بررسی اجمالی: "Amagi Brilliant Park" انیمیشنی است که دسته بندی آن به خصوص سخت است. این واقعا یک isekai نیست، زیرا دنیای خارقالعادهای که در آن اتفاق میافتد در واقع روی زمین وجود دارد. این واقعاً یک سریال ماجراجویی نیست، زیرا اکثریت داستان در یک مکان می گذرد. با این حال، این واقعاً یک سریال تکهای از زندگی نیست، زیرا بازیهای دیوانهکنندهای که شخصیتها از آن بلند میشوند برای اکثریت آنها موضوع مرگ و زندگی است. نتیجه نهایی سریالی است که واقعاً نمیداند چیست، و اگرچه مطمئناً لذتبخش است، اما هرگز از هیچ یک از بخشهایش نهایت استفاده را نمیبرد. داستان (10/6): سریال با سیا کانیه، یک نوجوان بسیار باهوش اما بسیار خودخواه، که توسط زن جوانی به نام ایسوزو سنتو به زور به پارک درخشان Amagi کشیده میشود، آغاز میشود. و از "به زور" منظورم این است که او به معنای واقعی کلمه یک اسلحه بزرگ و مضحک را به سمت سر او نشانه می رود و حتی آن را شلیک می کند تا او را بپذیرد. با این حال، هنگامی که سیا به آنجا میآید، به سرعت متوجه میشود که این یک شهربازی معمولی نیست، بلکه توسط موجودات خارقالعاده (از جمله خود ایسوزو) که از قلمروی جادویی به نام سرزمین افرا آمدهاند، کار میکند. به زودی، سیا با پرنسس لطیفه، حاکم سرزمین افرا ملاقات می کند که به او اطلاع می دهد که پارک در چندین سال گذشته عملکرد ضعیفی داشته است و اگر آنها نتوانند در 3 ماه آینده 250000 بازدیدکننده داشته باشند، پارک مجبور می شود درهایش را برای همیشه ببند و اگر این کافی نباشد، همه ساکنان پارک از نیروی حیاتی به نام Animus شکوفا میشوند که روی زمین تنها با تفریح بازدیدکنندگان میتوان به آن دست یافت، به این معنی که اگر پارک بسته شود، همه موجوداتی که در آنجا زندگی میکنند برای همیشه ناپدید میشوند. . پس از مقدار زیادی بی میلی، سیا در نهایت سمت مدیریت پارک را می پذیرد تا بازدیدکنندگان مورد نیاز خود را در مهلت مقرر جذب کند.
مشکل داستان این است که در نهایت نمی تواند جذاب باشد. این واقعیت که فرضیه درباره مردی است که سعی میکند از بسته شدن یک شهربازی جلوگیری کند به این معنی است که میتواند به راحتی یک مطالعه عمیق در مورد اینکه چقدر اداره یک تجارت دشوار است، باشد، اما متأسفانه اینطور نیست. استراتژیهایی که سیا ارائه میکند، ایدههای انقلابی و عظیمی نیستند که فقط نابغهای مانند او بتواند آنها را تداعی کند. نه، او با استراتژیهای کسبوکار واقعاً پایهای میآید که هر کسی که حتی کوچکترین دانشی در این زمینه داشته باشد، میتواند به آن دست یابد، مانند بستن موقت پارک برای بازسازی، افزایش ساعات کاری، کاهش قیمت همه چیز و مجبور کردن کارکنان به جاذبه های شکسته، زشت و اغلب خطرناک خود را تمیز کنید. این واقعیت که چنین ایدههای اساسی هرگز به ذهن این موجودات خارقالعاده خطور نکرده است، این سوال را ایجاد میکند که چرا پارک سالها پیش تعطیل نشد، پاسخ واضح این است که ما در آن زمان داستانی نداشتیم.
با این حال، حتی فراتر از آن، کل خط داستانی «نجات پارک» فقط در قسمت جلو و مرکز در ابتدای سریال و نزدیک به انتهای آن قرار دارد. در این بین، اکثر اپیزودها فقط داستان های مستقلی هستند که در آن بازیگران اصلی به نوعی از ساکنان عجیب پارک برخورد می کنند یا در موقعیت های دیوانه کننده دیگری قرار می گیرند. در حالی که قالب اپیزودیک ذاتا چیز بدی نیست، مشکل این است که اپیزودها از نظر کیفیت بسیار متفاوت هستند و من هرگز احساس نکردم که یکپارچه اجرا شده است، زیرا برخی از آنها در نهایت هیچ کمکی به کل داستان ندارند. هر چند اشتباه نکنید. داستان سرایی خوبی در اینجا یافت میشود، بهویژه در اواخر سری که برخی افشاگریهای مهم انجام میشود. با این حال، حتی در آن زمان، تضاد اصلی سریال در نهایت در قسمت دوم تا آخر حل میشود، با قسمت آخر و OVA فقط قسمتهای پرکننده بیمعنی هستند، و من را متعجب میکند که چرا اصلاً وجود داشتهاند.
هنر و انیمیشن (8.5/10):
"پارک درخشان آماگی" توسط انیمیشن کیوتو - منتظر باشید - انیمیشن شد و نشان می دهد که یک سریال واقعاً زیبا است. کاراکترها همگی بسیار خوب طراحی شده اند و تنوع زیادی در طرح ها دارند و محیط ها نیز فوق العاده به نظر می رسند. با این حال، انیمیشنها در بعضی جاها تا حدودی سفت هستند و در کل کمی از بهترین تلاشهای کیوآنی، از جمله «کانون»، «عشق، چونبیو و دیگر توهمات» و بهویژه «کلناد» فاصله میگیرد. با این حال، نمی توان انکار کرد که بصری بزرگترین نقطه قوت نمایش است.
صدا و دیالوگ (8/10):
موسیقی متن «پارک درخشان آماجی» قطعا چیز خاصی نیست. تم های آغازین و پایانی هر دو نسبتاً فراموش شدنی هستند و در حالی که آهنگ های مناسبی وجود دارد که در طول خود قسمت ها پخش می شوند، هیچ کدام از آنها وجود نداشت که من ناامید از دانستن نام یا چیز دیگری باشم. صداپیشگی نیز نوعی ضربه و غم است. آدام گیبز، مولی سیرسی و سیندی لو پارکر (که به طرز مشکوکی شبیه مونیکا ریال کهنهکار قدیمی به نظر میرسد) همه به ترتیب در نقش سیا، ایسوزو و لطیفه کارهای بزرگی انجام میدهند، اما صداهای دیگری هم هستند که من واقعاً طرفدار آنها نبودم. نمونههای اصلی عبارتند از Moffle، Macaron و Tiramie، سه شخصیتی که صدای کودکانهای بلند دارند، حتی اگر صریحاً تایید شده است که مردان بالغ هستند. مطمئناً مردان بالغی که شبیه طلسم های حیوانات بامزه هستند، اما با این وجود مردان بالغ.
شخصیت ها (7/10):
یکی از اولین چیزهایی که در مورد سیا کانیه می آموزیم این است که او عقده برتری دارد، به این معنی که او دائماً به این که چقدر عالی است، لاف می زند. به طور طبیعی، این اعصاب بسیاری از مردم، از جمله ایسوزو را به هم می زند، و به طور ضمنی دلیل این است که او قبل از کار در پارک هیچ دوستی ندارد. با این حال، در حالی که او مطمئناً گاهی اوقات می تواند آزاردهنده باشد، من او را تحمل ناپذیر ندیدم، به خصوص که بسیاری از واکنش های او نسبت به چیزها کمتر از خودخواهانه بودن او و بیشتر واکنش یک انسان به عنوان مثال است. پس از روشهای غیراخلاقی که ایسوزو برای استخدام او تلاش کرد، فوراً با کمک به نجات پارک موافقت نکرد. علاوه بر این، او به اندازه کافی سریع با ایسوزو، لطیفه و بقیه کارکنان پارک گرم می کند، به استثنای Moffle، و این احساس در آنجا متقابل است. مشکل واقعی او این است که چندین جنبه از شخصیتش، مانند اینکه او یک بازیگر کودک سابق است، تقریباً کاملاً ناشناخته است، که بد است زیرا به شدت به طور ضمنی گفته میشود که دلیل آشفتگی او دقیقاً به همین دلیل است. علاوه بر این، او خیلی زود توانایی خواندن ذهن را به دست می آورد، اما آنقدر به ندرت از آن استفاده می کند که صادقانه بگویم که حتی برای مدتی فراموش کردم که او این توانایی را داشت. به طور خلاصه، اگرچه او قطعاً قهرمان بدی نیست، اما در نهایت به عنوان Lelouch vi Britannia یک مرد فقیر ظاهر می شود.
اگر بخواهم شخصیت مورد علاقهای را انتخاب کنم، باید ایسوزو سنتو، یکی از اعضای سابق گارد سلطنتی مپل لند و مدیر بازیگری پارک تا زمانی که سیا مسئولیت آن را بر عهده بگیرد، باشد. درست مانند لورا بودویگ از "Infinite Stratos"، ایسوزو را می توان به راحتی به عنوان یک نسخه زنانه از سوسوکه ساگارا از "Full Metal Panic!" (که منطقی است زیرا رمان های هر دو سریال توسط یک شخص نوشته شده است). همانند سوسوکه، ایسوزو یک سرباز ماهر و رواقی است که در محیطی معمولی رها شده است و به دلیل تربیتش از ناتوانی شدید اجتماعی رنج می برد و معمولاً برای مقابله با هر مشکلی به سلاح های خود متوسل می شود که مورد استفاده قرار می گیرد. هم برای طنز و هم برای درام. در واقع، دلیلی که او سیا را با اسلحهاش تهدید کرد تا پارک را نجات دهد، این بود که او واقعاً نمیدانست که این روشی نه چندان مناسب برای درخواست کمک از کسی است (که ناامید شده بود و مجبور بود این کار را انجام دهد. او را وادار به پذیرش هر چه باشد). به طور طبیعی، فقدان مهارت های اجتماعی او را به یک مدیر وحشتناک تبدیل می کند، به همین دلیل است که سیا را مجبور می کند تا مدیریت را بر عهده بگیرد. در حالی که او می تواند بسیار رک و خشن باشد و اغلب با اعمالش اوضاع را بدتر می کند، در کل تحمل او را راحت تر از سیا یافتم، زیرا او اغلب نمی داند چه زمانی بی ادب یا توهین آمیز است، برخلاف سیا که به خوبی می داند که او چه زمانی است. بی ادب است اما اهمیتی نمی دهد با این حال، در مجموع، او کمی بهتر از سایه همتای مرد خود ظاهر می شود، و فاقد پیچیدگی و پیشرفت سوسوکه است.
سومین و آخرین شخصیت اصلی پرنسس لطیفه، مدیر واقعی پارک برلیانت آماجی است که به دلیل وضعیت بد سلامتی قادر به انجام وظایفش نیست. برخلاف خودشیفتگی سیا و رک بودن ایسوزو، لطیفه دائماً دختری بسیار مهربان و دوستانه است و اغلب بیش از آنکه نگران مشکلات خودش باشد، نسبت به طلسم هایی که زیر دست او کار می کنند، اهمیت می دهد. متأسفانه، او تقریباً به اندازه ایسوزو یا سیا در داستان تمرکز ندارد، زیرا اهمیت واقعی شخصیت او تا پایان سریال فاش نشده است. در مورد بقیه کارکنان پارک (و تعداد آنها بسیار زیاد است)، برخی وقت خود را در کانون توجه قرار می دهند، در حالی که برخی دیگر تقریباً فقط آنجا هستند و سهم بسیار کمی دارند. از سوی دیگر، برخی از شخصیتها وجود دارند که احساس میکردم بیش از حد از صفحه نمایش استفاده میکنند، از جمله سه طلسم اصلی Moffle، Macaron و Tiramie که همه آنها بسیار آزاردهنده بودند. و در حالی که موفل با پیشرفت سریال بسیار دوستداشتنیتر میشود، دو مورد دیگر کمی بیش از آزاردهنده و انحرافآمیز کمیک هستند، بهویژه تیرامی اغلب ثابت میکند که بیشتر از ارزشش دردسرساز است (اگرچه او در پایان به پایان میرسد. شوخی های زیادی در این سریال وجود دارد که به تعادل این موضوع کمک می کند). در مجموع، بازیگران شخصیتها عالی نیستند، که نتیجه تاسف بار حضور تعداد زیادی از آنها در یک انیمیشن 13 قسمتی است.
لذت (7.5/10):
خطرات سریال ممکن است بسیار زیاد باشد، اما «پارک درخشان آماجی» در قلب یک کمدی است. در حالی که برخی از طنزها واقعاً به مذاق من خوش نیامد، بخش خوبی از آن بود، به ویژه هر کدام از آنها که ایسوزو را تا حدی درگیر می کند. علاوه بر این، اگرچه سریال گاهی ترسی از تاریک شدن ندارد، مخصوصاً در پایان، با این وجود لحن امیدوارکننده ای را حفظ می کند، و تقریباً هیچ شکی ندارید که همه چیز در پایان درست خواهد شد.
به طور کلی:
«پارک درخشان Amagi» واقعاً شبیه هیچ انیمیشنی نیست که قبلاً دیدهاید، اما این به قیمت ناتوانی در ارائه هویت واقعی است. در حالی که جلوههای بصری فوقالعاده هستند و لحظات بسیار خندهداری دارند، موسیقی متن فیلم کاملاً متوسط است، شخصیتها از دوستداشتنی-اما کمتوسعهنشده تا کاملاً غیرقابل دوستداشتن متغیر هستند و داستان به آن اندازه که میتوانست هوشمندانه نیست. همه اینها منجر به سریالی می شود که توصیه نسبتاً دشوار است، و تا آنجا که آثار KyoAni پیش می رود، این یکی در رده آخر لیست قرار می گیرد.
نمره:
6+8.5+8+7+7.5=37/50=7.4/10