من Sengoku Night Blood را تماشا کردم. در اینجا افکار من هستند: این اول و مهمتر از همه یک نمایش معکوس حرمسرا است (این یک اقتباس از بازی otome است). اگر برای شما جذاب نیست پس نباید این را تماشا کنید. اگر نمی خواهید در یک محیط تاریخی ژاپن توسط مردان جنگجوی گرگینه خون آشام احاطه شده باشید، پس این انیمه مناسب شما نیست. متأسفانه فکر میکنم از پیشفرض این نمایش بهطور کامل استفاده نشده است. عناصر ماوراء طبیعی داستان به هیچ وجه مورد کاوش قرار نمی گیرند، حتی اگر آنها چیزی هستند که نمایش را منحصر به فرد می کند - قطعاً یک فرصت از دست رفته در آنجا. در عوض، بیشتر گفتگوها حول درگیریهای نظامی بین جناحهای مختلف میچرخد، که به نظر میرسد جالب باشد اما اعدام ضعیف است.
دنبال کردن داستان برایم سخت بود. تعداد زیادی نام تصادفی (خوب، بسیاری از شخصیتها به نام شخصیتهای تاریخی مانند نوبوناگا نامگذاری میشوند) از اوایل نمایش به سمت بیننده پرتاب میشوند و هضم همه آنها و پیگیری داستانها دشوار است، بهعلاوه هرگز به بیننده اجازه داده نمیشود. دلیل مراقبت در وهله اول اغلب احساس میکردم که این انیمه با این انتظار طراحی شده است که بیننده پیشزمینه داستان و شخصیتها را داشته باشد، که حدس میزنم برای یک اقتباس خاص از بازی otome تعجبآور نیست. داستان (و اجرای آن) حداقل از دیدگاه ناآگاه من نقطه ضعف این انیمه است. اغلب از اتفاقاتی که در حال وقوع است احساس سردرگمی می کردم. این موضوع به دلیل حجم عظیم بازیگران مکمل هم بیشتر می شود - ده ها جنگجو وجود دارند که در طول نمایش با MC تعامل دارند و پیگیری همه آنها و ارتباط آنها با طرح کار ساده ای نیست. هر کسی که قصد تماشای این فیلم را دارد، باید تصور کند که اگر با فرنچایز آشنا نباشد، بهویژه در نیمه اول انیمه، نمیتواند به طور کامل داستان را درک کند. جدای از مسائل درک مطلب، به نظر من نوشتار کلی کاملاً غیر جذاب و کسل کننده بود. من هرگز به داستان علاقه ای نداشتم، جدای از زمینه رمانتیکی که ارائه می کرد. علاوه بر این، بیشتر شخصیتها احساس میکنند که توسعه نیافتهاند. اگرچه اندازه عظیم بازیگران مطمئناً یکی از عوامل این امر است، حتی خود MC نیز فراتر از خجالتی و بی فایده بودن، فاقد شخصیت است.
گاهی فکر میکردم تعامل شخصیتها در این فیلم به خوبی انجام میشود - بهویژه برای MC و شیمی او با بقیه بازیگران. اگرچه گاهی اوقات این نمایش کمی کلیشه ای است، اما در طول لحظات بسیار کوچک تعامل بین MC و همراهان مردش می درخشد. در کارها نیز عجله نمی کند، و صحنه های به ظاهر پیش پا افتاده اغلب برای لذت بردن از این لحظات کوچک خاص کشیده می شوند. همانطور که این انیمه از جهات دیگر آماتور به نظر می رسد، تعامل شخصیت ها گاهی اوقات به طرز شگفت آوری خوب انجام می شود. یکی از اجزای اصلی این فیلمنامه است: اگرچه فیلمنامه نویسی گاهی اوقات کمی خام است، اما صحنه هایی نیز وجود دارد که کاملاً صمیمی است (زمانی که شخصیت ها اطلاعات تصادفی را جمع آوری نمی کنند). صحنه های واقعا رمانتیکی در کمین است که تماشای این انیمه را ارزشمند کرده است. من تقریباً مطمئن هستم که این یک قانون نانوشته بود که MC باید حداقل یک بار در هر قسمت توسط شاهزاده خانم حمل شود، هاها.
طراحی شخصیت برای برخی از مردان برای سلیقه من کمی بیش از حد حیوانی بود. گوش های بزرگ گرگ و موهای بزرگ یال مانند در برخی شخصیت ها برای من کمی زیاد بود. من مطمئن هستم که دیگران از این نوع چیزها خوششان می آید. من بچههای خونآشام را داغتر از بچههای گرگینه یافتم. من همچنین برخی از طرح ها را برای من بیش از حد بیش از حد بیشونه یافتم و آرزو کردم که بسیاری از آنها مردانه تر باشند، به خصوص که آنها قرار است مبارز باشند. تا حدودی برعکس، من از مدل موی کفال مانند MC زن خوشم نمی آمد. مانند عسل OMG به مقداری نرم کننده نیاز دارید. به نظر می رسد که او باید یک راک استار چرب دهه 80 باشد، و منظور من این نیست که چاپلوس باشد. او همچنین در تمام مدت فقط یک لباس خسته کننده می پوشد که ناامید کننده بود. اگر آن بچه ها (بخوانید: کارکنان انیمیشن) واقعاً برای او ارزش قائل بودند، چند لباس زیبا برای او می گرفتند!
نمایشهای تاریخی اغلب فرصت خوبی برای نمایش لباسهای منحصربهفرد هستند، و لباسهای این نمایش نسبتاً دقیق هستند، اما برخی از آنها بسیار زیبا هستند و علیرغم تلاشهایی که برای متحرک کردن آنها انجام میشود، همیشه از نظر زیباییشناختی دلپذیر نیستند. بسیاری از لباسها به اصطلاح بیش از حد طراحی شدهاند. یکی از جزئیات کوچکی که من قدردانی کردم این بود که چگونه آنها صداهایی را برای غلاف شمشیر به هم می ریزند که روی باسن شخصیت ها به هم می خورد. به عنوان مثال، هنگامی که شخصی روی یک کف چوبی مینشیند، میتوانید صدای تیغههای غلاف سنگین روی چوب را بشنوید.
اگرچه کیفیت انیمیشن چیز خاصی نیست، اما افکتهای نورپردازی در داخل و خارج از خانه، اغلب به خوبی انجام میشوند و میتوانند حس رمانتیک یک صحنه را افزایش دهند. این نمایش از لحاظ بصری و همچنین پیش فرض، داستان و حتی موسیقی متن به نوعی احساس میکند که از سال تولید واقعی خود یک دهه قدیمیتر است. با این حال، درست به عنوان آن، آسمان شب این انیمه همیشه خوب به نظر می رسد.
صداگذاری تقریباً برای کل بازیگران، از جمله MC، متوسط است. OST نیز چیز خاصی نیست.
کمدی در این بسیار ملایم اعمال می شود و به خصوص مزاحم یا مکرر نیست - از این بابت سپاسگزارم. نمایش در طول نوعی درگیری/بن بست نظامی اتفاق می افتد و لحن آن بیشتر اوقات جدی است. از نظر جنسیت، آن را بیش از حد بالا و معمولا گرافیکی نیست. بسیاری از آن زیرمتن مربوط به جنگجویان فراطبیعی است که می خواهند خون MC را بنوشند (که صادقانه بگویم بسیار اروتیک است). مردان جنگجو با مکیدن خون MC زن قدرت را به دست می آورند - صادقانه بگویم که این موضوع از نظر روانی فوق العاده داغ است و این یکی از دلایل اصلی ماندن من در نمایش است. با جدیت تمام، ایده بسیار خوبی برای مکانیزم طرح در یک داستان عاشقانه فراطبیعی است. MC به عنوان یک ابزار محوری در جنگ و همچنین جذابیت جنسی، مانند یک سطح متا انتزاعی بسیار داغ است.
امتیاز کلی شخصی من: 5/10
همان قدر که من پیش فرض این نمایش را دوست دارم، اجرای آن از بسیاری جهات متوسط است. بهترین ویژگی آن تعامل شخصیت بین MC و رزمندگان است. چیزی که مرا به تماشای آن مشغول کرد تمام آن لحظات شیرین کوچک بین MC و یاران جنگجوی ستایشگرش بود. Sengoku Night Blood صحنههای عاشقانه منحصربهفردی دارد، اما برای رسیدن به آنها باید یک داستان گیجکننده را تحمل کنید.
Hanakanaru Hachiyou Shou فرضیه ای بسیار شبیه به این انیمه دارد اما آن را بهتر انجام می دهد. اگر به دنبال حرمسرا معکوس تاریخی هستید، توصیه میکنم قبل از امتحان آن را تماشا کنید. من فکر می کنم آکاتسوکی نه یونا نیز این معیارها را برآورده می کند. من تماشای Sengoku Night Blood را پیشنهاد نمیکنم، مگر اینکه از قبل پیادهسازیهای بهتر الگوی فئودالی-آسیایی معکوس حرمسرا را خسته کرده باشید.