The True Demon King هنوز مرده است و ما هنوز به قوس مسابقات نرسیده ایم. اگر فصل اول را تماشا کردید، فصل دوم در اصل همان چیزی است. در هر قسمت دو شخصیت را معرفی کنید، گهگاه یکی از مبارزان دیگر را بازگردانید، یا از آنها بخواهید که بجنگند یا یکدیگر را بکشند. تکرار کنید برخی از مردم به خاطر این موضوع از عاشورا متنفرند، زیرا باید اذعان داشت که هر بار که یک شخصیت جدید را معرفی می کنند، زمانی که ما فکر می کردیم کارشان تمام شده است، به ما توپ می زنند. اما در عین حال، این چیزی است که در مورد ایشورا دوست دارم، فقط غرغر و خشونت بیمعنایی با برخی شخصیتهای بد. مطمئناً بهترین به نظر نمی رسد، مطمئناً داستان منسجمی ندارد، اما چه کسی. لعنتی مراقبت می کند. باحال است و به من این احساس را می دهد که دوباره در فاز "من 14 ساله هستم و این عمیق است" هستم.
من فکر میکنم این گروه جدید شخصیتها بدتر از فصل اول خواهند بود، فقط چند بار میتوانید یک شخصیت جدید بسازید قبل از اینکه شروع به احساس خستهکننده کند. اما این بدان معنا نیست که شخصیت های خوبی وجود نخواهد داشت، جوجه Linaris عالی بود و من پسر کارآگاه را دوست دارم، مرد غول پیکر تیرانداز نیز بسیار باحال بود. اما قسمت 3 به نظر من قطعا ضعیف ترین دسته را داشت. ربات ساده لوح مشکلی نداشت، و دروگر عبوس به راحتی کمتر مورد علاقه من بود که ایشورا داده است. خب شاید به جز آن دختری که اساساً می تواند هر کاری که فکرش را می کند انجام دهد، من از این قدرت ها متنفرم.
اگر می خواهید سرگرمی ذهنی شما را خاموش کند، ایشورا همیشه انتخاب خوبی است. مثل بازی کردن با اسباببازیها و خرد کردن آنها در جوانی است. اقدام بی فکر گور بی فکر این نوعی از مغز است که ما بیشتر به آن نیاز داریم.