انیمه های خوبی هست انیمه های بدی وجود دارد. انیمههای بدی وجود دارند که تمرکز خوبی روی داستان و موضوع دارند، اما انیمههای خوب با تمرکز بد روی موضوعشان... معمولاً نادر هستند و Days دقیقاً یکی از آنهای کمیاب است. انیمه ای که نمی تواند همان چیزی باشد که وانمود می کند، اما این به خودی خود لزوما بد نیست. اما چه چیزی باعث این ناهماهنگی می شود؟ انیمه های ورزشی زیادی وجود دارد و بسیاری از آنها بر روی زیباترین ورزش از همه تمرکز دارند: فوتبال. Days یک انیمه فوتبالی است که بر تیم فوتبال مدرسه آمادگی سیسکی و تلاش آنها برای برنده شدن تمام آن تمرکز دارد، و یک بچه بی دست و پا به نام Tsukushi Tsukamoto، بچهای که قبلاً هرگز فوتبال بازی نکرده است، به عنوان قهرمان داستان دارد. این قبلاً انتظارات روشنی را در مورد چگونگی توسعه انیمه در طول 24 قسمت خود ایجاد می کند، و پیش بینی هایی که هر کسی ممکن است از این موضوع انجام دهد به احتمال زیاد واقعی است: بله، ما می بینیم که Tsukamoto با گذشت زمان بهبود می یابد و از بی فایده بودن به موجود بودن تبدیل می شود. یک بازیکن خوب بنابراین، انیمه با این پیشفرض قابل پیشبینی حرکت میکند و سپس تمام تلاش خود را میکند تا منحصربهفرد باشد و سرگرمی خوب و تمرکز خوبی روی موضوع خود ارائه دهد، اما در انجام این کار به طرز باورنکردنی شکست میخورد.
به اولین چیزی که در ابتدای این بررسی گفته شد، برگردیم، Days انیمیشنی است که به عنوان یک انیمیشن کار میکند، اما تمرکزی کاملاً متوسط و در برخی مواقع کاملاً بد روی موضوع اصلی خود، که بار دیگر، فوتبال است، دارد. اینطور نیست که این انیمه جنبههایی که باعث میشود یک انیمه خوب باشد، سرگرم کننده نیست یا فاقد جنبههایی است که باعث میشود یک انیمه خوب باشد، اما بهعنوان یک انیمه فوتبالی کار نمیکند، زیرا دیدگاه ورزشی که در طول این 24 قسمت به دست میآوریم، به شدت حرامزاده و دراماتیزه شده است. نقطهای که در آن هر کسی که آن را تماشا میکند به خاطر علاقهمندی به این ورزش، آزارش میدهد. شخصیت ها، طنز، طرح، توسعه، اکشن، درام، همه اینها حداقل مناسب هستند، اما کل این نمایش سعی می کند مثلثی را در جایی که یک دایره باید برود، قرار دهد و طبیعتاً درست نمی شود. .
نحوه توسعه Days خوب است: قسمتهایی وجود دارد که در آنها میتوانیم شخصیتها را ببینیم که زندگی روزمره خود را انجام میدهند، تمرین میکنند و با تیمشان پیوند برقرار میکنند، و سپس قسمتهایی میآیند که سیسکی در آن مسابقه بازی میکند، و این در این موارد است. قسمت هایی که قطاری که این انیمه است از ریل خارج می شود یا به دیوار برخورد می کند. در حالی که قسمتهای «معمول» تا حدودی لذتبخش هستند، هرچند تکراری، قسمتهای روز مسابقه بهطور غیرمنتظرهای کسلکننده، آهسته و نامنظم هستند. هر مسابقه مهم 2 تا 3 قسمت را شامل می شود و بزرگترین مشکل آنها این است که چگونه سرعت آنها کاملاً خاموش است و بیننده را به جای سرگرم کردن، سردرگم می کند. آنها به طور کلی فقط شخصیت ها را نشان می دهند که در اطراف زمین می دوند، برای توپ می جنگند، شوت می زنند، پاس می دهند، دفاع می کنند، علامت گذاری می کنند و غیره. فقط چیزهای معمولی فوتبال با این حال، در وسط همه اینها، ما تقریباً همیشه با برخی از اوجهای اکشن مواجه میشویم که به دنبال آن نوعی فلاش بک یا یک مونولوگ طولانی یا مکالمه بین دو شخصیت وجود دارد که در آن اساساً صحبتهای یکدیگر را به باد میدهند، و نه تنها سرگرمی را از بین میبرد، بلکه کاملاً غیرممکن است و تک تک انتظارات یا احساساتی که ممکن است داشته باشید را از بین می برد، واقعاً آزاردهنده است وقتی شخصیتی درست در کنار دروازه رقیب خود ایستاده و به جای اینکه فقط تیراندازی کند، آنجا بایستد و مونولوگ کند.
با این حال، سرعت نامنظم و طول آزاردهنده این مسابقات تنها مسئله نیست: یکی از بزرگترین مشکلاتی که Days دارد، و چیزی که باعث می شود کل انیمه در بهترین حالت متوسط باشد، این است که به نظر می رسد کاملاً قوانین و آداب و رسوم را نادیده می گیرد. از فوتبال خطاهایی که باید یک کارت باشند کاملاً نادیده گرفته می شوند (مواردی وجود دارد که در آن برخی از شخصیت ها به معنای واقعی کلمه به سینه لگد زده می شوند و هیچ خطای نامیده نمی شود)، گاهی اوقات انیمه به راحتی گوشه ها یا آفسایدها را نادیده می گیرد، فقط به خاطر اینکه چند قسمت بعد وجود دارند. بازیکنان گاهی اوقات فقط در جای خود می ایستند، با توپ روی پای خود و در وسط زمین چت معمولی انجام می دهند. مهاجمان وظیفه دارند مهاجمان دیگر را علامت بزنند، هم تیمی ها بر سر چیزهای احمقانه با یکدیگر دعوا می کنند، توپی که برای پرتاب توپ از زمین خارج می شود، گاهی اوقات تا جایی دراماتیزه می شود که معنی ندارد، همانطور که شخصیت ها کم و بیش تلاش می کنند آن را بدهند. زندگی خود را افزایش دهند تا از این اتفاق جلوگیری کنند. جریان مسابقات بی معنی است، گاهی اوقات ممکن است یک تیم با 10 بازیکن دفاع کند و شکست بخورد و یک دقیقه بعد آنها با سرعت غیرانسانی ضدحمله کنند. این کلمه غیرانسانی است که بسیاری از چیزهایی را که در زمین اتفاق میافتد تعریف میکند: بازیکنانی که به شدت بالا میپرند و برای چند ثانیه در هوا میمانند، توپهایی که بهطور غیرواقعی منحرف میشوند، بازیکنانی که انگار مسی هستند با استروئید دریبل میکنند، یا کارهایی مانند لگد دوچرخه در حالی که کاملاً محاصره شده است. سپس، شما بازیکنانی دارید که فوقالعاده خوب هستند، و بازیکنانی که ظاهراً بیفایده هستند و حتی به نظر نمیرسد قادر به انجام این ورزش باشند. تعداد چیزهایی که در اینجا مشاهده میشود برای انیمهای که خود را در واقعیت نشان میدهد واقعاً گیجکننده است.
همه اینها بسیار دور از هر نوع تصویر واقعی از یک مسابقه فوتبال است. روزها برای اهداف دراماتیک آزادی های زیادی را به خود اختصاص می دهند، و گفته می شود که درام اغلب اوقات بی فایده یا ترسناک است، مانند شخصیت هایی که می گویند "تو از من نمی گذری" فقط برای اینکه دریبل شوند و در غبار رها شوند. سپس، همه اینها واقعا قابل پیشبینی میشوند: "اوه نه، آنها میخواهند شوت کنند، اما یک نفر درست به موقع توپ را دفع میکند، و حالا ما در ضدحمله هستیم، اما ضربه ما به تیرک دروازه برخورد میکند". چیزها بارها و بارها اتفاق میافتند و بعد از بار دوم واقعاً خستهکننده میشوند. موضوع دیگری که در اینجا یافت میشود نه تنها در نحوه بازیها، بلکه در تمام جنبههای پیرامون آنها و ورزش است: هواداران ظاهراً نمیتوانند از اظهارنظر درباره آنچه در حال وقوع است دست بردارند، با اظهارات بیهوده به عنوان "دروابان سیسکی آن را پاک کرد! "، "آنها 2-1 هستند و زمان زیادی وجود ندارد!". مربیان از تزئینی بودن، تحت فشار قرار گرفتن توسط بازیکنانی که هرگز نباید بیش از آنها اقتدار داشته باشند، تا کاملاً نالایق بودن متغیر است. تعویضها گاهی کاملا فراموش میشوند، مصدومیتها گاهی اوقات کمی عجیب و غریب هستند، دستورالعملهایی که به بازیکنان داده میشود گاهی اوقات به سادگی بیمعنی هستند، و به طور کلی برنامهریزی در مورد نحوه انجام مسابقه وجود ندارد، هیچ تاکتیکی وجود ندارد. سپس، بازیکنان را وادار میکنید که در اواسط مسابقه بر سر یکدیگر فریاد بزنند، چیزهایی مانند "شماره 8 را علامت بزنید!"، "او از شما جلو میزند!"، "او در شرف شلیک است" و چیزهای دیگری که کاملاً است. واضح است که در هیچ مسابقه فوتبال واقعی وجود ندارد. مسئله دیگر این است که همه واکنشهای واقعاً و واقعاً تأخیری نسبت به اتفاقاتی که در زمین میافتد دارند، با شخصیتها گاهی اوقات یک دقیقه کامل برای جشن گرفتن یک گل وقت میگذارند. همه اینها واقعاً آزاردهنده میشوند، واقعاً سریع، و هرگز بهبود نمییابند، این فرمول بارها و بارها یکسان است.
شخصیتها متنوع هستند و ممکن است طراحی شخصیت و توسعه شخصیتها قویترین نقطه قوت Days باشد (اگر این واقعیت را نادیده بگیریم که اکثر آنها بسیار پیرتر از آنچه هستند به نظر میرسند). تیم سیسکی بازیکنان زیادی دارد و بسیاری از آنها حداقل در یکی دو قسمت، کمی قهرمان می شوند. شخصیت آنها به خوبی تعریف شده است، درک نقش آنها خیلی سخت نیست، و نحوه تعامل آنها در داخل و خارج از زمین به ما امکان می دهد دقیقاً بدانیم آنها چه کسی و چگونه هستند. با این حال، مسائلی وجود دارد. یک مشکل این است که اکثر شخصیتها تقریباً به طور کامل فاقد هر نوع پیشزمینهای هستند، و تعداد معدودی که چنین پیشزمینهای دارند، توضیحی بیش از یک چیز بسیار ابتدایی دریافت نمیکنند: مادر کازاما او را رها کرد، این تنها چیزی است که ما میدانیم. مادر تسوکوشی روی ویلچر نشسته و پدرش در 5 سالگی مرد، این تنها چیزی است که ما می دانیم. کیمیشیتا با پدرش زندگی می کند و یک فروشگاه پوشاک ورزشی دارد، این تنها چیزی است که ما می دانیم. چیکاکو می خواست نویسنده شود، اما رد شد، این تنها چیزی است که می دانیم. این میزان پیشینه شخصیتی است که در اینجا به دست می آوریم، و همه اینها باعث می شود که ارتباط واقعی با آنها تقریباً غیرممکن باشد، زیرا ما از زندگی آنها، مبارزات آنها، آنچه آنها دوست دارند یا دلایل آنها برای بازی فوتبال نمی دانیم. انیمه گاهی سعی می کند با اشاره به چیزهای غم انگیز، مانند فقیر بودن تسوکوشی و معلول بودن مادرش، ترک مادر کازاما، یا مرگ پدربزرگ میزوکی، کم و بیش نوعی احساس یا ملودرام ایجاد کند، اما همه چیز است. خیلی سطحی و کوتاه است و به سرعت فراموش می شود. بیشترین چیزی که واقعاً در مورد شخصیتها در سطح شخصیتر و فردی بیشتر میشناسید، از طریق چشمنوازیهایی است که اطلاعات اولیه (معمولاً کمدی) درباره شخصیتها را به ما میدهد، و همین.
در حال حاضر، در حالی که توسعه شخصیت خوب است (اگرچه گاهی اوقات تا حدودی با تأخیر مواجه میشود)، چند شخصیت وجود دارند که واقعاً آزاردهنده هستند و برخی نقش مهمی در داستان بازی میکنند، اما تقریباً به طور کامل برای بیننده بیربط هستند. قهرمان داستان، تسوکوشی، احتمالاً یکی از آزاردهنده ترین قهرمانان انیمه است. بی دست و پا بودن و احساسات غیرقابل پیش بینی او دیدنش آزاردهنده است و مهربانی و شادی او به سرعت مشمئز کننده می شود. او عادت دارد برای هر چیزی گریه کند، و این کار را در اکثر انیمه ها در زمان های تصادفی انجام می دهد. یکی دیگر از عادت های او دویدن برای جبران کمبود مهارتش در این ورزش است، و بنابراین مانند یک پنجم زمان اجرای انیمه اساسا صحنه هایی از دویدن تسوکوشی است. رفتار او زمانی که در طول یک مسابقه روی نیمکت است به سرعت آزاردهنده می شود زیرا او تمایل دارد مدام فریاد بزند "SEISEKIIIIII!" بالای ریه هایش سپس، پیش بینی ناجور بودن او وجود دارد که همیشه او را در سناریوهایی قرار می دهد که در آن همه به او می خندند. او تقریباً به طور کامل تحمل ناپذیر است، و تنها پس از اینکه در مدت زمان کوتاهی به بلوغ زیادی رسید، در پایان انیمه حتی از راه دور دوست داشتنی می شود. سپس، همکار قهرمان داستان، جین، کسی که تسوکوشی را وارد فوتبال کرد و کمی ستاره است. در حالی که او در ابتدا بسیار مهم است، او به سرعت موقعیت خود را از دست می دهد و در پایان انیمه بیشترین چیزی که از او می گیریم صحنه های کوتاهی است که در آن می دانیم به چه چیزی فکر می کند، و همین، او نقش بزرگی در شکل دادن به تسوکوشی و تیم، اما اغلب اوقات فراموش می شود. به طور مشابه، چیکاکو شخصیتی است که نقش مهمی دارد، اما به ندرت نقش اصلی را به دست میآورد، با اینکه شخصیت او واقعاً غیرقابل پیشبینی است و رشد شخصیت او تقریباً بیمعنی است، زیرا تصمیم میگیرد حتی مدیر تیم شود. اگرچه او دقیقاً پس از عصبانیت از دست تسوکوشی به خاطر تلاشش از فوتبال هیچ چیز نمیداند، زیرا ظاهراً این موضوع او را به یاد خودش انداخت. کمی منطقی است.
در نهایت، در مورد برخی از جنبه های فنی تر انیمه: جلوه های بصری بسیار خوب است، اما برای انیمه های سال 2016 کمی قدیمی است. یک مشکل بزرگ این است که Days از CGI سه بعدی زیادی استفاده میکند، مخصوصاً در طول مسابقات، و این افتضاح است: مدلهای سهبعدی تا حدودی کم پلی که انیمیشنهای عجیب و غریب با نرخ فریم پایین در پسزمینه دوبعدی ایجاد میکنند، دیدنی دردناک است، و فوقالعاده ناخوشایند است. مناظر در انیمه کم است، و در حالی که شخصیت ها خوب به نظر می رسند، با چهره ها و بیان تا حدی واقع گرایانه، نوعی بلاتکلیفی وجود دارد که آیا انیمه سبک هنری واقعی تری می خواهد یا چیزی کارتونی و منظم تر. موسیقی متن فیلم متوسطی است: هر دو افتتاحیه به نوعی لنگ هستند، و در حالی که هر دو بیرونی تا حدی خوب هستند (به نظر من مخصوصاً دومی)، آهنگ های درج نشده، ابتدایی و بیش از حد استفاده شده اند. 2 یا 3 قطعه وجود دارد که چندین بار در سراسر انیمه استفاده می شود، با تعدادی که ظاهری پراکنده دارند. زمانی که در نیمه راه انیمه باشید، این آهنگها هر نوع احساسی را که یک صحنه ممکن است بخواهد منتقل کند، از بین خواهند برد، زیرا تا آن زمان، بیننده این آهنگها را بارها شنیده است. خوب نیستند، آنها در مقایسه با OST های بسیاری از انیمه های مشابه دیگر واقعا متوسط هستند.
بنابراین، همه اینها ما را به یک سوال بزرگ سوق می دهد: آیا روزهای خوب هستند یا بد؟ و این یکی از آن سوالاتی است که نمی توان به سادگی به صورت دودویی به آن پاسخ داد. Days به سختی یک "انیمه فوتبال خوب" است، اما بیشتر یک "انیمه خوب درباره فوتبال" است. اینها شبیه به هم هستند، اما متفاوت هستند. اگر Days یک انیمه در مورد چیز دیگری بود، با همان شخصیتها، همان نوع تمرکز، توسعه و مواردی از این قبیل، میتوانست تجربهای واقعاً خوب باشد، اما در عوض، ما ۲۴ قسمت را دریافت میکنیم که ظاهراً توسط شخصی نوشته شده است که اطلاعاتی درباره آن ندارد. فوتبال به هیچ وجه (بسیاری از آنها 3 دقیقه را با خلاصه ای از قسمت قبلی تلف کردند). هر کسی که به Days میآید و به دنبال یک تجربه خوب در یک انیمه مخصوصاً در مورد فوتبال است، آن را در اینجا پیدا نمیکند. همانطور که قبلاً ذکر شد: Days مثلثی است که سعی می کند در یک دایره قرار گیرد: قسمت اعظم آن در داخل خواهد بود، اما لبه ها برجسته می شوند و چیزی که یک مثلث را مشخص می کند لبه ها هستند. برای هر کسی که از این ورزش لذت می برد، نشستن در طول روز احتمالا بیش از هر چیز دیگری سردرد خواهد بود.