سنت سیا به عنوان یکی از اولین مبارزات جنگی، الهام بخش بسیاری از سریال های آینده بود. دارای عناصری مانند Golden Power Up که الهامبخش یکی در Gundum بود و ممکن است چیزی باشد که کسی حتی از Super Saiyan الهام گرفته است، دارای آرک مسابقات است، دارای شخصیتهای جانبی با محبوبیت بیش از شخصیت اصلی و ساختار داستانی است که توسط آن استفاده میشود. نمایش هایی مانند بلیچ به ویژه بلیچ شباهت زیادی به سنت سیا دارد و می توان آن را جانشین معنوی در نظر گرفت. هر دو سریال دارای سرنخ های مرد هستند که توسط یک شخصیت زن آموزش دیده اند، باید با افراد سازمانی که با آن مرتبط هستند مبارزه کنند، یک خائن و خیلی چیزهای دیگر.
Saint Seiya درباره الهه جنگ آتنا و جنگجویان او به عنوان مقدسینی است که برای عشق و عدالت زمین می جنگند. دشمنان از قدیسانی که از قدرت خود برای شرارت سوء استفاده می کنند تا خدایان واقعی را شامل می شود. در حالی که این انیمه اقتباسی از مانگای با همین نام است، اما کمی متفاوت با مسائل رفتار می کند. همانطور که در انیمه، هویت آتنا فاش نمی شود و حتی شخصی که آتنا است نیز از آن آگاه نیست و در زمان فاش شدن آن را به یک مکاشفه بزرگ تبدیل می کند.
قدیس ها با چیزی به نام Cosmo می جنگند. قدرت دستکاری اتم ها با این کار آنها قادر به تخریب، به دست آوردن توانایی هایی مانند دستکاری عناصر و غیره هستند. راه های مختلفی برای افزایش Cosmo وجود دارد. مفاهیمی مانند معنویت گرایی نقش اصلی را ایفا می کند، اما ساده ترین راه، پوشیدن نوع خاصی از زره است. زره هایی که قدیسان بر تن دارند پارچه نامیده می شود که بر اساس 88 صورت فلکی است و در 3 دسته اصلی قرار می گیرند:
- برنز: ضعیفترین نوع زره است که به کاربر اجازه میدهد با حداقل سرعت ۱ ماخ حرکت کند
- نقره: یک رتبه بالاتر از برنز، بسته به پارچه می تواند از 2 ماخ به 8 حرکت کند.
- طلا: بالاترین رتبه، به کاربران اجازه می دهد با سرعت نور حرکت کنند.
فقط پوشیدن یک پارچه می تواند قدرت کاربر خود را به حداقل سطحی که نیاز دارد افزایش دهد، اما مانند Zanpakuto در Bleach، این پارچه زنده است و می تواند انتخاب کند که چه کسی را شایسته پوشیدن خود می داند. در شرایط خاص، پارچه شخصیت دیگری به کمک شخصیت دیگری می آمد. برای مثال، سیا که قدیس پگاسوس است و بنابراین زره برنزی میپوشد، از پارچه طلایی کمان کمک میکند و به او فرصت میدهد تا با فردی بالاتر از لیگ خود مبارزه کند. اما قدیسان نمی توانند همیشه به زره خود تکیه کنند و بنابراین باید Cosmo خود را از راه های دیگر بالا ببرند. گاهی اوقات مبارزه با حریف درجه سنت طلایی بدون اینکه بتوانید زره بپوشید که در آن مفاهیمی مانند حس هفتم و معنویت گرایی وارد عمل می شود. ممکن است شرایطی وجود داشته باشد که در ادامه سریال نتوانند از زره خود استفاده کنند، دشمنانی وجود دارند که می توانند آنها را سوراخ کنند و آنها را بدون محافظت بگذارند.
دعواها چطور؟ با 88 صورت فلکی و بنابراین هر کدام می توانند از توانایی ها و حرکت های بر اساس آن صورت فلکی استفاده کنند، شخصیت های زیادی وجود دارند که مبارزات بالقوه متفاوتی را ارائه می دهند. با وجود اینکه دشمنانی وجود دارند که توانایی های مشابه قهرمانان یا تکنیک های ما را دارند، مبارزات چیزهای دیگری مانند سهام شخصی را به همراه دارد. مثالهایی مانند نشان دادن ارزش دوستی به دشمن و اینکه مردم تا کجا پیش میروند یا برخورد با ایدهآلهایی که هیچ یک از طرفین از نظر فنی اشتباه نمیکنند. علاوه بر مخاطرات، مبارزه می تواند از هنرهای رزمی مبارزه تن به تن، استفاده از توانایی ها به نفع خود، سوء استفاده از نقاط ضعف دشمن یا کار گروهی باشد.
صحنه ای که من شخصاً دوست داشتم، بدون اینکه جزئیات را خراب کنم، زمانی است که یک شخصیت داستانی را به یاد می آورد که چگونه شخص دیگری دشمنی را که با او می جنگد شکست داد. کاری که آن شخصیت انجام داد این بود که این ترفند را فقط برای شکست آن تکرار کرد زیرا دشمن برای چنین تاکتیکی آماده بود. بنابراین داستان با انتظارات بازی می کند و مبارزات را جذاب تر می کند.
مزیتی که سنت سیا نسبت به مبارزات مدرن شونن دارد این است که به دلیل قدمت آن، تحت تأثیر سانسور یکسان قرار نمیگیرد، بنابراین میتواند صحنههایی را ارائه دهد که با خشونت مانگا رقابت میکند یا در غیر این صورت از خشونت فراتر نمیرود.
در مورد شخصیت ها، این زمانی است که سنت سیا بیش از همه می درخشد. این شخصیت اگرچه خودخواهانه شروع می شود و تا حدودی قابل ارتباط است، همانطور که داستان پیش می رود، آنها بیشتر و بیشتر به افرادی تبدیل می شدند که می توان به آنها نگاه کرد. همانطور که برای صلح جهان و با افتخار می جنگند. برخی از شخصیتها به یکدیگر الهام میبخشند، بهویژه پس از دیدن کسی که جان خود را برای حفظ جانشان به خطر میاندازد، زندگی خود را به شیوهای مشابه برای جبران آنها به خطر میاندازند.
سیا که بازیگوش و بی احترامی به نظر می رسید چندین بار جان خود را به خاطر سایر مقدسین و آتنا به خطر می انداخت. برازنده صورت فلکی او پگاسوس. نویسنده او را مجبور کرد که عمدتاً روی نبرد تن به تن با حملات مبتنی بر انرژی تمرکز کند. بنابراین برجسته کردن دیگر شخصیتهای اصلی که روشی هوشمندانه برای جذاب کردن آنها برای مخاطب است.
شیریو قدیس اژدها است. او تکنیکی دارد که مشتش را با Cosmo پر میکند و به او اجازه میدهد با یک مشت تیغهمانند ضربه بزند که شکل اژدهایی را به خود میگیرد که به اندازه کافی قوی است تا آبشارها را عقب براند. او همچنین دارای یک دفاع عالی با سپر اژدها خود است که بالاترین دفاع را در بین تمام مقدسین برنز به او می دهد. تعادل کامل بین حمله و دفاع. با این حال، او اغلب در دعواها زره خود را دور می انداخت و نشان می داد که قدرتش از خودش است و نه فقط از پارچه اش. به قول معروف مرد زره را میسازد نه زره انسان را. شیریو از آن دسته شخصیت هایی است که زندگی خود را برای محافظت از چیزی که برای او عزیز است به خطر می اندازد و اغلب باعث می شود که احترام کسانی را که با او جنگیده است به دست آورد.
شون قدیس آندرومدا است. او دو زنجیره دارد که به عنوان وسیله ای برای حمله، دفاع و به دام انداختن دشمنان عمل می کنند. در حالی که دفاع به اندازه سپر شیریو نیست و یا فاقد قدرت حمله است، او می تواند از او در برابر دشمنان از هر محدوده ای محافظت کند و حتی به دشمنانی که چندین سال نوری از ما فاصله دارند نیز برسد. او تنها شخصیت اصلی است که درگیر مبارزه تن به تن نمیشود، بلکه مانند Cosmo با زنجیر و جریان میجنگد، بنابراین صحنههای مبارزه با تهاجم کمتری را فراهم میکند که متناسب با شخصیت او باشد. شون صلحطلب است و دوست ندارد به دیگران صدمه بزند، حتی تا آنجا که به دشمنانش هشدار میدهد، فقط زمانی که چارهای نداشته باشد آنها را میکشد.
هیوگا قدیس قو است و بر تکنیکهای انجماد تمرکز میکند، بنابراین به جای تمرکز بر نابود کردن اتمها با حرکت دادن آنها، بر توقف حرکت آنها تمرکز میکند. کند کردن آنها او بر مبارزه شخصی یا از راه دور تمرکز می کند. تواناییهای یخی او به روشهای مختلفی مانند توقف حرکت دشمنان، محافظت از او در برابر حملات یا به عنوان حملات پرتابه وارد بازی میشوند. هیوگا بهعنوان یک شخصیت، به خاطر میل خودخواهانهاش تبدیل به یک قدیس شد و همچنین بهعنوان یک آنتاگونیست در داستان آمد، اما در طول داستان، برگ جدیدی را برمیگرداند. او به یک قدیس واقعی تبدیل میشود که یاد میگیرد به مردم اطرافش احترام بگذارد و بیشتر به خاطر آرمانهایش به چالش کشیده میشود و او را مجبور میکند تا با کسانی که برای نام آتنا احترام قائل است مبارزه کند.
در نهایت، ایکی، برادر بزرگتر شون که لباس ققنوس می پوشد. پارچه ققنوس تنها پارچه ای است که می تواند نام خود را همانطور که از نام پیداست ترمیم کند و قوی ترین پارچه برنز است. جدای از آن، ایکی دارای طیف گسترده ای از توانایی ها است. او دارای قدرت بدنی فوق العاده و سطحی از دستکاری آتش است که باعث می شود برخی از تهاجمی ترین صحنه های مبارزه را داشته باشد. او توانایی های دیگری مانند شلیک به پرهای دم پارچه ققنوس مانند پرتابه دارد که به او اجازه می دهد تا از متحدان نزدیک خود در برابر دشمنان محافظت کند. با این حال، علاوه بر آسیب فیزیکی به دشمنان، او حمله قوی مبتنی بر توهم دارد که به او اجازه می دهد از نظر روانی نیز به حریف آسیب برساند. بنابراین مبارزه هایی را ارائه می دهید که به ضربات ساده محدود نمی شوند بلکه نبردهای ذهنی نیز هستند. او بهعنوان بزرگترین فرد گروه، اغلب کسی است که به سایر رزمندگان برنزی سخنرانی میکند. علیرغم اینکه بیشتر تنهاست، می توان او را نزدیکترین برادر بزرگتر برای همه آنها دانست.
بسیاری از انیمه ها و مانگا ها در این زمینه شکست می خورند، علیرغم اینکه روی کاغذ توانایی های منحصر به فردی مانند دستکاری آتش یا نورپردازی دارند، در بسیاری از سریال ها هدف یکسانی دارند، اما همانطور که سبک مبارزه این شخصیت ها را توضیح دادم، می توان متوجه شد که آنها کاملاً متفاوت عمل می کنند.
به عنوان یک اقتباس، انیمه ممکن است 100٪ وفادار نباشد. بیشتر از چیزهایی که در اطراف آتنا تغییر کرده است، اما دلیل بیشتری برای بررسی منبع و اقتباس ارائه می دهد که تجربه ای منحصر به فرد را ارائه می دهد زیرا هیچ کدام از دیگری برتری ندارند. با از دست دادن سانسور بیشتر از گذشته، صحنه های مبارزه آزادی بسیار بیشتری در ارائه صحنه های اکشن سرگرم کننده دارند. Silver Saints احساس میکند خیلی مهمتر است، زیرا خیلی زود ظاهر نمیشوند و تمرکز بیشتری کسب میکنند. در این اقتباس انگیزه یکی از مقدسین طلایی که با قدرت فکر کردن به درستی مبارزه کرد، نجیب تر است. و کمی از گذشته طلای مرموز سنت آیولوس کاوش می شود.
با وجود اینکه انیمه کل مانگا را تطبیق نمیدهد و قبل از آرک نهایی متوقف میشود، که بعداً به شکل OVAs اقتباس شد، یک قوس پرکننده دارد. با طرز فکر مدرنتر، فیلر را میتوان بیمعنا در نظر گرفت، نویسندگان Toei در آن زمان به نظر میرسید که در داستانسرایی سنت سیا بسیار اقتباس شدهاند و یک قوس داستانی بسیار جذاب ارائه میدهند. آنها به جای اساطیر یونانی سنت سیا، اساطیر نوردیک را اجرا کردند. احتمالاً به این دلیل که اگر مانگا رویدادهای متناقض بیشتری را در مورد این شخصیت های جدید اضافه کند، مشکلی ایجاد نمی کند. بنابراین بسته به اینکه چقدر از صحنه سنت سیا خوشتان میآید و احساس میکنید که افسانههای خارجی میتوانند بر لذت شما تأثیر بگذارند، ممکن است تصمیم خود را بر اساس آن بگیرید، زیرا آن قوس به طور طبیعی پس از آن به قوس جریان مییابد.
از نظر نقد هم چیز زیادی برای گفتن نیست. حداکثر برخی از صحنههای پرکننده میتوانند برای مدتی طولانی ادامه داشته باشند و Toei بودن Toei یک صحنه خاص شامل Shun و Ikki را بازیافت میکند، زیرا برادر بزرگتر برای نجات برادر کوچکتر ضعیفتر میآید. برخی از این صحنهها ممکن است به شکلی که بهعنوان طعمه یائوی متحرک شده است ظاهر شوند. و علیرغم تمام تلاش های تویی، آنها نتوانستند به اسلحه خود بچسبند و در نهایت خطاهای تداومی انجام دهند. که اینها خیلی جزئی هستند
به طور کلی، سنت سیا باید تماشا شود. مخصوصاً برای کسانی که می خواهند بدانند چگونه نسل قدیمی نسل جدیدتر را الهام می بخشد.