من باید قبل از هوانگ یان در مورد این فیلم صحبت می کردم زیرا این فیلم زودتر منتشر شد، اما خوب، از آنجایی که اولین عنوان دیگر را تماشا کردم، کار زیادی انجام نمی شود. هر وقت در مورد این فیلم صحبت می شود، با آن سریال، آبی کامل و آثار جونجی ایتو مقایسه می شود، و اگرچه من شباهت آنها را تا حدی می بینم، اما آن را کاملاً متفاوت از آنها و به تنهایی کاملاً منحصر به فرد یافتم. پیش فرض، چرخشی در فرمول جراح درام/هیجانانگیز است که چندین فیلم و هوانگ یان با حذف جراح و جایگزینی او با آب زیبایی، همانطور که از عنوان پیداست، مانند جادو عمل میکند. .
سرعت بازی بسیار خوب است، زیرا همه چیز به طور مداوم به جلو می رود و موضوعات و شخصیت اصلی را بدون کشش و جلوگیری از کهنه شدن همه چیز، در مدت زمان نسبتاً کوتاه، بررسی می کند، در نتیجه از استقبال بیش از حد فیلم جلوگیری می کند.
بسیار شبیه یوکسی در هوانگ یان، یائه جی، قهرمان زن اینجا، به دلیل زشت بودن مورد بدرفتاری قرار می گیرد و با وجود تغییر ظاهر، شخصیتش تغییر نمی کند، اما دلیلش این است که این شخصیت اصلی افتضاح است. از آغاز.
درحالیکه یوکسی بهعنوان قهرمان واضح داستانش شجاع بود و با سختیها روبهرو بود، یائهجی شرور خودش است، علیرغم اینکه قهرمان داستانش است. از همان ابتدا او را پست، خشمگین، خودخواه، کسی که از والدینش زندگی میکند (و من فقط به پول اشاره نمیکنم) نشان داده میشود و کسی که مایل است برای رسیدن به آنچه میخواهد، به افراط و تفریط برود. دیدن اینکه او در طول فیلم چقدر می تواند پایین بیاید، بسیار جالب و شدید است.
اگرچه بیشتر آن فیلمهای درام/هیجانانگیز جراحان دارای شخصیتهای شرور نیز بودند، اما آنها یا به خاطر شخص دیگری بازی میکردند («Le Yeux sans visage»، «Gritos en la noche»، «Corruption»)، یا انگیزههای کوچک داشتند. «سدوک») یا به طرزی کارتونی تندخو و شیطانی بودند تا جایی که به عنوان تلاش رقت انگیز و ناپخته نویسنده و کارگردان برای ساختن فیلمش تا آنجا که می توانست شوکه کننده بودند («Les Predateurs de la Nuit»). بنابراین تنها عنوان دیگری که دارای شخصیت اصلی بدجنسی بود که هم در برنامه شخصی و هم در تمرکز، شخصیت اصلی بدی داشت، «La piel que habito» است، و حتی آن یکی نقش شخصیتها را از طریق یک پیچش داستانی در میانه راه تغییر میدهد.
منظورم این است که این فیلم یک شرور دیگر را نیز در قالب یک شرور و آنتاگونیست غافلگیرکننده در انتها معرفی میکند، اما این کار را به خوبی انجام نمیدهد زیرا خیلی پیشبینی نشده است و شخصیتها به اندازه آن دو به هم مرتبط نیستند.
علاوه بر این، این فیلم مضامینی هم در مورد صنعت تلویزیون، سلبریتی ها و البته وسواس زیبا بودن و اینکه تا چه حد می تواند برای رسیدن به آن پیش برود، دارد، حتی برخی نمادهایی در مورد جراحی های جراح پلاستیک و فقر پیدا کردند. با این اوصاف، شاید تا زمان اجرا محدود، مضامین فقط به طور مختصر و سطحی بررسی می شوند، بنابراین اگرچه گنجاندن خوبی هستند، اما بیشتر برای طعم دادن و پیچیده تر کردن طرح هستند تا اینکه محتوای واقعی به آن اضافه کنند.
یک استثنا وجود دارد و آن وسواس شخصیت اصلی است که در نیمه دوم شروع به دیوانه شدن می کند در حالی که توهم بدترین کاری را که تا آن زمان انجام داده است دارد، قبل از اینکه با بدترین نتیجه ممکن روبرو شود و متوجه شود که هر چیزی که او می خواست همیشه وجود داشت، و این که او هرگز نمی توانست فقط به خاطر تغییر بیرونش خوشحالتر از این باشد، بدون اینکه ابتدا تغییری در میزان وحشتناک بودنش در درون داشته باشد.
رزولوشن شخصیت اصلی از این نظر بسیار قوی است، اما در مورد داستان کلی که به لطف گنجاندن چیزی که اساساً به سحر و جادو نزدیک است در یک محیط دنیوی، از همان ابتدا بی معنی است، نمی توان همین را گفت. هوانگ یان تنظیمات مشابهی داشت و به هیچ کدام از اینها نیاز نداشت، پرفکت بلو صحنه های غیرواقعی داشت، اما از آنجایی که آن فیلم همیشه با آنچه واقعی است و چه چیزی نیست پخش می شد، بیشتر مزخرفات به این دلیل بود که به احتمال زیاد چیزی نبود. در واقع اتفاق می افتد و فقط درک تحریف شده از واقعیت شخصیت ها. در اینجا، ماوراءالطبیعه در یک محیط دنیوی اتفاق میافتد و احساس نامناسبی میکند، بهویژه در پایان که این موضوع به افراط کشیده میشود.
همانطور که معمولاً در مورد وحشت صدق میکند، چیزها چندان منطقی نیستند، اما چرا در این مورد آن را با سناریوها و مشکلات دنیای واقعی مخلوط میکنیم؟ این ترکیب بسیار عجیب به نظر می رسد. علاوه بر این، از خود میپرسید که آیا هیچکس تا به حال مورد مشابه یا مشابهی را نداشته است که شخصیت اصلی برای آنها اتفاق افتاده است، و چگونه ممکن است حتی به چنین محصول خطرناکی اجازه داده شود که در اطراف باشد.
در بهترین حالت، میتوانید آن عناصر مزخرف را بهعنوان سوررئال یا فقط بیان پیام کلی «مواظب باشید چه آرزویی دارید» را در داستان آن بپذیرید، اما من احساس میکنم این بهانه توسط طرفداران ترسناک برای داستانهای ترسناک استفاده شده است. بارها برای پذیرش آن
با وجود این، برخلاف هوانگ یان، Beauty Water به درستی انتخاب میکند که کاملاً روی شخصیت اصلی، پسزمینه، ترسهای درونی، فساد تدریجی و پیشروندهاش، و وضوح تمرکز کند، در حالی که روشن میکند که بقیه ابزارهای طرح پشتیبان هستند، بنابراین این کار را نمیکند. احساس میکنید در پایان پایانهای سست وجود دارد، حتی وقتی صحنه پایانی واقعاً چرخه را به پایان نمیرساند، باید آن را تماشا کنید تا منظور من را متوجه شوید.
انیمیشن در ابتدا هم در آثار هنری و هم در حرکت عالی است، و از خود خواهید پرسید که چرا بقیه فیلم هم اینطور نیست، نه اینکه من خیلی به آن اهمیت نمیدهم، زیرا CGI اگرچه خیلی به نظر نمیرسد، اما قابل استفاده است. حالات چهره به اندازه کافی خوب است، پسزمینهها بسیار خوب هستند، صحنههای خوب و کارگردانی شدهای وجود دارد که شخصیت اصلی را در حال درونبینی و همچنین دیوانه شدن او نشان میدهد، این اثر هنری برای وحشتناکترین صحنهها به خوبی کار میکند، و درست مثل این در مورد هوانگ یان، Beauty Water قرار نیست زیبا به نظر برسد، بلکه باید زشت و ترسناک جلوه کند، صرف نظر از اینکه قهرمان داستان چقدر زیباتر به نظر می رسد، بنابراین اهداف بصری این است که به همان شکلی باشند که هستند. همچنین به خودی خود بد نیست.
اتمسفر آن نیز بسیار خوب است، چند تم معمولی در آن وجود دارد، اما در کل موسیقی متن آن چنان که باید برای عنوانش بسیار شدید و جذب کننده است، جلوه های صوتی خوب هستند و صداگذاری نیز همینطور است. در اینجا آهنگ آغازینی وجود ندارد اما پایانی وجود دارد که برای من هم شوم و هم غم انگیز به نظر می رسد و به خوبی با کل فیلم و به ویژه پایان آن مطابقت دارد.
بنابراین، فراتر از همه مزخرفات در فیلمنامه و وضوح آن، به لطف ترکیب عجیب و غریب عناصر فانتزی در چیزی که در غیر این صورت قرار است یک محیط پیش پاافتاده با مسائل دنیای واقعی باشد، و به اندازه نقد دیگری در مورد آن که خواندم خوب نیست. ، به نظر من Beauty Water یک نوع داستان بسیار خوب برای یک بار "مراقب باش چه آرزویی داری" است که به اندازه کافی تریلر روانشناختی را با ترس از بدن ترکیب می کند و بهترین انیمیشن کره ای است که تا به حال تماشا کرده ام و همچنین بهترین انیمیشن آسیایی است. از سال 2020 که من تماشا کردم.
چیزهای مشابه
-Les Yeux sans visage (فیلم فرانسوی 1960 که مقدمه درام/هیجانانگیز جراح را آغاز کرد، در طرح و نگارش بسیار ابتدایی بود، اما برای زمانش در فضا، تصاویر و درام مستحکم بود).
-La piel que habito (فیلم اسپانیایی 2011 و محکمترین درام/هیجانانگیز جراح پلاستیک خارج از فیلمهای اکشن زنده، طرح اصلی است، اما در کل برای پیچیدگی و به هم پیوستگی شخصیتها خوب است و وضوح تصویر بسیار عالی است).
-هوانگ یان (دونگهوا درباره زنی است که به دلیل زشت بودن مورد آزار و اذیت قرار میگیرد و به نوعی با جراح پلاستیک که او را تغییر داده است، رابطه برقرار میکند، که به نوبه خود وسواس زیادی دارد تا زنان را تا حد امکان نزدیک به همسرش که در کما است، بازسازی کند).
-پرفکت آبی (فیلم انیمه ترسناک/هیجانانگیز روانشناختی درباره یک بازیگر سابق بت که دیوانه میشود به خاطر یک استالکر خزنده و چیزهای زیادی که در حرفه جدیدش باید با آن دست و پنجه نرم کند، در همه چیز بسیار بهتر از این یکی).
-آثار جونجو ایتو (اما فقط برای نوع مشابهی از ترس از بدن و توطئه های مزخرف «سوررئال»).