من حدود 4 سال است که اشتراک نتفلیکس خود را دارم. یک نتیجه ای که در این مدت به آن رسیده ام این است که ازدواج بین انیمه و CG منجر به یک رابطه بسیار سمی می شود. و هنگامی که نتفلیکس ازدواج گفته شده را تأیید می کند، منجر به طلاق خونین خدایی می شود که هیچ کس هیچ چیز قابل توجهی در روند طلاق برنده نمی شود. این امر در اکثریت قریب به اتفاق انیمه های CG تا به امروز مشهود بوده است، بدون اینکه چنین انیمه ای تبدیل به یک موفقیت تجاری یا انتقادی شود. متأسفانه یاکیتوری این روند را ادامه می دهد. Yakitori یک انیمه اقتباسی 6 قسمتی از مجموعه رمانی به همین نام است که توسط کارلوس ذن (که همچنین نویسنده یوجو سنکی) نوشته شده است و توسط سو بین (که همچنین تصویرگر Overlord) تصویرگری شده است. در حالی که انیمیشن من را خاموش کرده بود، امیدوار بودم – به دلیل دخالت so-bin و Calos Zen – انیمه بسیار مناسب باشد. متأسفانه، به دلیل مشارکت نتفلیکس، پیشفرض نسبتاً ضعیف، شخصیتهای غیرقابل دوستداشتن، عدم توسعه شخصیتها و داستانهای پسزمینه، و یک دوره بسیار کوتاه از تنها ۶ قسمت، این انیمه ناامیدکننده بود.
خلاصه داستان:
در آینده ای نه چندان دور، زمین توسط گروهی از بیگانگان به نام فدراسیون تجارت (این بیگانگان اساساً گربه ها، سگ ها، موش ها و سایر حیوانات عاقل هستند) مستعمره می شود و انسان ها را به عنوان شهروندان درجه سوم تبدیل کرده اند. انسانها اکنون با تبعیض مواجه هستند، فرصتهای کاری در حال کاهش است، به منبع غذایی برای نخبگان بیگانه تبدیل میشوند و به طور فزایندهای به حاشیه رانده میشوند.
وارد آکیرا شوید، قهرمان خونگرم ما که نگرش نالهاش حتی باعث میشود که ارن از حمله به تایتان به او سیلی بزند، که او نیز قربانی حاشیهسازی فوقالذکر است و با قلدری در محل کار و اخراج از مدرسهاش مواجه میشود (که هر دوی اینها بودند. عیب های خودش، به شما توجه کنید). یک روز خوب، پسری به نام پاپکین به محل کارش می آید و به او پیشنهاد کار در ارتش فدراسیون تجارت می دهد. دقیق تر، او را در یک واحد پیاده نظام که به نام "یاکیتوری" نامیده می شود، شناسایی می شود. یاکیتوری یک مرغ سیخ دار ژاپنی است و به دلیل داشتن نرخ مرگ و میر 70 درصد به این نام نامگذاری شده است. با این حال، دستمزد بسیار خوب است و آکیرا متقاعد می شود که به واحد ملحق شود و به لندن می رود و در آنجا سوار سفینه فضایی به مریخ می شود.
آکیرا در لندن با همکاران آینده اش: تایرون، آمالیا، ارلند و زیهان ملاقات می کند. خدمه خیلی سریع آن را زدند - نه! بلافاصله، آنها (عمدتا آکیرا و آمالیا) شروع کردند به بحث و جدل در مورد بی اهمیت ترین موضوعات، از نگرششان تا اینکه چرا موشک روی زمین موسیقی موتسارت را در پس زمینه پخش می کند. در حالی که من درک می کنم که گروهی از افراد نامتناسب (و نه کمتر چند ملیتی) باید با هم دعوا کنند و به تدریج به همراهان واقعی تبدیل شوند، در حالی که داستان پیش می رود، بیهودگی محض دعواها، شخصیت های تحمل ناپذیر آکیرا و آمالیا، و آنها در حال گفتن. سه همکار دیگرشان واقعاً روحیه من را خراب کردند. بدتر از آن این است که آنها رشد بسیار کمی از شخصیت ها را دیدند و بداخلاقی آنها دائماً زندگی واحدشان را به خطر می انداخت. به هر حال، در مریخ، آنها به دستور ریمول، یک سگ بیگانه که افسر ارتش فدراسیون تجارت است، کار می کنند.
بقیه داستان بر آموزش آنها، تاریخچه پشت تشکیل یاکیتوری، واحد تلاش برای سرکوب شورش، نگاهی اجمالی به روند جنایات جنگی (که در واقع بسیار خوب انجام شد، البته بیش از حد) متمرکز بود. سیاست داخلی فدراسیون بازرگانی و منسجم تر شدن این واحد و پیروی از دستورات مافوق. اوه، و انیمه همچنین یک کلون اسم حیوان دست اموز از Hatsune Miku را به ما برکت داد که توسط فدراسیون تجارت برای دستور دادن به واحد یاکیتوری استفاده شد. و نه، من این را نمی سازم. همچنین، کلون هاتسونه میکو در دوبله انگلیسی به یاکیتوری به ژاپنی دستور می داد... و کل تیم (از جمله آکیرا که ژاپنی است) توانستند A-OK او را بفهمند؟! من نمی دانم که چرا آنها هم زحمت دوبله کردن او را ندادند!
به طور کلی، یاکیتوری برای من تجربه خوشایندی نبود. بزرگترین مشکل من با آن شخصیتهایی بودند که در بهترین حالت کلیشهای و در بدترین حالت رفتارهای نفرتانگیز بودند. در حالی که فرضیه یک نژاد بیگانه که شبیه حیوانات زمین است که زمین را مستعمره می کنند و انسان ها را به بردگی می گیرند، وعده ای احمقانه است، این بهانه ای نیست. چندین انیمه وجود دارند که مقدمات احمقانه ای دارند اما مورد استقبال قرار می گیرند. حدس من این است که این انیمه ها شخصیت ها، انیمیشن، موسیقی و غیره خود را تقویت می کنند تا کاستی های پیش فرض را کاهش دهند. در یاکیتوری اینطور نبود. انیمیشن عجیب و غریب بود، پیشفرض ضعیف بود (به جز دادگاه جنایات جنگی)، فقدان کامل داستانهای پسزمینه شخصیتها، عدم توسعه شخصیتها، و شخصیتها عمدتاً ملایم و غیرقابل دوستداشتن بودند. صحبت از اینکه…
شخصیت ها:
1) آکیرا ایهوتسو: شخصیت اصلی داستان و یکی از خودخواه ترین و بداخلاق ترین قهرمانانی که در سال 2023 به نمایشگرهای ما زیبایی بخشید. آکیرا به دلیل حمله به معلمش به دلیل امتناع از رفتن او به دانشگاه از مدرسه اش اخراج شد و او نیز همینطور بود. درگیر دعوا با همکارانش به دلیل انجام ندادن وظایفشان. در حالی که خشم کمی توجیه پذیر بود، خشونت به ندرت، اگر هرگز، پاسخی نیست. حتی پس از شناسایی به یاکیتوری، او به سادگی از کار در یک تیم خودداری کرد و نگرش خودخواهانه او دائماً تیمش را به پایین می کشاند و حتی نزدیک بود آنها را بکشند. همچنین، بلایتر واقعاً با هم تیمی های خود بی ادب است، حتی زمانی که تحریک نشده باشد و چند بار نسبت به آنها (به خصوص تایرون و زیهان) نژادپرستانه رفتار کرده است. مطمئناً، او گاهی اوقات توانایی نظامی خود را ثابت می کند، اما اگر سگی هار باشید که در 99.99 درصد مواقع به طور یکسان دشمنان و متحدان خود را گاز می گیرد، چه فایده ای دارد؟
2) آمالیا شولتز: یک نسخه بریتانیایی، زن و کمی کمتر غیرقابل تحمل از آکیرا. بسیاری از شکایاتی که در مورد آکیرا داشتم را می توان در آمالیا کپی کرد. او همچنین بسیار پر زرق و برق است و از همکارانش به خاطر دوست نداشتن موتزارت انتقاد می کند. خوشبختانه، او فاقد استخوان نژادپرستانه موجود در آکیرا بود و او را به دلیل تجاوز لفظی به زیهان فرا خواند.
3) تایرون باکستر: عضله واحد یاکیتوری و منشأ آن از ایالات متحده است. او و ارلند با اختلاف بسیار خوبترین شخصیتها هستند، و همچنین کسی که در اولین شکلگیری واحد سعی در شکستن یخ داشت. بر خلاف ارلند، او هشیار نیست و در برابر شیطنتهای آکیرا و آمالیا کمتر صبور بود. او همچنین در مبارزه با تجربه است و گاهی اوقات یاکیتوری ها را در عملیات آنها رهبری می کند.
4) ارلند مارتونن: یک متخصص فناوری اهل سوئد که نقش پستانک را در Yakitori بازی می کند. متأسفانه، او همچنین یک بازیکن عقبنشین است و تلاشهای او برای آرام کردن تیم اغلب نتیجه معکوس دارد. به طور کلی، یک شخصیت خوب اما فراموش شدنی است.
5) Zihan Yang: هر زن یاکیتوری از چین و شخصیت مورد علاقه من در این انیمه. او مغز تیم است و با اختلاف سطح بالاترین و عملگراترین عضوی است که عمدتاً تکمیل ماموریت ها را در اولویت قرار می دهد. او نیز مانند تایرون، اهل فشار نیست و سعی می کند حس کار گروهی را در یاکیتوری ایجاد کند. بر خلاف تایرون و ارلند، او (به حق) هیچ تحملی برای شیطنت های تیمش ندارد و در مورد کاستی های همکارانش بسیار صریح است.
6) Rimul: یک سگ بیگانه که افسر ارتش فدراسیون تجارت است. او همچنین مسئول رهبری واحد یاکیتوری است. او همچنین نقش پدرانهتری را برای زیردستان خود ایفا میکند و نسبت به برنامههای رهبران خود بدبین میشود. او احتمالاً تنها شخصیتی است که در انیمه شاهد توسعه شخصیت است. او دومین شخصیت مورد علاقه من بعد از زیهان است.
7) واسیا پوپکین: مردی که واحد یاکیتوری را دیده بود. شخصیتی مرموز که هنوز اهدافش مشخص نشده است. با این حال، او در طول داستان از راه های مختلفی به یاکیتوری کمک کرده است. اگر انیمه فصل جدیدی داشته باشد، من علاقه مند هستم که ببینم داستان پاپکین چگونه پیش می رود.
انیمیشن:
انیمیشن یاکیتوری ضعیف بود. انیمیشن و طراحی شخصیت ها عجیب و غریب و گمراه کننده بود. قبل از اینکه انیمه را انتخاب کنم، تریلری که نشان میداد چه شکلی است، فوراً من را کنار گذاشت.
استودیو سازنده انیمه Arect است، استودیویی که در CG تخصص دارد و به خاطر مشارکت در مجموعه Aikatsu شناخته شده است. Yakitori دومین سرمایه گذاری آنها به عنوان استودیوی اصلی انیمیشن است. اولین بازی آنها با Bright: Samurai Souls، یک فیلم انیمیشن اصلی نتفلیکس بود که دقیقاً از همان مشکلاتی که یاکیتوری با آن روبرو بود رنج می برد و از انیمیشن های بدتر نیز رنج می برد.
اگرچه انیمیشن Yakitori بهتر از Bright است، اما این به معنای خوب بودن آن نیست. مطمئناً، اگر یک بچه در امتحان ریاضی خود 27٪ نمره بگیرد در حالی که همکلاسی او 3٪ نمره بگیرد، هر دو هنوز در آزمون مردود شده اند.
موسیقی:
موسیقی Yakitori خوب است، فقط قابل فراموش شدن است. موضوع آغازین تا حدی جذاب است. این کار توسط Ken Ishii (یک دیجی معروف با الهام از تکنو دیترویت) انجام شد که معروفترین کارش Extra بود، موزیک ویدیویی که جایزه بهترین موزیک ویدیوی رقص MTV اروپا را در سال 1997 دریافت کرد. تم پایانی نیز توسط Ken Ishii انجام شد. این یک ریمیکس از Eine Kleine Nachtmusik (موسیقی یک شب کوچک) بود که یکی از مشهورترین آثار موتزارت است. با این حال، بزرگترین ناراحتی من این است که چرا حوصله داشتن یک اسم حیوان دست اموز Hatsune Miku در انیمه را ندارم اما هیچ یک از آهنگ های او را ندارم. چرا او در آن زمان در انیمه بود؟ چرا به خود زحمت می دهید که همه چیز را نیمه کاره رها کنید؟
افکار نهایی:
Yakitori تنها یکی از یادآوریهایی است که چرا CG، Netflix و انیمه نمیتوانند دست به دست هم بدهند. این انیمه پتانسیل بالایی داشت (هوووووو سنکی اون رو نوشته بود) اما خیلی ضعیف اجرا شد. جدای از انیمیشن، شخصیت های غیرقابل دوست داشتن و فراموش نشدنی فقط انیمه را برای تماشای طاقت فرسا ساخته بودند. تنها سه نعمت نجات دهنده در آن صحنه محاکمه جنایات جنگی، هاتسونه میکو در نقش یک خرگوش و این واقعیت بود که کل انیمه خونین فقط 6 قسمت بود.
حکم:
3/10 (واقعا بد)
مانند: زیهان، ریمول، بانی میکو، و صحنه محاکمه جنایات جنگی.
دوست نداشتن: بیشتر شخصیت ها (مخصوصا آکیرا)، انیمیشن و پیش فرض.