بررسی اجمالی: «آهار مقدس» نمونه تاسف بار سریالی است که در دستان یک نویسنده بهتر، اگر درخشان نبود، می توانست عالی باشد. ایدههای جالبی با پتانسیل زیاد دارد، اما اجرای این ایدهها در بهترین حالت متزلزل است و در نتیجه سریالی نسبتاً کلیشهای و قابل پیشبینی ایجاد میشود. در حالی که من شخصاً از آن بسیار لذت بردم، مگر اینکه شما از طرفداران شدید داستان های فانتزی قرون وسطایی باشید، توصیه می کنم قبل از بررسی آن دو بار فکر کنید. داستان و جهان (6.5/10): «آهار مقدس» در دنیایی اتفاق میافتد که به نظر میرسد از اروپای قرون وسطی الگوبرداری شده است، جایی که چندین دهه پیش توسط یک جنگ وحشتناک ویران شد و بسیاری از مردم از یک سلاح قدرتمند به نام قرارداد شیطان استفاده کردند. جایی که انسان ها بدن خود را قربانی می کنند تا شیاطین قدرتمند شوند. در نهایت، مردم متوجه آسیب هایی شدند که قراردادها به زمین وارد کرده بود، با کشورهای بازمانده صلح و ممنوعیت استفاده از قراردادهای شیطان. در حال حاضر، در شهر هاوسمن، نجیب زاده سابق سیسیلی کمبل اخیراً مانند پدر و پدربزرگش قبل از او شوالیه شده است. سیسیلی پس از کتک خوردن توسط یک کهنه سرباز دیوانه جنگ، در نتیجه شکستن شمشیر خانواده اش، در نهایت توسط یک مرد جوان مرموز نجات پیدا می کند. او لوک آینزورث است، آهنگر مقدس، که می تواند با کمک دستیار مرموز خود، دختری جوان که فقط به نام لیزا شناخته می شود، کاتانا را با استفاده از جادو جعل کند. او تحت تأثیر کاتانای لوک، اسلحهای که قبلاً هرگز ندیده بود، تصمیم میگیرد از لوک بخواهد که برای او یکی بسازد، هرچند که او تمایلی به این کار ندارد. اندکی بعد، سیسیلی با زنی به نام آریا روبرو می شود که در واقع یک شمشیر شیطان است که می تواند شکل انسان به خود بگیرد. این سریال سپس این چهار متحد بسیار بعید را دنبال می کند، زیرا آنها به تدریج می آموزند که علیرغم پایان یافتن نزدیک به نیم قرن پیش، جنگ هنوز حتی تا به امروز بر روی زمین تأثیر می گذارد.
«آهار مقدس» با در نظر گرفتن همه چیز، با توجه به تاریخچه جهان به اندازه کافی در اوایل سریال، جهانسازی بسیار خوبی دارد. همچنین می آموزیم که با وجود ماهیت وحشتناک Demon Contracts، شیاطین خود ذاتاً شر نیستند، که بهتر از آریا نشان داده شده است، که چیزی جز مهربان، کمک کننده و قهرمان نیست. علاوه بر این، اکثر شمشیرهای شیطان نمی توانند شکل یک انسان را به خود بگیرند و آریا به عنوان یک استثنا در نظر گرفته می شود تا هنجار. متأسفانه، در حالی که جهان سازی مطمئناً کافی است، داستان سرایی واقعی چیزهای زیادی را برای دلخواه باقی می گذارد. برای شروع، کاملاً قابل پیش بینی است. از همان اپیزود اول مشخص است که لیزا یک دختر معمولی نیست، با گوشهای نوک تیزش و این واقعیت که میتواند لوک را قادر به ساختن اسلحهها کند. با این حال، دقیقاً آنچه در مورد او بسیار غیرمعمول است تا آخرین قوس سری فاش نشده است، و وقتی فاش شد مانند نوعی افشاگری تکان دهنده تلقی می شود، تقریباً مانند اینکه خودمان تا آن زمان متوجه نشده بودیم که چیزی وجود دارد. در مورد او
این سریال به سه آرک تقسیم می شود که هر کدام 4 قسمت هستند. در حالی که این تضمین میکند که سریال هرگز برای مدت طولانی در یک مکان باقی نمیماند، خود کمانها احساس میکنند کاملاً از یکدیگر جدا شدهاند، بهویژه قوس دوم تقریباً هیچ ربطی به اول و سوم ندارد، حتی اگر داستان در قوس به خودی خود لزوما بد نیست. این سریال همچنین بهطور شگفتانگیزی غیرماجراجویی است، و به طور کامل در Homesrun و منطقه اطراف آن اتفاق میافتد، با نقاط مختلف دیگری از جهان که نام برده میشود اما هرگز نمایش داده نمیشود. بیشتر این مشکلات را می توان با این واقعیت توضیح داد که «آهار مقدس» در اصل مجموعه ای متشکل از 16 رمان سبک است که انیمه تنها سه مورد اول را اقتباس می کند و در نهایت با حل شدن نکات داستانی بسیار کمی به پایان می رسد. اما با توجه به اینکه انیمه برای اولین بار در یک دهه و نیم پیش در این مقطع پخش شد و استودیوی انیمیشن Manglobe از آن زمان منحل شده است، بعید است که ما هرگز شاهد ادامه سریال باشیم.
هنر و انیمیشن (8/10):
از نظر بصری، " آهنگر مقدس" به اندازه کافی زیبا به نظر می رسد. تعدادی طراحی کاراکتر خوب وجود دارد که همگی به خوبی طراحی شده و با جزئیات طراحی شده اند و محیط ها نیز مناسب به نظر می رسند، حتی اگر لبه های خشن خوبی نیز وجود داشته باشد و برخی از خدمات بی رویه از طرفداران، از جمله چند عکس بدون سانسور از سینه های سیسیلی، که احتمالا تنها دلیلی که سریال دارای رتبه Mature است. جلوه های ویژه نیز عالی هستند، مخصوصاً زمانی که لوک به طور جادویی یک کاتانا را جعل می کند. به طور کلی، بصری قطعا خوب است، به خصوص برای زمان خود.
صدا و دیالوگ (8/10):
در مورد موسیقی متن «آهار مقدس» واقعاً چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد. به هیچ وجه وحشتناک نیست، اما واقعاً هیچ آهنگی در آن وجود ندارد که دوست داشته باشم به خاطر بسپارم. تم های آغازین و پایانی نیز کاملاً فراموش شدنی هستند، و من تقریباً هر بار از هر دوی آنها صرفنظر کردم. از سوی دیگر، صداگذاری عالی است، چرامی لی بهترین اجرای مطلق را در نقش سیسیلی ارائه میکند، اگرچه بلیک شپرد، آناستازیا مونوز و مونیکا ریال (به ترتیب صداپیشگی لوک، آریا و لیزا) نیز بیتفاوت نیستند. با این حال، کالین کلینکنبیرد و برینا پالنسیا هر دو احساس میکردند کماستفاده شدهاند، و شخصیتهای آنها تنها چند خط دیالوگ دارند، اگر اینطور باشد. در کل، طراحی صدا خوب است، اما من مطمئناً بهتر شنیده ام.
شخصیت ها (7/10):
در حالی که لوک همنام سریال است، از اپیزود اول مشخص است که شخصیت اصلی واقعی سیسیلی است، هرچند مسلماً کمی عادت کردن به آن نیاز دارد. وقتی سریال شروع میشود، سیسیلی فقط یک ماه است که یک شوالیه بوده است و این نشان میدهد که او در طول دو قسمت کمتر از سه بار باید نجات پیدا کند. حتی یک نقطه وجود دارد که او لوک را به خاطر چیزی که بیش از هر چیز دیگری تقصیر او بود، مورد ضرب و شتم قرار می دهد، اگرچه خوشبختانه این فقط یک بار اتفاق می افتد و او سریع عذرخواهی می کند. پس از همکاری با آریا، سیسیلی به تدریج بدجنس تر و با استعدادتر می شود، یک نمونه عالی در قوس دوم است، جایی که او از مبارزه با سه دشمن قدرتمند به شکست دادن همان سه دشمن در پایان آرک می رسد. به طور کلی، سیسیلی به عنوان "مرکز عاطفی" نمایش عمل می کند، هر چند به طرز وحشیانه ای صادقانه تر از بسیاری دیگر. به طور خاص، او بیش از یک شخصیت را برای وسواس در گذشته فرا می خواند، زیرا در حالی که می داند این موضوع می تواند طاقت فرسا باشد، آنها باید روی زمان حال تمرکز کنند زیرا این مهمترین چیز است. با در نظر گرفتن اینکه سیسیلی خودش پدرش را قبل از شروع سریال به دلیل بیماری از دست داده است، احتمالاً او تجربه زیادی در این طرز تفکر داشته است، که اگر چیزی پیام را قویتر میکند، زیرا به این معنی است که او میداند در مورد چه چیزی صحبت میکند. خلاصه با اینکه اولش زیاد ازش خوشم نمیومد، اضافه کاری به شخصیت مورد علاقه من تبدیل شد، نه اینکه رقابت زیاد بود.
نفر بعدی خود مرد، لوک آینسورث است، که به صراحت بگویم، یک احمق است و از لحظه ای که سیسیلی را بدون هیچ دلیل موجهی ملاقات می کند، به شدت از او بیزار است. این یک چیز است که از ساختن اسلحه برای او امتناع کند، اما با سردی گفتن به او که شوالیه نیست قطعاً از مرز عبور می کند، به خصوص زمانی که او این کار را پس از شناختن او حداکثر برای یک روز انجام دهد. علاوه بر این، علیرغم نامگذاری سریال به نام او، میزان تمرکز او در سریال به طرز شگفت آوری کم است. او به سختی در قوس دوم ظاهر می شود و تا آخرین قوس است که ما در نهایت می آموزیم که چگونه او به این شکل که هست شد. و با این حال، زمانی که گذشته او فاش می شود، معلوم می شود که آنقدرها که خودش به یاد می آورد وحشتناک نیست، و فهمیدن اینکه دقیقاً چقدر قرار بود با او همدردی شود دشوار است. تمام اینها که گفته میشود، او تعداد نسبتاً خوبی از لحظات فوقالعاده دارد و تا پایان به میزان قابل توجهی کاهش مییابد، بنابراین مطمئناً نمیتوانم بگویم که از او متنفرم.
سپس آریا وجود دارد، که همانطور که قبلاً اشاره کردم یک شمشیر شیطان است که می تواند شکل یک انسان را به خود بگیرد، با تمام آنچه دلالت دارد. علیرغم اینکه بیشتر مردم با او به عنوان یک سلاح رفتار می کنند، آریا بسیار موجود زنده ای است که شخصیت، خواسته ها و رویاهای خاص خود را مانند دیگران دارد. طبیعتاً، این بدان معناست که سیسیلی با او بیشتر شبیه یک دوست و شریک رفتار می کند تا یک سلاح (بر خلاف نگرش لوسی نسبت به ارواح آسمانی در «دم پری»)، و نمی تواند تحمل کند که دیگران با او مانند یک شی یا ابزار صرف رفتار کنند. متأسفانه، در حالی که آریا در اوایل تمرکز نسبتاً زیادی به خود میگیرد، اهمیت او به تدریج با پیشرفت سریال کاهش مییابد و در چند قسمت آخر او تقریباً به پسزمینه منتقل میشود. از سوی دیگر، لیزا در جهت مخالف حرکت میکند و تا آخرین قوس سری، کمی بیشتر از دستیار لوک است، جایی که در نهایت متوجه میشویم او کیست و چیست، یعنی هر چیزی واقعی درباره او یک اسپویلر بزرگ است. علاوه بر چهار شخصیت اصلی، تعداد زیادی شخصیت فرعی وجود دارد که برخی از آنها احترام من را به دست آوردند، برخی از آنها فقط آنجا بودند و برخی از آنها اصلاً دوست نداشتم. با این حال، در کل، هیچ شخصیتی وجود ندارد که من آن را «فوق العاده» بنامم.
لذت (7/10):
این واقعیت که داستان به عواقب پس از جنگ می پردازد به این معنی است که موضوع بسیار ناراحت کننده ای خواهد داشت، و از همان ابتدا ثابت می کند که شرور اول یک کهنه سرباز جنگ است که رانده شده است. دیوانه به خاطر آن با توجه به آنچه گفته شد، مطمئناً همه چیز بدبختی و تاریکی نیست، زیرا برای متعادل کردن تاریکی (حتی اگر کمدی ممکن است مورد پسند همه نباشد) و صحنه های اکشن بسیار سرگرم کننده هستند، اگر هیچ چیز دیگری نباشد.
به طور کلی:
«آهار مقدس» پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به یک سریال واقعاً عالی داشت، اما در نهایت به یک مورد غمانگیز اما بسیار رایج از «آنچه میتوانست باشد» تبدیل میشود. داستان جالب است اما در همه جا، جلوه های بصری خوب است اما خارق العاده نیست، موسیقی متن کاملاً فراموش شدنی است، شخصیت ها کمی طول می کشد تا گرم شوند، بیت های کمیک در بهترین حالت قابل عبور هستند و صحنه های اکشن خوب هستند، اما در نهایت هیچ. خاص به هیچ وجه وحشتناک نیست، اما دلیل خاصی برای توصیه آن وجود ندارد، زیرا تعداد زیادی انیمیشن مشابه، اما بهتر برای تماشا وجود دارد.
نمره:
6.5+8+8+7+7=36.5/50=7.3/10