زندگی در واقع مانند سقوط یک برگ پاییزی است. قبل از اینکه بتواند زمین را لمس کند، توسط باد از بین می رود - هایک مونوگاتری
(ممکن است حاوی اسپویلرهای کوچک باشد)
شکوه و جلال یک انسان ممکن است برای یک عمر باقی بماند، اما این اعمال فرزندان اوست که واقعاً میراث او را تعیین می کند.
«داستان هایکه» یا بهطور محلی «هایکه مونوگاتاری» اقتباسی استودیو Science SARU از کلاسیک جاودانه ادبیات ژاپنی به همین نام است.
داستان مربوط به ژاپن فئودال در اواخر قرن دوازدهم است که به دلیل تحولات فرهنگی، درگیری های نظامی و درگیری های سیاسی همیشه در حال تغییر شناخته شده است. در اواخر جنگ گمپی در قرن دوازدهم در دوره هیان اتفاق میافتد، زمانی که «قبیله تایرا» و «قبیله میناموتو» برای تسلط بر ژاپن مبارزه میکردند که منجر به سقوط نهایی «قبیله تایرا» شد.
این نمایشی است که پایان خود را حتی قبل از اینکه خودش را برای معرفی این حماسه جاودانه بیابد فاش میکند، که شاید برای مخاطب ژاپنی که به خوبی با این داستان آشنا است چندان شگفتانگیز نباشد، زیرا میتوانند آن را در تاریخ خود بیابند. کتابهای درسی و کلاسهای ادبیات، اما برای ما، بینندگان غیر ژاپنی که اکثریت آنها حتی سرنخی از این ندارند که چگونه ژاپن فئودالی بر غنای تاریخ این ملتی که همه ما بسیار دوستش داریم، تأثیر گذاشته است.
شخصیت اصلی، Biwa یک انیمه اصلی است که در رمان اصلی حضور نداشت، اما در برخی از نسخههای مختلف داستان، برخی از بازیکنان بیوا که داستان را اجرا میکردند، شروع به ارجاع شخصیتی به نام biwa (شخصیت ژاپنیها) کردند. ساز بیوا که توسط بیوا هوشی برای گفتن قصه های گذشته به توده ها استفاده می شود) به عنوان بارد مسافری که داستان ظهور و سقوط هایکه را می خواند که همچنین اهمیت تاریخی "بیوا هوشی" را در فرهنگ ژاپنی نشان داد و در برخی نسخه های بعدی او شکل روح عرفانی خود حماسه . بیوا به عنوان یک نقطه مرجع برای مخاطب عمل می کند زیرا تنها هدف او در اکثر زمان های نمایش این است که جزئیات اصلی داستان و پس زمینه شخصیت حماسه را از شخصیت های ثانویه جویا شود که ممکن است برای مردم چیز خوبی باشد. که با داستان آشنا نیستند و کور می شوند. پیش آگاهی او از سرنوشت قبیله تایرا، پایان را حتی از این واقعیت مهم تر می کند که تقریباً چقدر از طریق او به طور مداوم یادآوری می شود. همان قسمت اول نشان می دهد که چگونه او به یکی دیگر از شخصیت های اصلی «تایرا نو شیگموری» قول می دهد که در کنار او بماند تا به عنوان یک ناظر برای مشاهده پایان قبیله اش عمل کند که به او نقشی شبیه به «سخن گوی سازنده» می دهد. در داستان، بیوا در آن زمان بیش از یک ناظر صرف عمل می کرد که اغلب بر "سرنوشت از پیش تعیین شده اجتناب ناپذیر" تأکید می کرد و حتی به داستان خود نتیجه می داد.
بقیه شخصیتهای حاضر در داستان با سرنوشت اجتنابناپذیر خود و تباهی قبیلهشان محدود شدهاند، جایی که همه آنها در بهترین یا بدترین نقش خود را دارند، با اراده یا با اکراه تنها به پذیرش سختی سرنوشت در شرایط خودشان. یادآوری همه این شخصیت ها و هدف آنها در داستان، نیازمند کمی توجه به جزئیات داستان است.
این نمایش در خلق شخصیتهایی که به منظور کمک به نقش بیشتر داستان در راههای قانعکننده نشان دادن مبارزات، رابطه، پیروزی، شادی، آسیبپذیریها و هر چیزی که این شخصیتها را شبیه به انسانهای واقعی میکند، موفق عمل میکند.
استودیو ساینس SARU هرگز در تحقق دیدگاه هنری خود ناکام نمی ماند هر زمان که تصمیم می گیرد چیزی را متحرک کند و «هیک مونوگاتری» نیز از ترکیب جزئیات ظریف فرهنگ ژاپن در این حماسه تاریخی با انتخاب هنری مینیمالیستی خود که اکثر فریم های سینمایی به طرز ماهرانه ای از آن بهره می برند، مستثنی نیست. سبک انیمیشن روان آن و زیبایی شناسی ژاپنی با کارگردانی بی عیب و نقص نائوکو یامادا تحسین شده است. هر شخصیت دارای طرح های شخصیتی مجزا است که از هنر سنتی ژاپن الهام می گیرد.
هایکه مونوگاتری بسیاری از مضامین مختلف را بررسی می کند که از میل کنترل نشده برای قدرت و جاه طلبی گرفته تا اهمیت میراث در زمان زودگذر بشریت تا ماهیت گذرا زندگی را در بر می گیرد که توضیح می دهد چرا منبع اصلی یک کلاسیک جاودانه در نظر گرفته می شود که طنین انداز متفاوتی دارد. نسل و فرهنگ هایی که از طبیعت و عواطف بدون تغییر انسانی حمایت می کنند.
وفاداری و خیانت یک موضوع تکراری رایج است که در آن شخصیتها وفاداریهای در حال تغییر را نشان میدهند تا با تغییر کنترل سیاسی بر مناطق، به دنبال منافع خود باشند. داستان همچنین نشان می دهد که روابط پیچیده جنگجویان و ارباب آنها در حال آزمایش غرور آنها در ارتباط با ایده افتخار و فداکاری آنها برای اربابانشان است که یکی از مفاهیم بسیار جدایی ناپذیر فرهنگ ژاپنی را به نمایش می گذارد.
جنگ ستون اصلی داستان را تشکیل می دهد زیرا تمام درگیری ها و مناقشات سیاسی در نهایت به دوره ای از درگیری های پر فراز و نشیب و پایانی پیش بینی شده منجر می شود که نه تنها روی بدتر شدن قبیله تایرا بلکه بر مردم عادی نیز تأثیر گذاشت.
"اگرچه قدرتمندان ممکن است به توانمندی خود ببالند، اما این ضعیفان هستند که واقعاً در زمان جنگ رنج می برند."
این نمایش به ویژه درک دقیق بافت تاریخی و ساخت آن را با کمی ایرادات اینجا و آنجا نشان می دهد که از یک نمایش تاریخی انتظار می رود. همچنین عمق و ظرایف شخصیت خود را با سبک سنتی شعر ژاپنی بیان می کند.
در تمام این آشفتگیها و احساسات، بیوا موضوعات بخشش، رستگاری و مهربانی را در مواجهه با گذشتهاش بررسی میکند.
از سازهای سنتی ژاپنی مانند بیوا، کوتو و شامیسن استفاده شده است که سعی در ایجاد صدایی معتبر برای توصیف ژاپن فئودالی زودگذر ارائه شده در انیمه دارد.
همچنین ملودیهایی دارد که میتوان آنها را آزاردهنده دانست و غم و اندوه و ناامیدی شخصیتهایش را به تصویر کشید.
از موسیقی به عنوان وسیله ای برای عمق بخشیدن به شخصیت هایش استفاده می شود
یکی از ایرادات اصلی این انیمیشن انتظارات آن است. این نمایش انتظار دارد بینندگان با داستان اصلی هایکه آشنا شوند که واقعاً مشکلی ایجاد نخواهد کرد، زیرا شما همچنان میتوانید از این نمایش لذت ببرید، حتی اگر بدون هیچ گونه آگاهی قبلی در مورد منبع و زمینه تاریخی این نمایش، از این نمایش لذت ببرید. را می توان با کمی توجه دقیق به جزئیات طرح که در اختیار شما قرار می دهد حل کرد. ناآشنایی همچنین می تواند نمایش را برای برخی از تماشاگران کمتر جذاب کند.
یکی دیگر از ایرادات اصلی سریال، طول بسیار کوتاه آن است که فقط 11 قسمت است که باعث می شود برنامه برای بسیاری از مردم سرعت بیشتری داشته باشد و همگامی با پیشرفت های داستانی را دشوارتر می کند که همچنین باعث می شود برخی از شخصیت ها بدون اینکه به آنها مقدار زیادی شخصیت داده شود، پخته نشده باشند. توسعه ای که آنها سزاوار آن بودند.
همچنین، برخی از آدمهای عصبی ممکن است مشکلات مربوط به موارد نادرست تاریخی نشان داده شده در انیمه را نیز داشته باشند. با آن مقابله کنید (uwu).
همچنین برخی از شیوههای مشکوک مانند "ازدواج کودکان" را به تصویر میکشد که ممکن است برخی از بینندگان را آزار دهد، اما این بدان معنا نیست که خود برنامه این شیوهها را تبلیغ نمیکند، بلکه تمام تلاش خود را میکند تا خود را تا حد امکان از نظر تاریخی دقیق کند تا بتواند بازی قدرت مشکوک در آن دوره را به تصویر می کشد.
در خاتمه، Heike Monogatari انیمه ای است که حاصل جذابیت ادبیات کلاسیک است که عهد زمان را تسخیر کرده است و داستان سرایی جاه طلبانه Science SARU که این حماسه جاودانه را برای بینندگان جدید به ارمغان می آورد که به دلیل طول کوتاه آن و انتظارات از بینندگان خود ناقص هستند. اجازه دهید خود را از تبدیل شدن به یک تماشای ضروری برای جشن گرفتن این واقعیت که انیمه رسانه ای است که می تواند با روایت و فضای بی حد و حصر برای نوآوری، تمام تصورات از پیش تعیین شده در مورد آن را خم کند، باز دارد.