اولین باری است که اینجا نقد می نویسم. MAL آنقدر افراد قابل اعتماد و خوش بیان تر دارد که فکر نمی کردم دیگر چیزی بگویم... تا حالا. اما از آنجایی که در حال نوشتن این مطلب، فقط یک نقد برای این انیمه دیدهام، میخواهم یکی دیگر را اضافه کنم. راستش این انیمه خیلی کوتاهه خلق و خوی آرام است. من عاشق موسیقی هایی بودم که به این انیمه شخصیت می بخشد. داستان پتانسیل زیادی دارد. حالا فیلم کوتاه هیچ اشکالی ندارد. اما در این مورد، زمان زیادی برای جذب همه چیز به شما داده نمی شود. من از آن دسته ای هستم که دوست دارم علت انیمه را اینطور "احساس" کنم، آن را تجربه می کنم. این چیزی است که ماسارا کم دارد. خیلی خوب میشد اگر، فرض کنید، در پایان، برخی از درکهای زندگی یا چیزی نزدیک به من باقی میگذاشت. اما افکاری که در وسط آن داشتم (در حین گوش دادن به متن آهنگ ها) در پایان محو شده بود و احساسی نسبتاً به من دست داد ... باشه. انگار اصلاً چیزی ندیدم.
با این حال، این به این معنی نیست که اصلاً بی عاطفه یا فاقد احساسات است. فقط زمان یا فضای کافی برای اجازه دادن به مخاطب برای احساس آن وجود نداشت. داستانش هم خوبه اما پس از آن، همانطور که مدام تکرار میکنم، اگر به ما این فرصت داده میشد که عمیقتر در داستان غوطهور شویم، عمق هر یک از شخصیتها را بدانیم - چه چیزی آنها را هدایت میکرد، امیدها و رویاهایشان، عشقشان، خیلی بهتر میشد. برای موسیقی، درد آنها، ارتباط آنها با یکدیگر - چه نوع گفتگوهایی داشتند؟ چگونه آواز یکی می تواند دیگری را تکان دهد؟ چگونه موسیقی برای آنها اینقدر با ارزش شد؟ الان کجا دارن میرن؟ و غیره.
ببینید، پتانسیل داشت. توجهم را جلب کرد. من را به هر دو شخصیت علاقه مند کرد. اما همین بود. این را هم اضافه کنم که صحنه های پایانی شتابزده تر بودند. TvT
آیا از آن لذت بردم؟ آره. بله، انجام دادم. با این حال، این انیمه بهتر بود به عنوان یک MV به جای یک انیمیشن کوتاه. حالا که به آن فکر می کنم، این موسیقی بود که مرا تحت تأثیر قرار داد.