با دانستن بزرگی و شهرت کارنامه گیبلی، انتظار چیزی عمیق، ظریف و مملو از معانی دوگانه را داشتم که تجربه تماشای دوم را ضروری می کرد (در واقع اکنون دو بار این فیلم را دیدم و به زودی برای سومین فیلم برنامه ریزی کردم). اما در کمال تعجب من این یک ماجراجویی بسیار سبک و سرگرم کننده بود. به آلیس در سرزمین عجایب فکر کنید، اما جایی که همه یک گربه هستند و در پایان هیچ مونتاژ ترسناک سفر با اسید وجود ندارد. این فیلم در مورد هارو، دانش آموز دبیرستانی است که روزی گربه ای را از دست یک ماشین تندرو نجات می دهد. اتفاقاً این گربه شاهزاده است و احساس می کند که باید به او بازپرداخت کند. پس از آن، هارو خود را در سرزمین گربهها (و چند سگ) میبیند که قرار است با شاهزاده (و یا پدرش) ازدواج کند و این به گربه جنتلمن (جعلی) بارون و خدمهاش بستگی دارد که هارو را به عقب برگردانند. به دنیای او قبل از اینکه برای همیشه گربه بماند.
داستان سرگرم کننده، زیبا و منحصر به فرد است. و در حالی که فرض کلی آن چیزی نیست که بتوان در مورد آن نوشت، اما نحوه استفاده فیلم از آن برای نشان دادن جهان و فرهنگ جالب گربهها و دفتری است که بارون، موتا و توتو بخشی از آن هستند. صحنههای اولیه که در آن گربهها روی دو پا راه میروند و قادر به برقراری ارتباط با هارو هستند، چیزی جز هوس و جادو نیست. که صحبت از آن شد، انیمیشن فوق العاده است. اما میتوانم بگویم پسزمینه، سبک هنری و زیباییشناسی کلی بهاندازه انیمیشن خوب است، اگر بهتر نباشد. سکانسی که موتا و هارو منتظر بارون هستند تا با تمام نورهای خورشید که بر خانه اش می تابد، قبل از غروب شدن، به ورودی بزرگ خود وارد شود، منظره ای حماسی است. هر صحنهای که شخصیتها را در آن پرواز میکنند یا به نوعی در آسمان میپیمایند، جایی است که زیبایی جلوههای بصری فیلم بیشتر به چشم میخورد. همانطور که باد از میان آنها می گذرد، با ابرهایی که هم در آسمان تاریک و هم در آسمان آفتابی از پشت سرشان اوج می گیرند، گویی می توانید احساس کنید که هوای خنکی که به شدت در کنار شما می پیچد و از میان این ترن هوایی در هوا عبور می کنید. طراحی شخصیت ها نیز شایان ستایش و بسیار زیبا بود. با طراحی شخصیت مورد علاقه من به پادشاه گربه ها، و دومین مورد علاقه من به بارون و به دنبال آن یوکی.
پادشاه مرد مسنتر تنبل و مغروری است که هارو را برای خودش میخواهد، و چشمهای هتروکرومیاش که همیشه در مجاورت یکدیگر هستند، همراه با خز سوزنیمانندش، طرح او را احتمالاً به یاد ماندنیترین میکند. اگرچه بارون از این روش پیروی میکند، و اگرچه ما او را تنها با دو لباس در سرتاسر میبینیم، اما تحت تأثیر قرار دادن من با لباسهای زیبا همراه با شخصیتی عجیب و غریب جنتلمنمانند لازم نیست. طراحی یوکی یک گربه دختر دوست داشتنی و واقعی بود. دارای خز زیبا، ابریشمی، سفید خالص و ملایم با پاپیون صورتی زیبا در اطراف گردنش. به هر شخصیت در این فیلم طراحی منحصر به فرد و به یاد ماندنی داده شده است حتی اگر آنها فقط به عنوان شخصیت های پس زمینه عمل کنند.
با این حال، این من را به تنها شکایت من از این فیلم می رساند. حتی اگر بتوانید اسمش را بگذارید. من ناامید شدم از اینکه چیزی بیشتر در مورد دنیای گربه ها، دفتر بارون، توتو کلاغ، علم جهان، چرا هارو می تواند با گربه ها صحبت کند و غیره یاد نگرفتیم. اساساً چیزی که خلاصه می شود این است که من بیشتر می خواهم. لعنتی! این فیلم بدون شک یک تماشای شگفت انگیز است، اما آنقدر سؤالات بی پاسخ در این جهان باقی می گذارد که من تشنه چیزهای بیشتری باقی مانده ام. من از اینکه فیلم چقدر سریع می گذرد شگفت زده شدم و با وجود داشتن تنها سه مکان مختلف که بازدید می کنیم، هنوز هم مانند این جستجوی غول پیکر است. اما هی، زمانی که شما سرگرم می شوید زمان می گذرد.
لذتی که در طول این تجربه داشتم فقط با امتیاز حماسی بیشتر شد. موسیقی در این فیلم کاملاً با هر صحنه مطابقت دارد و به هر لحظه عمق و احساس بیشتری می بخشد. قسمتی که از این نظر بیشتر برای من متمایز است، جایی است که پادشاهی گربهها به سمت مکان هارو میآیند و این مسیر بداخلاق و شوم ابوالهول/فرعون/مصری مانند را بازی میکند در حالی که این گربهها با حیله گری راه میروند به سمت مقصد خود
قبلاً اشاره کردم که چگونه این فیلم را دو بار دیدم، خوب دیدم و دلیلش این است که نحوه تماشای این فیلم در سینماها بود و یک رویداد دو روزه بود. روز اول دوبله شد و روز دوم زیربلند شد، و با وجود اینکه من تنها کسی بودم که در روز دوبله شرکت کردم، تعداد انگشت شماری دیگر برای تاریخ دوبله حضور داشتند، هم نوع مردم من. به اندازه کافی خنده دار، من با تعجب اعلام می کنم که هم نسخه دوبله و هم نسخه فرعی فیلم صداگذاری فوق العاده ای دارند. شخصیت های خاصی وجود دارند که من اصل را به انگلیسی ترجیح می دهم و بالعکس. این بدان معنا نیست که من اصلاً طرف مقابل را دوست نداشتم، زیرا هر دو کار فوق العاده ای انجام می دهند، اما این فقط یک ترجیح شخصی است. برای مثال من صدای انگلیسی را برای پادشاه، ناتورو و بارون ترجیح میدادم، اما عموماً صداپیشگان ژاپنی را برای بقیه ترجیح میدادم.
آخرین چیزی که میخواستم در مورد این فیلم شگفتانگیز قبل از شروع به خلاصه و نتیجهگیری اشاره کنم، تا حدودی مربوط به اسپویل است، بنابراین اگر میخواهید از چنین چیزهایی اجتناب کنید، به پاراگراف بعدی بروید. اما برایم جالب بود که هارو بلافاصله خانمگونهتر میشود و عشق دنیای واقعی خود را به نفع یک گربه تقلبی رها میکند. اینکه هارو پشمالو شود و به گربه ها علاقه داشته باشد به من ربطی ندارد. با این حال، اگر بگویم هنگام برقراری این ارتباط از خنده غافل نشدم، دروغ می گویم. و با خودم به شوخی عجیبی فکر می کنم که "بیدمشک با یک زن چه می کند".
بازگشت گربه اولین سرمایه گذاری من در دنیای استودیو گیبلی بود و خوشحالم که اعلام کنم کاملاً خوشحالم و مشتاقانه منتظر تماشای بیشتر هستم. اگرچه از نداشتن زمان کافی طولانی برای گسترش بیشتر جهان رنج می برد، اما بیشتر شبیه یک ماجراجویی زیبا است تا یک سفر حماسی که من احساس کردم پتانسیل آن را دارد، این نیز بخش بزرگی از جذابیت فیلم است. این ساعت سرگرم کننده، شیرین و آسان است، علیرغم روایت داستانی دلخراش. بعد از تماشای این فیلم دو بار سینما را ترک کردم و به این فکر کردم که روزی «بازگشت گربه» را برای دنباله آن ببینم. فیلم شگفت انگیزی است، من این را به هر کسی توصیه می کنم، خواه با انیمه، جیبلی و گربه آشنا باشد یا نه.