارهای موبایل CGI به طرز خارقالعادهای طراحی شدهاند و به مبارزات حس وزنی میدهند که سریهای قدیمیتر Gundam گاهی اوقات فاقد آن هستند. بسیاری از انیمیشنهای قدیمیتر، اکشنها با سرعتی سرسامآور اتفاق میافتادند، با لباسهای موبایلی که بهطور باورنکردنی چابکی متحرک بودند و به جلو و عقب میچرخند. مدلهای CGI این توانایی را دارند که وزن بسیار زیاد ماشین را منتقل کنند و در عین حال آن را با این عمل زیرک برای ایجاد مبارزات جنبشی فوقالعاده ترکیب میکنند. صحنههایی با RX-78 که شمشیرهای پرتوی خود را به کار میبرد، برجسته است، و تداعیکننده شمشیربازیهای قدیمی به سبک کوروساوا در حرکت لباسهای موبایل و نحوه افزایش تنش با افزایش اندازه آنها است. البته، مواردی از دست رفته وجود دارد، مانند طراحی لاک پشت متحرک واقعا احمقانه La Grandpa پرچمدار دریاسالار Gopp. اما اینها مسائل بسیار جزئی هستند. و در دفاع از فیلم، طراحی وسایل نقلیه از MSG اصلی، مانند Gunperry، به طور مشخصی یکپارچهسازی با سیستمعامل و با استانداردهای فعلی غیر واقعی به نظر می رسد. از نظر موسیقی، به همین ترتیب فوق العاده است، با تعداد زیادی از لایت موتیف ها و آهنگ های اصلی MSG OST که در فیلم گنجانده شده است. به ویژه، نسخه دلپذیرتر توبه! گاندام با گیتار آکوستیک برجسته است و نوستالژی ملایم و لطیف را برمی انگیزد، در زمان هایی که نواخته می شود نزدیک به اندوه است. همه این عناصر زیباییشناختی با شخصیتها و طرح داستان ترکیب میشوند و به طور قابل توجهی آن را تقویت میکنند.
به طور کلی، جزیره Cucuruz Doan یک ورودی محکم در فرنچایز Gundam است. اگرچه این فیلم کمی از درگیری در لحن خود با نحوه برخورد با عواقب بالقوه بزرگتر طرح خود رنج می برد، اما هنوز یک هسته عاطفی از مردی که با اسلحه خداحافظی می کند وجود دارد. اگرچه احتمالاً از نظر احساسی و موضوعی قویتر به عنوان داستانی صمیمیتر با ریسکهای کمتر، مشابه اپیزود اصلی که بر اساس آن ساخته شده است، هنوز هم امتیاز ۷ از ۱۰ قویتر است. احتمالاً حتی ۸ از ۱۰ برای طرفداران به ویژه از شخصیت های اصلی MSG. و به عنوان یک فیلم مستقل برای کسی که با فرنچایز آشنا نیست، هنوز هم چیزی سرگرمکننده و طعم معقولی از چیزی است که گاندام ارائه میکند.