(ممکن است کمی مغرضانه باشد، زیرا این یکی از اولین انیمه های من بود. این نقد فقط در مورد نسخه اصلی ژاپنی Tokyo Mew Mew صدق می کند، و نه وحشت مطلق که قدرت میو میو / دوبله انگلیسی نامقدس است) من فکر کردم این نمایش است. با توجه به اینکه چقدر خاطرات مثبتی از آن دارم، سزاوار بررسی است. همانطور که گفته شد، برای اینکه عینک های رز رنگی را بردارم، همه آن را دوباره تماشا کردم - اما هنوز یک انفجار داشتم. Tokyo mew mew (به اختصار TMM) فقط یک سرگرمی نوستالژیک و ساده است. این چیزی نیست که برای نبردهای حماسی، واقع گرایی و معضلات پیچیده وارد آن شویم. این نمایشی پر از صورتی، برق و رژگونه است، و تا حد زیادی به آن می چسبد. آن را به عنوان یک نوع انیمه "مغز خود را خاموش کنید" در نظر بگیرید. اگرچه سعی می کنند به آن عمق بدهند، و ... کاملاً کار نمی کند.
خود داستان بسیار ابتدایی است و از فرمول «هیولای هفته» پیروی می کند. البته در طول مسیر مقدار زیادی پیچ و خم وجود دارد، اما لذت نمایش به شدت به شخصیتها بستگی دارد - بنابراین اگر آنها را دوست ندارید، کل داستان بیمعنی و بدون محتوای زیادی به نظر میرسد. به همین دلیل است که نمی توانم بگویم که به تنهایی خوب می ایستد، با وجود اینکه چقدر از جنبه محیطی لذت بردم و چگونه آنها دختران جادویی را تعریف کردند.
هر چند هنر یک بله بزرگ است! رسا، اشباع، با جزئیات جسورانه، سرگرم کننده، لباس های زیبا، و انیمیشن های شایان ستایش. این آب نبات چشم خالص در تمام طول راه است. تنها چیزی که کمی خسته کننده می شود این است که چقدر آنها از انواع انیمیشن ها استفاده مجدد می کنند، هم برای تبدیل و هم برای حملات. دگرگونیها برای ژانر دختر جادویی بسیار مهم هستند، بله، اما من متوجه شدم که از بسیاری از این موارد عبور میکنم.
صدا کمی ترکیبی است. من به طور کلی موسیقی متن را دوست دارم، اما فکر می کنم بسیاری از آن ها نیز خیلی به یاد ماندنی نبودند. صداگذاری هم نبود، در حالی که ما در آن هستیم... اگرچه صدای ماسایا به خصوص بد بود، ایمو.
در مورد آن صحبت کنیم، اجازه دهید در مورد شخصیت ها صحبت کنیم. آنها چنین ویژگی تعیین کننده ای از این نمایش هستند و *باید* بدرخشند تا کمبود داستان سرایی پیچیده را جبران کنند. میدونی چیه؟ دختران اصلی به نوعی انجام می دهند. آنها کلیشه های بسیار قابل هضم با قلب زیاد و یک هدف مشترک روشن هستند. به جز زاکورو - فکر میکردم بازیهای هیجانانگیز او کمی زیادهروی شده است و خیلی سریع از او خسته شدم، به خصوص که به نظر میرسید او هرگز واقعاً با بقیه بازیگران هماهنگ نبود.
شوخی آنها با Shirogane و Akasaka عالی بود، و نکات عاشقانه بین سابق و Ichigo بسیار سرگرم کننده بود.
و سپس عشق اصلی ایچیگو... ماسایا. من نمیتوانم هیچ ویژگی تعیینکنندهای را فهرست کنم، زیرا پسر به قدری بیتفاوت و پوچ و عاری از انسانیت است که بیشتر اوقات احساس میکند که ایچیگو در حال سادهکردن است. این احتمالاً ناامیدکنندهترین جنبه نمایش است، زیرا او نیمی از زمان خود را صرف حنایی کردن با این شخصیت میکند که به نظر شما کوچکترین جذابیتی به نظر نمیرسد، و همچنین نمایش از شما انتظار دارد که از او به همان میزانی که او لذت میبرد لذت ببرید.
بدتر از همه، او عاشقانه، تنش و شوخی های جالب تری با آنتاگونیست اصلی همه مردم دارد. کیشو به معنای واقعی کلمه عاشقانه خسته کننده این نمایش را با ارائه یک نوع عشق پیچیده و تقریباً هم مرز که اگرچه یک طرفه است، به مخاطب امید می دهد تا به آن بچسبد. او اغلب احساسات متناقض و دوراهی های درونی خود را نشان می دهد، زیرا به کسی که در مسیر برنامه هایش قرار دارد عشق می ورزد. اگر واقعبینانه بود و او تنها علاقهمند بود، مخاطب منزجر میشد، زیرا او در پیشرفتهایش نسبتاً غیراخلاقی است، اما از آنجایی که شما با یک بریدگی مقوایی ملایم و یک پسر بیچاره دیگر که هیچ شانسی ندارد، گیر کردهاید، میبینید که به دنبال آن هستید. کیشو به این روش عجیب...اگر از شخصیت های شرور لذت می برید.
کیشو با دو رقیب همکار خود که اتفاقاً به نوعی به دو دختر دیگر نیز علاقه دارند، شوخی های خوبی دارد. طرف داستان آنها بسیار جالب تر است!
علیرغم اینکه واقعاً از شکلگیری اتفاقات در نمایش لذت نمیبرم، هنوز فکر میکردم TMM چیزهای زیادی برای ارائه دارد، و نمیتوانستم با یک فنجان چای خوب و مغز خاموش این کار را انجام دهم. اگر این چیزی است که فکر میکنید میتوانید از آن لذت ببرید، حتی اگر اندکی، این را از صمیم قلب توصیه میکنم، حتی اگر صرفاً به خاطر تماشای یک کلاسیک زیبا باشد.