خوب، این اولین نقد من در MAL است، بنابراین حدس میزنم با اولین انیمهای که تا به حال تماشا کردهام، همراهی کنم. من کل سریال Fairy Tail را از قسمت 1 تا تلاش 100 ساله تماشا کردم. Fairy Tail به عنوان یک کل در قلب من از نظر شخصیت ها، داستان و در کل سریال جایگاه ویژه ای دارد. اما متأسفانه فصل آخر فقط مشکلات زیادی دارد که من نمی توانم آنها را نادیده بگیرم. برسیم به اولین مشکل اصلی که با داستان دارم، یعنی E.N.D. وقتی مشخص شد که E.N.D ناتسو است، فکر کردم این یک راه عالی برای به دست آوردن فتنه نه تنها در مورد منشاء ناتسو و زرف است، بلکه این پتانسیل را دارد که شخصیت ناتسو و نحوه دیدن او را برای همیشه تغییر دهد. اما، اینطور نبود. پس از اینکه ناتسو فکر کرد لوسی توسط دیماریا کشته شده است، با موفقیت توسط E.N.D اداره شد. او دیماریا را در خارج از صفحه نمایش شکست داد و برای یافتن و کشتن Zeref رفت تا زمانی که با گری مواجه شد. آنها سپس به درگیری خود ادامه دادند تا اینکه ارزا می آید و آنها را مانند قدیم متوقف می کند. حالا، من لزوماً مشکل زیادی در مورد توقف ارزا هر دوی آنها ندارم، زیرا این یک تماس مناسب برای شروع سریال است. مشکل اصلی من با آن این است که ناتسو به هوش می آید و بعداً هسته E.N.D را از بین می برد. E.N.D برای صدها قسمت ساخته شد تا قدرتمندترین شیطان در کتاب Zeref باشد، اما تنها شانسی که میتوانیم E.N.D را در عمل ببینیم زمانی است که او با گری مبارزه میکند. من از آن متنفرم که نویسندگان یک شخصیت شرور جذاب و بالقوه ترسناک بسازند و سپس تمام شرور را به سطل زباله بیندازند، به خصوص با پیچ و تاب بزرگی مانند ناتسو که در تمام مدت یک شیطان است. همچنین، به نظر میرسد وضعیتی که ناتسو در آن قرار داشت، فقط یک شکل کمتر از E.N.D بود، که یا طراحی E.N.D واقعاً بد بود. طرح او فقط ناتسو با پنجه است. اینکه بگویم من از اینکه نویسنده اساساً کل ایده را به باد داده ناامید شده ام، دست کم گرفته شده است، و من متوجه شده ام که مجموعه به طور کلی از زمانی که شروع شده این مشکل را داشته است.
خوب، بیایید ادامه دهیم. دومین مشکل بزرگ من با این فصل این واقعیت است که MAKAROV LITERAL JESUS است. منظورم این است که به عشق خدا این مرد در طول سریال بارها از مرگ فرار کرده و از مرگ جعل کرده است که در این مرحله تازه پیر شده است. در واقع به عقب برگشتم تا ببینم چند بار می توانم نویسنده را پیدا کنم که سعی دارد ما را فریب دهد تا فکر کنیم ماکاروف دارد خودش را قربانی می کند یا می میرد. من در کل سریال حداقل 4 بار شمردم. 1. زمانی که او در حالی که لاکسوس در فصل اول سعی در تصاحب انجمن صنفی داشت مسموم شد. 2. هنگامی که او توسط هادس در هنگام حمله قلبی گریمور در جزیره تنرو " سوراخ " شد. 3. زمانی که او با Acnologia مبارزه می کرد و سعی می کرد بقیه اعضای انجمن را در جزیره تنرو به امنیت برساند. و 4. در این فصل که از Fairy Law روی سربازها استفاده کرد و ظاهراً داشت "قربانی" می کرد و شرط می بندم که چند تا را از دست دادم. حتی به ما گفته شد که استفاده از Fairy Law بر روی تعداد زیادی از سربازان او را می کشد، اما خیر، وقتی جنگ تمام شود، او کاملاً خوب است. اگر ماکاروف می مرد، فکر می کنم یکی از تاثیرگذارترین و احساسی ترین لحظات سریال بود. ماکاروف تقریباً یک پدر برای همه اعضای انجمن بود، و ما حتی پیشینه او را در Fairy Tail Zero دریافت کردیم که مرگ او را بسیار تأثیرگذارتر می کند. قسم می خورم که این نویسنده فقط به کشتن شخصیت های مهمی که شخصیت اصلی نیستند حساسیت دارد. منظورم این است که بیشتر ارتش آلوارز می میرند و آنها قرار است برخی از قدرتمندترین جادوگران در کل جهان باشند. به عنوان مثال، ایرن، آگوست، بلادمن، خدا سرنا (که یکی از کم استفاده ترین شخصیت هایی است که تا به حال دیده ام)، فکر نمی کنم به جز زرف و ماویس، حتی یک مرگ معنادار در کل این فصل وجود داشته باشد. در این پست بیشتر در مورد اینکه چگونه زرف شکست خورده است. این حتی به این اشاره نمی کند که حتی ماکاروف هم نیست که مرگ آنها را جعل می کند. GAJEEL و JUVIA هم این کار را انجام می دهند. خدای من از جعل کردن مرگ شخصیت ها دست بردارید. من کاملاً از آن متنفرم که یک سریال سعی می کند شما را فریب دهد تا فکر کنید یک شخصیت مرده است و بعداً به دلایل پیچیده ای برمی گردند. فقط از جعل کردن مرگ آنها دست بردارید و فقط بگویید که به شدت مجروح شده اند یا چیزی دیگر.
خوب این کمی طولانی شده است، بنابراین من به چند نکته آخر خود ادامه می دهم. سوم، چگونه زرف در جهنم به ناتسو باخت؟ پسر من Zeref به معنای واقعی کلمه جادوی بی نهایت دارد و قدرتمندترین جادوگر جهان است. خوب، من به شما می گویم که چگونه: قدرت دوستی همیشه غالب است!!! خدایا من از این سیستم قدرت متنفرم. اگر کسی در این سریال یک بار دیگر از دوستی صحبت کند، سرم را به دیوار آجری می کوبم. بنابراین، ناتسو با استفاده از قدرت دوستی موفق می شود زرف را "شکست" دهد زیرا زرف هیچ دوستی ندارد. شما بروید، این توضیح اکثریت قریب به اتفاق این است که چگونه Fairy Tail در مبارزات آنها پیروز می شود. این رو هم باید بگم که آتش ناتسو الان میتونه جادو و زمان رو بسوزونه؟؟؟ ظاهرا؟ با بازگشت به انتقاد قبلی ام، من از اینکه چگونه نویسندگان افراد شرور را می سازند و آنها را چنان قدرتمند می سازند که پیروزی شخصیت اصلی کم یا بی معنی است، متنفرم. خیلی ناامید کننده است وقتی شخصیتی که شما باور دارید به طرز باورنکردنی قدرتمند است فقط برای آنها که به این راحتی شکست بخورند، اما حدس میزنم این فقط من هستم.
در این فصل مشکلات کوچک دیگری نیز وجود دارد، اما نمیخواهم زمان بیشتری را صرف این بررسی طولانی کنم، بنابراین فقط آنها را نام میبرم. 1. باخت ایرن به ارزا و وندی. 2. آکنولوژی باخت به قاتلان اژدها توسط، حدس می زنید، قدرت دوستی. 3. انیمیشن این فصل در بهترین حالت خوب بود. 4. این واقعیت که بیشتر ارتش آلوارز به شدت عصبی شده اند تا شخصیت های اصلی پیروز شوند (براندیش می تواند به طور بالقوه همه را یکبار شلیک کند، دیماریا می تواند زمان را متوقف کند و به راحتی همه را بکشد، ایرن خودش را کشت، آگوست حرف های لوی را به دل گرفت. و رؤیاهایش را رها کرد و مرد، جیکوب میتواند مردم را به یک بعد جیب انتقال دهد، اما اینطور نیست، Bloodman همه نفرینها را دارد، اما هرگز از پتانسیل کامل آنها استفاده نمیکند). حالا، این پست ممکن است منفی به نظر برسد (که هست) اما اینطور نیست که من کاملاً از آن متنفرم، توجه من را برای 51 قسمت کامل که حدس میزنم از اکثر انیمهها بهتر باشد، حفظ کرد.
در پایان، من واقعاً آرزو می کنم که از این فصل بیشتر لذت ببرم. فکر میکنم نویسنده ایدههای خوبی داشت اما نمیتوانست آنها را به اندازه کافی موثر اجرا کند تا داستانی عالی بسازد. با این وجود، Fairy Tail از اولین انیمه من یک امتیاز نوستالژی رایگان دریافت می کند. من بهش 4 میدم