این ممکن است صرفاً تحلیلی از انیمیشن در این نمایش باشد، زیرا این تنها چیزی است که می خواهم در مورد آن صحبت کنم. Girls Band Cry انیمیشن و هنری بسیار خوبی دارد. و اجازه دهید مقدمه کنم و بگویم که از انیمه سه بعدی متنفرم. وقتی من مدلهای سه بعدی را در انیمه میبینم، حتی از ریگهایی که بازیهای سبک انیمه از آنها میمیرند، بدتر به نظر میرسند. بنابراین وقتی میگویم Girls Band Cry انیمیشن و هنر بسیار خوبی دارد که از من میآید، بسیار تحسینکننده است. کاملا واضح است که این نمایش چند لیگ برتر از سایر انیمیشن های سه بعدی است. تنها انیمه سه بعدی دیگری که خوب به نظر می رسد Trigun Stampede است، اما من حتی آن را تماشا نکرده ام و برای آن برنامه ریزی نمی کنم. پسزمینهها عالی هستند، اما واقعاً دلیل اصلی داشتن انیمیشن خوب نمایش، انیمیشن مدلهای سه بعدی است. انیمه دارای مدلسازی متوسطی در مورد شخصیتهایی است که میتوانم بگویم. چیزهایی مانند Guilty Gear Strive یا حتی مدلهای سه بعدی با کیفیت بسیار بالا مانند Arcane آن را از آب خارج میکنند. با این حال. من از حرکت مدل ها بی نهایت لذت می برم. چه متحرک باشد، چه حالت چهره، چه دیالوگ، همه چیز بسیار دقیق است. مدلهای سه بعدی بسیار زنده و شبیه به زندگی هستند، به این معنی که زمان و تلاش زیادی برای فرآیند متحرک سازی صرف شده است. حتی فقط راه رفتن، دویدن، ابراز خشم در جر و بحث یا خندیدن، نمایش مطمئناً انیمیشن را میخکوب می کند. وقتی نینا با چمدانش به این طرف و آن طرف می دود، احساس حمل یک وزنه سنگین آشکار می شود. وقتی نینا خمیده است، عصبانی است که چیزی پیدا نمی کند، حرکت تمیز است و عصبانیت او آشکار است. وقتی نینا از شدت خستگی روی میزش فرو میرود، تمام حرکات بدنش بیانگر خستگی است.
اگر فقط در بسیاری از صحنه ها زمان بیشتری برای نورپردازی وجود داشت، مطمئناً نمایش در مورد انیمیشن کاملاً عالی بود. شما به راحتی می توانید تشخیص دهید که چه زمانی یک صحنه تلاش زیادی برای آن انجام داده است، زمانی که مدل های سه بعدی کاملاً در صحنه قرار می گیرند. سپس صحنه های بسیار کم تلاشی خواهید داشت که در آن مدل های سه بعدی برجسته و وحشتناک به نظر می رسند. نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که مدلهای سهبعدی سایهبان یا نورپردازی کمی دارند یا اصلاً به آن آسیب میزند. من حدس میزنم که این به دلیل عدم رندر، ترکیب نورپردازی دشوار یا چیزهای دیگر باشد، اما زمانی که بافتهای پلی و نورپردازی بسیار کم روی شخصیتهای اصلی خود داشته باشید، میتواند بسیار مورد نظر باشد. شما صحنههایی خواهید داشت که در آن مدلهای سهبعدی آشکارا در خیابانی راه میروند و هیچ سایهای وجود ندارد و دقیقاً مانند صحنههایی در انیمه است که در آن مردی را دارید که ۵ ثانیه ایستاده و صحبت میکند یا ۱۰ ثانیه در جاده راه میرود. ، اون جور چیزها. با این حال، صحنه های با ارزش تولید بالا قطعا خوب هستند. توجه بسیار بیشتری به نور و سایه ها و نحوه ترکیب آن با پس زمینه خواهید دید که آن را به یک تجربه یکپارچه تبدیل می کند.
بنابراین، من قطعا نمایش را برای هنر کنار نگذاشتم. چرا انداختمش؟ من نمی توانم داستان یا شخصیت ها را تحمل کنم. اجازه دهید ابتدا به یک موضوع به شدت ترسناک بپردازم: نینا. من کاملاً متنفرم که چگونه این سریال هر بیننده ای را برای چنین احمقی هایی می گیرد که وقتی نینا احساسات منفی را ابراز می کند یا با چیزهایی برخورد می کند که نمی تواند تحمل کند یا درونی نمی کند، هاله ای قرمز در اطراف او وجود دارد. مثل، وای، نینا ناراضی و ناراحت است، می توان گفت چون یک هاله منفی قرمز در اطراف او وجود دارد. این اصلاً آزاردهنده نیست! مثل این است که کلیشه مغالطه رقت انگیز را بردارید که در آن مراسم تشییع جنازه دارید و باران شروع به باریدن می کند زیرا همه غمگین هستند و گریه می کنند اما یک قدم جلوتر می روند. لطفا بس کن. من حتی FMA را چندان دوست ندارم، اما می توانم به شما بگویم به همین دلیل است که صحنه گریه کردن روی موستانگ در هوای آفتابی بسیار نمادین است وقتی او اشاره می کند که "باران" است. ممکن است فکر کنید که این یک قلاب است، اما صادقانه بگویم که من از هر شخصیت معرفی شده متنفرم. نینا کوله باری از ملودرام و گذشته هیجان انگیز است. برام مهم نیست آیا هر شخصیتی نیاز به یک پسزمینه هیجانانگیز دارد؟ این پیشینه اساساً تمام شخصیت نینا است که همیشه سرگرم کننده است. آیا نمی توانید بدون نیاز به عمق بخشیدن به گذشته شخصی، شخصیت ها را معرفی کنید؟ نینا هنوز هم میتواند داستانی هیجانانگیز داشته باشد، اما با پردهای از رمز و راز که همه آن را احاطه کرده است، در واقع داستان را ارتقا میدهد. نشان دهید و تشکر نکنید. نمیدانم، بهنظرم «بوکی صخره» طبیعیتر است، در حالی که هنوز برخی از ملودرامها یا کاوشهای جدی را در مورد هر شخصیت حفظ میکنم. این نمایش فقط درام با تکه ای از موسیقی است. برای من مهم نیست که اعضای گروه چه زمانی دعوا می کنند، برای من مهم نیست که چه زمانی آرایش می کنند. درگیریهای آنها به نوعی در انبوهی از حد متوسط ترکیب میشوند.