Non Non Biyori زندگی دوست داشتنی Hotaru، Komari، Natsumi و Renge، گروهی از دوستان 7 تا 14 ساله و ماجراهای کوچک آنها را در بهشت روستایی Asahigaoka دنبال می کند. این نمایش ماهیت بسیار اپیزودیک دارد و تقریباً می توانید به هر ترتیبی که دوست دارید تماشا کنید. من فکر می کنم به دو دلیل اضافه کردن چیز جدیدی هنگام صحبت در این مورد بسیار سخت است. اول، همه قبلاً این را تماشا کرده بودند. دوم اینکه چیز زیادی برای صحبت کردن وجود ندارد. این یک فرمول بسیار خوب در این مرحله است. گروهی از شخصیت های شیرین و دوست داشتنی که بهترین دوران زندگی خود را در حومه ژاپن زندگی می کنند. NonNon فقط در آن بهتر از بسیاری است. هر چند توطئه ها چیزی نیستند که این را خاص می کنند. شما از همه چیزهای مشابه عبور خواهید کرد. آتش بازی، خربزه و تابستان گرم، قسمت ساحل، قسمت جشنواره مدرسه و غیره. چیزی که آن را بهتر از بسیاری از شخصیتها میکند، آنها نسبت به بسیاری از موجودیتهایی که Iyashikeis و CGDCT من دیدهام، منحصربهفردتر و قابل درکتر بودند.
من به خصوص دو شخصیت را دوست داشتم. اول کوماری، یکی از خواهران کوشیگایا خواهد بود. من از اینکه چگونه او ایده های کودکان در مورد بزرگ شدن را در خود گنجانده بود، لذت بردم. دوست داشتن غذاهای تلخ، خواندن مجلات مد، علاقه به انواع خاصی از موسیقی و لباس پوشیدن. بخش خنده دار این است که او در واقع از طریق درگیری با خواهر تنبل خود، در حال گذراندن روند تبدیل شدن به یک بزرگسال واقعی است. او خود را در موقعیتی مسئولیتی در خانه اش می بیند، مجبور است کارهای خانگی را انجام دهد و به خواهرش کمک می کند تا زیاد دست از پا در نیاید و میان او و مادرشان میانجیگری کند. جالب است که او هرگز متوجه نمیشود که این چیزها او را به یک بزرگسال تبدیل میکنند، شاید بالغترین و مسئولترین فرد در گروهش، اما از آنجایی که او ایدهای ایدهآل از موضوع دارد، در چیزهایی مانند داشتن تلفن یا استفاده از یک تلفن خاص گم میشود. نوع لباس نحوه رسیدگی به تضاد درونی این شخصیت از نظر من یکی از بهترین قسمت های این نمایش است و از آن چه بیشتر لذت بردم.
شخصیت دیگری که از دنبال کردن آن لذت بردم، Kaede، صاحب مغازه شیرینی فروشی است. حالا این شخصیتی است که کم و بیش در حاشیه کل این ماجرا قرار دارد. اولا، او تنها کسی است که مشکلات مالی دارد، نه دقیقاً یک چیز یاشیکی در آنجا. این که چطور میتواند پولی داشته باشد کمی راز است. شهر به وضوح در حال مرگ است، به سادگی بچه های کافی در آنجا برای حفظ تجارت او وجود ندارد. در یک نقطه او موافقت می کند که مغازه را برای یک روز کامل به قیمت 30 دلار ببندد، بنابراین مطمئناً زمان وخیم است. او همچنین حس تجارت بسیار کمی دارد زیرا ما می توانیم با خیال راحت استنباط کنیم که خانواده هایی که در آنجا زندگی می کنند باید برای تهیه لوازم اولیه به شهر بعدی بروند. او قطعاً میتواند چیزهای بیشتری را در مغازهاش در دسترس قرار دهد تا مردم شهر دیگر مجبور به خرید مواد غذایی در شهر دیگری نباشند. به نظر می رسد این شیرینی فروشی یک تجارت بسیار خوب است و از همیشه آنجا بوده است. من فکر میکنم او با یک ارث یا چیزی زندگی میکند، و این مغازه را از دلتنگی یا فرزندسالاری دور نگه میدارد، این نتیجهای است که من پس از تماشای دو فصل از این سریال به دست آوردم. چیز دیگری که در مورد او دوست دارم، موقعیت او به عنوان ناظر است، این اساساً همان چیزی است که شما معمولاً در زمانی که نمایش حول محور بزرگ شدن کودکان متمرکز می شود، دارید. شما بزرگسالانی را در اطراف خواهید داشت که زندگی آنها با تماشای کل روند کمی شیرین تر می شود و Kaede تقریباً یکی از آنهاست. این کمک می کند تا تأثیر شخصیت های اصلی بر افراد اطراف خود را مشاهده کنید، که به نوبه خود تماشای آنها را جذاب تر می کند.
اگر ژانر را دوست دارید ارزش دیدن دارد. هنر و موسیقی از کیفیت بالایی برخوردار است و چیزهای زیادی به نمایش اضافه می کند.