تحسین برانگیزترین انیمه در فصل تابستان 2025 ، Takopi است ، علی رغم طرفداران بیش از حد و تمجید تقریباً جهانی ، کمی بیشتر از رابطه استاندارد پورنو بدبختی شما در مورد شکنجه کودکان است. این Elfen Lied ، Bokurano یا از بین بردن این فصل ، برای مخاطبان مشتاق است که عذاب را عمیقاً تفسیر کنند. در حالی که هیچ یک از اینها به ویژه جدید نیست ، زیرا موقعیت های تکان دهنده همیشه یک ویژگی تعیین کننده انیمه بودند ، و آنها را از کارتون های غربی جدا می کردند ، اما اغلب اوقات آشکار از مبهم بودن با عمق موضوعی وجود دارد. تاکوپی مراقبه تروما نیست. این یک شبیه سازی حداکثر ناامیدی است. دنیای آن به سادگی سخت نیست ، اما به طرز بی امان و غیرقابل تحمل بی رحمانه است تا حدی که غوطه وری را می شکند. روایت آنقدر رنج را بررسی نمی کند زیرا اغراق آمیز ترین سناریوهای قابل تصور را برای برانگیختن یک واکنش احشایی تولید می کند.
در طول چند قسمت ، ما به والدینی ارائه می شود که رفتار آنها با سادیسم کارتونی ، کودکانی که خشونت را با شدت برابر و جامعه ای متشکل از مربیان بی تفاوت ، پلیس سهل انگاری و نهادهای غایب ایجاد می کنند ، انجام می دهند. به این ظلم می رسد که یک بیگانه ، ساده لوح ، مجهز و غیر قابل توضیح و خوش بینانه وارد می شود ، که تصور می کند که می تواند شادی را برای کودکان به این اندازه شکسته کند و از این امر به طور محتمل روایت می کند. کل فرض شروع می شود که کمتر مانند یک تفسیر در مورد اختلال در عملکرد اجتماعی احساس می شود و بیشتر شبیه یک تلاش عمدی برای بیرون کشیدن خود در خونسردی به خاطر ارزش شوک است.
برای کسانی که اصرار دارند ، "اما این واقعیت را در ژاپن منعکس می کند" ، با این نمایش مخالفت می شود که واقعیت را به تصویر نمی کشد ، بلکه دورترین تصور می شود که یک مسئله اجتماعی است. این معادل روایت قفل کردن یک توله سگ با سرطان ترمینال در داخل یک ساختمان سوزاننده در حالی که اسنک های بی تفاوت در خارج از خانه است. آیا چنین مواردی می تواند اتفاق بیفتد؟ در انتزاعی ترین و غم انگیز ترین شرایط ، بله. اما تاکوپی علاقه ای به احتمال ندارد. این علاقه به نقاب دستکاری عاطفی به عنوان بینش است. این احساس گرایی ، خالص و ساده است.
و پس از آن ، البته ، شخصیت عنوانی وجود دارد ، موجودی بیگانه که مفهوم خوشبختی را درک می کند اما فاقد آگاهی از غم است. این تصور ، که قصد دارد دوست داشتنی باشد یا شاید مبهم باشد ، حتی در ابتدایی ترین بررسی فلسفی فرو می ریزد. نمی توان نور بدون سایه ، شادی بدون اندوه ، به دست آوردن بدون از دست دادن را درک کرد. درک خوشبختی به روشی معنی دار ، نیاز به آگاهی از عدم حضور آن دارد. با انکار این دوگانگی ، مضامین با همان جاذبه ای که بیگانه از یک سیاره به دیگری سفر می کند ، باقی مانده است. عملاً صفر.
مدافعان این رویکرد غالباً به این استدلال عقب نشینی می کنند: "این داستان است ، نیازی به معقول نیست ؛ فقط باید تصور کند." این دفاع را می توان با "این داستانی بد است ، زیرا هر یک از یکپارچگی موضوعی را که آرزو می کند تضعیف کند." این سریال به طور مداوم از درگیر شدن با پیامدهای تحریکات خود جلوگیری می کند. این وحشت را بدون حل و فصل ، خشونت بدون حساب اخلاقی و بدتر از همه ، بدون ماندگاری معرفی می کند. مشکلات برطرف نمی شوند اما از طریق سفر زمانی ، از دست دادن حافظه یا تنظیم مجدد جادویی واقعیت ، پاک می شوند (به معنای واقعی کلمه). این ویرانی عاطفی قبر کرم شب تاب نیست ، جایی که تراژدی به واقعیت و انتخاب گره خورده است. تاکوپی در صورت تمایل ، میانبرهای روایی ، Deus ex machinas را انتخاب می کند ، تا بتواند عاطفی عاطفی را حفظ کند ، و آشکار می کند که در هسته آن هولناک را نشان می دهد.
همچنین لازم است پوچی های روایتگر درخشان ، به ویژه کوری عمدی شخصیت های بزرگسالان ، دستگاهی را که بی شرمانه برای حفظ حس تولید شده از سریال استفاده می شود ، برجسته کنیم. موارد زیر را در نظر بگیرید:
- یک کودک به مدرسه می رسد ، به وضوح کبود شده ، صدمات به طور واضح برای همکلاسی ها و کارمندان مشهود است. هیچ کس آن را تصدیق نمی کند. هیچ سوالی پرسیده نمی شود این سکوت برای حفظ فضای جنجالی ناامیدی غم انگیز است.
- همان میز همان کودک بارها و بارها با پیام های گروتسک و تحقیرآمیز از بین می رود. باز هم ، نه یک بزرگسال مجرد مداخله نمی کند ، نه به این دلیل که جهان بی رحمانه است ، بلکه به این دلیل که فیلمنامه خواستار ادامه تخریب عاطفی به هر قیمتی است.
- بعداً ، گروهی از کودکان تلاش خود را برای پنهان کردن یک جرم جدی انجام می دهند ، نه تنها حیله گری بلکه استفاده از فناوری پیشرفته بیگانه. با وجود این ، آنها بلافاصله کشف می شوند. چرا؟ بنابراین آنها ممکن است بیشتر به بی ثباتی مارپیچ شوند. تشدید رنج آنها تنها ارز واقعی روایت است.
- هنگامی که فناوری بیگانه ، رویدادی که در هر دنیای منطقی روند تمدن را تغییر می دهد ، توسط کارگران یافت می شود ، بزرگسالان چگونه پاسخ می دهند؟ با تظاهر جمعی وجود ندارد. این جهل عمدی تضمین می کند که این طرح به جای گسترش به تجزیه و تحلیل یا تأثیر اجتماعی فناوری بیگانه ، روی مارپیچ رو به پایین کودکان متمرکز است.
- در شاید جالب ترین نمونه ، افسران پلیس به خانه یک دختر عمیقاً آسیب دیده می رسند. این اقامتگاه کاملاً آشفتگی است ، والدین به طور آشکار غایب هستند و کودک خود کثیف ، مجروح و به وضوح علائم پریشانی روانی را نشان می دهد. با تمام منطق ، این باید باعث مداخله فوری شود. اما اینطور نیست. درعوض ، همه بی سر و صدا از آشکار نادیده می گیرند تا اطمینان حاصل شود که این فاجعه می تواند بدون فشار ادامه یابد.
این قصه گویی نیست. این عروسک روایی است. حوادث احتمالی در اشکال گروتسک فقط به دلیل ایجاد شوک و فرسودگی عاطفی. هیچ چیز با واقع گرایی ارگانیک آشکار نمی شود. هیچ زنجیره ای قابل قبول از علت و عامل وجود ندارد. همه چیز در اطراف مصنوعی منزجر کننده بیننده است.
و اکنون هشداری برای بینندگانی که از اضطراب ، افسردگی یا افکار مزاحم مربوط به خودآزاری یا خشونت رنج می برند. این انیمه کاتاریک نیست و نه منبع درک یا راحتی نیست. درگیری با آن ممکن است به طور فعال وضعیت روحی شما را بدتر کند. این هیچ عقل ، بدون امید و بینش معنی دار ارائه نمی دهد. این پریشانی را به خاطر تماشای آن تقویت می کند و رنج را به عنوان عمق می فروشد.
و نه ، این یک واکنش بیش از حد نیست. شما نمی توانید همه رسانه های داستانی را به عنوان بی ضرر رد کنید زیرا واقعی نیست. اگر داستان هیچ تأثیر عاطفی یا روانی نداشته باشد ، ما را به اشک نمی ریزد ، نه بحث و گفتگو را تحریک می کند و خود را در صدر رتبه های فصلی پیدا نمی کند. مردم تحت تأثیر آنچه مصرف می کنند ، به ویژه جوانان به راحتی قابل تصور هستند. تعداد زیادی از بینندگان که از تاکوپی به عنوان "عمیق" یا "واقع گرایانه" ستایش می کنند ، گواه شایستگی آن نیست ، بلکه بیشتر از دستکاری آن است.
بگذارید واضح باشیم تاکوپی به دلیل صنایع دستی دقیق یا حقیقت جسورانه به یکی از پرش ترین انیمه های سال صعود نکرد. این کار را با استفاده از تاریک ترین و اغراق آمیز ترین رویکرد برای هر درگیری انجام داد. این یک بیگانه بی گناه و بی سر و صدا را در دنیایی قرار می دهد که بزرگسالان به راحتی در هنگام مداخله آنها درگیر می شوند و اوضاع را بدتر می کند. این روایتی در مورد همدلی نیست ، بلکه یک تمرین در ناامیدی مهندسی است.
بنابراین نه ، من آن را ستایش نمی کنم. من وانمود نخواهم کرد که این نمایش چیز مهمی برای گفتن دارد که وقتی این کار را نمی کند. عمیق نیست واقعی نیست این مبهم ، کم عمق و مضر است. و اگر در حال حاضر در تلاش هستید تا دنیای اطراف خود را حس کنید ، تماشای این پاسخ پاسخ نمی دهد. این ممکن است به راحتی سردرگمی شما را عمیق تر کند.