-
دیگر عناوین این انیمه نام انگلیسی:Tales from Earthsea
نام ژاپنی:ゲド戦記
نام های دیگر:-
Gedo Senki
-
Tales of Ged
-
Ged's War Chronicles
خلاصه داستان بلاها سرزمین دریای زمین را گرفتار کرده اند و اژدهاها در بالای ابرها در حال نبرد هستند - چیزی که قبلاً هرگز اتفاق نیفتاده است. Sparrowhawk، یک Archmage قدرتمند، تصمیم می گیرد تا رمز و راز این رویدادهای نگران کننده را کشف کند و در طول راه با شاهزاده آرن ملاقات می کند. آرن وارث فراری پادشاهی انلاد و پسری به ظاهر آرام و مضطرب است. او که در تلاش برای فرار از حضور تاریکی که او را آزار می دهد، بی هدف سرگردان می شود، تصمیم می گیرد در سفر خود با اسپاروهاوک همراه شود. با این حال، ورود آنها به شهرک ساحلی هورت تاون با دردسر غیرمنتظره ای روبرو می شود - لرد کاب، یک جادوگر شیطانی قدرتمند که وسواس ابدیت دارد. زندگی، سد راه آنهاست. این زوج که مجبور به مقابله با او می شوند، با تنار - دوست قدیمی اسپاروهاوک - و ترو، دختر یتیم بدبختی که او به خانه گرفت، به نیروهایش ملحق می شوند. اما سرگرمی حیله گر دشمن برای دستکاری احساسات ممکن است برای شاهزاده جوان فاجعه بار باشد. گد سنکی که در دنیایی جادویی می گذرد، فراتر از نبرد کلاسیک بین نیروهای خیر و شر می رود، زیرا نبردهای درونی قلب را بررسی می کند.اطلاعات تکمیلی نقد و بررسی داستان با امتیاز 1 از 10 این بدترین انیمه ای بود که تا به حال دیدم، و من Bible Black را تماشا کردم (همچنین به دلایل زیادی توصیه نمی شود، حتی اگر شما فقط شاخ هستید). حداقل در BB، سازندگان میدانستند که میخواهند چه کار کنند. در غیر این صورت هیچ طرح یا ایده ای برای این فیلم جز آنچه قبلاً از کتاب داشتند وجود نداشت. شخصیت بد است، داستان بد است، طراحی شخصیتها بیشترشان بد است، شرور اصلی بد است. حداقل پسزمینهها خوب هستند اما فقط چیزهای خوبی در این فیلم هستند. جو بد است من عاشق فانتزی هستم و آنها آن را خراب کردند. من توصیه نمی کنم، حتی اگر مجبور باشید بین تماشای آن یا تماشای خشک شدن رنگ روی دیوار یکی را انتخاب کنیدنقد و بررسی داستان با امتیاز 4 از 10 Tales from Earthsea برای من فیلم عجیبی است و به خاطر اینکه گوسفند سیاه در کتابخانه استودیو گیبلی باشم بسیار متنفر است که قابل درک است اما صادقانه بگویم، فکر نمی کنم آنقدرها هم بد باشد. منظورم این است که خوب نیست، اما در مقایسه با چیزی مانند Earwig and the Witch، نیمه قابل تماشا است. حالا وقتی برای اولین بار به تماشای این فیلم به عنوان یک 18 سال پرخاشگر رفتم و برای اولین بار هر فیلم استودیو گیبلی را تماشا کردم، دیدم که نقدها خیلی خوب نبودند. و من اینطور گفتم: "هه، این عجیب است. فکر می کردم گیبلی فقط چیزی به جز صداها ساخته است. چرا نقدها برای این یکی خوب نیستند؟" و یادم میآید که پوستر و قسمتی از تریلر را دیدم و گفتم: "هی، آن فیلم واقعاً خیلی باحال به نظر میرسد! من ماجراهای فانتزی را دوست دارم! و یکی از ساختهشده توسط استودیو گیبلی؟ من را وارد کن! میدانی شاید من" خوب را در این فیلم خواهم دید، نمی تواند آنقدر بد باشد، درست است؟" اما بعد آن را تماشا کردم و بسیار گیج و افسرده شدم و گفتم: "اوه، اکنون می توانم ببینم نقدهای بد از کجا می آید." :( و تا الان حداقل سه یا چهار بار این فیلم را دیده ام تا ببینم آیا این فیلم را درست تماشا کرده ام یا نه. اما هر بار که آن را تمام میکردم مدام از خودم میپرسیدم: "چرا در حین تماشای این فیلم چیزی احساس نمیکنم؟ چرا احساس میکنم هیچ چیزی از آن عایدم نمیشود؟ چرا این فیلم باعث میشود که اینقدر از درون احساس خالی کنم؟" و بالاخره امروز بعد از تماشای مجدد آن متوجه شدم که برایم مهم نیست. من به این طرح اهمیتی نمی دهم. من به این شخصیت ها اهمیت نمی دهم. فقط برایم مهم نیست که اتفاقی در این فیلم بیفتد. شاید به این دلیل است که فیلم واقعاً از خودش هم خبر ندارد. و من سعی خواهم کرد توضیح دهم که چرا اینطور است و چرا این فیلم واقعاً برای من کار نمی کند و چرا من را غمگین می کند. با این حال، برای شروع با نکات مثبت، انیمیشن و موسیقی مثل همیشه عالی هستند. چیزی که از یک فیلم استودیو گیبلی انتظار دارید، به جز اگر Earwig and the Witch باشد. صداگذاری برای دوبله انگلیسی بسیار محکم است، شما بازیگرانی مانند تیموتی دالتون، ماریسکا هارگیتای و حتی ویلم دفو را دارید. اگرچه دفو تقریباً تمام سطرهای این فیلم را غر میزند و زمزمه میکند، بعداً به آن خواهیم رسید. من حدس میزنم که آنها صحنههای مناسبی هستند. من صحنهای را دوست دارم که اسپاروهاوک آرن را از کشتن او باز میدارد و آنها صمیمانه با یکدیگر رابطه دارند. من فکر میکنم این صحنه تا زمانی که متوجه نمیشوید برایتان مهم نیست که در این فیلم اتفاق بیفتد، بسیار مؤثر بود. به نظر من بهترین صحنه فیلم، که احتمالاً در پوسترها و تریلرها دیده اید، لحظه پایانی است که آرن در حالی که خورشید در حال طلوع است، می رود تا اژدها را در آغوش بگیرد. منظورم این است که از نظر بصری لحظه بسیار قدرتمندی است و بسیار خوب کادربندی شده است. و من فکر میکنم که تم زندگی که بزرگترین هدیه از همه است، میتوانست به اندازهای قانعکننده باشد که داستان را اجرا کند، اما متأسفانه به بهترین شکل ممکن منتقل نشده است، اما حداقل... آنجاست. در مورد چیزهایی که من دوست ندارم، ما اساساً همه چیزهای دیگر را در فیلم داریم. فکر میکنم یکی از بزرگترین مشکلات من با این فیلم این است که هر چقدر هم که این فیلم عمومی دردناک باشد، فکر میکنم چیزی برای آن وجود داشت. نوعی پتانسیلی که در حال پختن بود. من فکر می کنم نیمه اول فیلم آنقدرها هم بد نیست. فکر می کنم آنها صحنه را به شیوه ای جذاب برای من آماده کردند. تکه های پازل وجود دارند، اما هرگز در طول فیلم کنار هم قرار نمی گیرند. مانند هر حرکتی که این فیلم ممکن است داشته باشد، با پرده دوم کاملاً از بین می رود. این واقعاً یکی از آن فیلمهایی است که هر چه بیشتر طول بکشد به سمت پایین میرود. من گفتم که انیمیشن و موسیقی عالی بودند، اما این در صورتی است که مغزتان را خاموش کنید. اگر واقعاً به آن فکر کنید، انیمیشن زیبا و موسیقی حماسی بیشتر به نظر می رسد که سعی دارد حواس شما را پرت کند تا مجذوب شما. این یک فیلم بسیار سبک است و حتی با داستان کسل کننده ای که سعی در ارائه آن دارد بدتر است. برای نیمه اول این فیلم، به نظر می رسد که در حال تنظیم چیزهایی است که بعداً وارد بازی می شوند. اما عناصری که معرفی می شوند هرگز به شکل رضایت بخشی دنبال نمی شوند و در نتیجه پتانسیل زیادی هدر می رود. به عنوان مثال، آنها در ابتدای فیلم اژدها را معرفی می کنند و شما فکر می کنید: "خوب، اژدها ها نقش کلیدی در داستان بازی می کنند درست است؟" به جز اینکه اژدهاها در این فیلم کار نمی کنند، در واقع، ما حتی تا زمانی که به اوج می رسد، اژدها دیگری را نمی بینیم که به راحتی در دسترس قهرمانان ما باشد، که تا آن زمان چرا حتی آنها را در فیلم داشته باشیم؟ اگر آنها را از فیلم حذف کنید، واقعاً هیچ چیز تغییر نمی کند. همچنین آرن، قهرمان اصلی داستان، متأسفانه او تا حدودی بد است. در بیشتر فیلم، او دقیقاً اینگونه است: "وای بر من، من افسرده هستم، احساس خودکشی و غمگینی دارم." نه برای مسخره کردن آن دسته از افراد، اما واقعاً سخت است که به او اهمیت بدهیم وقتی او فقط این را می گوید. تضاد درونی او می توانست جالب باشد و به خوبی با موضوع فیلم گره بخورد، اما واقعاً اینطور نیست. رمزگشایی او شخصیتی سخت است و به نظر نمیرسد فیلم علاقهای به کاوش در مورد اینکه چرا پدرش را به قتل رسانده یا در مورد تصمیم خود تردید دارد، ندارد. این هم کمکی نمی کند که او هیچ هدف یا انگیزه لعنتی نداشته باشد. فکر می کنید برای شخصیت اصلی شما، در هر داستانی، به نوعی مهم باشد؟! حتی لازم نیست پیچیده باشد. به عنوان مثال، هدف چیهیرو در بازی Spirited Away چیست؟ خوب او می خواهد خانواده اش را نجات دهد و آنها را به انسان تبدیل کند زیرا در ابتدای فیلم تبدیل به خوک شدند. هدف ماهیتو در پسر و حواصیل چیست؟ خوب او می خواهد مادر جدیدش را از دنیای دیگر نجات دهد. به همین سادگی. هدف آرن در Tales From Earthsea چیست؟ اوه میخواد از خونه فرار کنه که در ابتدای فیلم می بینیم، اما او دقیقاً به کجا فرار می کند؟ آیا او فقط برای همیشه فرار می کند؟ خب امیدوارم با این سوالات در ذهنت حاضر باشی بمیری، چون این فیلم علاقه ای ندارد به شما بگوید چرا هر یک از این اتفاقات رخ می دهد!!! اوه، بله، و اگر آگاه نباشید، آرن یک قهرمان بسیار منفعل خواهد بود، به این معنی که او کسی نخواهد بود که با اقدامات شخصی خود نقشه را پیش ببرد. و برای تکمیل آن، برخی از دیالوگهای او با من شبیه آن بچه ایمویی از دبیرستان است که مردم نمیتوانستند آن را جدی بگیرند، که به نوعی ترسناک و دردناک است. و بدترین قسمت این است که مشکل واقعی او حتی تا نیمه سوم فیلم فاش نمی شود. که اولاً به بهترین شکل توضیح داده نشده است، و ثانیاً در آن نقطه من میتوانم کمتر ایراد بگیرم. در مورد توضیح دادن مشکل آرن در نیمه اول فیلم چطور؟ به این ترتیب ما به عنوان مخاطب می توانیم درک بهتری از او داشته باشیم و به راحتی در طول سفر با او رشد کرده و یاد بگیریم. اما داستان و نحوه بیان آن آنقدر که میتوانست جذاب نیست و شخصیتها فوقالعاده توسعه نیافتهاند. منظورم این است که شخصیت ها اساساً کهن الگوهای فانتزی عمومی هستند. که میتوانست خوب باشد، با این تفاوت که هیچ ویژگی یا جنبهای به آنها نمیدهد که برجسته یا منحصر به فرد از ویژگیهای عمومی باشد. و این به ویژه در مورد شرور اصلی، لرد کاب، آشکار است. وای خدا، اصلا با این پسر از کجا شروع کنم؟ من عاشق ویلم دفو هستم، اما شخصیت او خنده دار است. همانطور که قبلاً گفتم او تقریباً در تمام سطرهای این فیلم غر میزند و زمزمه میکند. و نقشه شیطانی او این است که می خواهد برای همیشه زندگی کند یا چیزی شبیه به آن - برایم مهم نیست که این خیلی احمقانه است. مشکل بزرگ دیگر این فیلم این است که دریای زمین، خود جهان، واقعاً آنقدر کاوش نشده است. مثل اینکه اینجا هیچ زمین میانه ای نیست که مطمئن باشد. این بسیار خسته کننده و غیر جالب است، که دقیقاً برعکس دنیاهای فیلم های قبلی گیبلی است. مانند آنها توضیح می دهند که ویروسی در سراسر زمین در حال گردش است، اما ما هرگز کسی را نمی بینیم که تحت تأثیر آن قرار گرفته باشد. من به شما جرات می کنم کسی را در این فیلم پیدا کنید که تحت تأثیر این "ویروس" قرار گرفته باشد، شما نمی توانید. این یک صحنه وجود دارد که در آن این مرد خزنده به آرن مقداری مواد مخدر پیشنهاد میشود، و پس از اینکه اسپاروهاوک، که مانند گندالف این فیلم است، او را میراند، با نشان دادن افرادی که از آن لعنت شدهاند، اثرات این داروها را به آرن نشان میدهد. علاوه بر بردگانی که قبلاً در فیلم می بینیم، این تنها صحنه فیلم است که در آن افراد دیگری را می بینیم که در آن رنج می برند و ربطی به ویروس ندارد. بنابراین من واقعاً مطمئن نیستم که چرا یک ویروس در این فیلم وجود دارد، حدس میزنم فقط برای افزایش تنش وجود دارد؟ در اینجا یک ایده وجود دارد، آرن کسی است که این ویروس را دارد و به آرامی از آن می میرد. بنابراین او پدرش را می کشد و از ترس اینکه مبادا شخص دیگری را آلوده کند از خانه فرار می کند و همچنین یک بچه نادان و نابالغ است. سپس با لرد کاب ملاقات می کند که به او می گوید می تواند برای همیشه زندگی کند زیرا او مانند یک معجون جادویی است که می تواند ویروس را درمان کند، اما معلوم می شود که او فقط از آن برای خواسته های خودخواهانه خود استفاده می کند و آرن برای او مانند یک پیاده یا چیزی شبیه به یک پیاده است. و سپس ترو به آرن این صحبت را ارائه می دهد که زندگی مهمترین موهبت است زیرا آرن آماده مرگ در اثر ویروس است. بنابراین آنها لرد کاب را شکست می دهند، آرن مقداری از درمان را روی خود استفاده می کند و سپس قصد دارد درمان را به زادگاهش بازگرداند و به خاطر جنایاتش محاکمه شود. او همچنین امیدوار است که بتوانند درمان را به نحوی چند برابر کنند. بله، این طرح نیز بسیار ناقص است، منظورم این است که من فیلمنامه نویس یا چیزی شبیه به آن نیستم و اعتراف می کنم که ایده من از شاهزاده مونونوکه الهام گرفته شده است، اما من فقط مطمئن هستم و می گویم که داستان من بسیار جذاب تر به نظر می رسد. از طرح این فیلم و در مورد طرح داستان، این فیلم یک کار سخت و لعنتی برای گذراندن است، به خصوص وقتی که قسمت دوم شروع می شود. این فیلم احساس می کند که دائماً وقت خود را تلف می کند یا از خودش خسته شده است. سرعت آن بسیار کند است، تا زمانی که به اوج می رسد که احساس می شود فیلم تلاش می کند خودش را با آن تمام کند. اما پس از آن من همچنین احساس می کنم که صحنه هایی در این فیلم وجود ندارد. در این لحظه آرن قهرمان زن ترو را در حال خواندن این آهنگ می یابد. قبل از همه اینها، لحظه ای وجود دارد که ترو فقط از آرن متنفر است، او به معنای واقعی کلمه به او می گوید که از افرادی که زندگی را کنار می گذارند متنفر است. چند لحظه بعد، آرن ترو را در حال خواندن این آهنگ می گیرد که اتفاقاً این صحنه برای مدت طولانی ادامه دارد. پس بالاخره بعد از اینکه او واقعاً آواز خواندنش را تمام کرد، برگشت تا آرن را ببیند، و سپس روی سنگی که کنار هم نشستهاند و غروب خورشید را تماشا میکنند، روی آنها میخورد، و من گفتم: "صبر کن چی؟" چطور شد ما به این نقطه رسیدیم؟ شاید فقط من هستم اما آیا نباید صحنه ای بین این دو لحظه آشتی آنها با یکدیگر باشد؟ به یاد داشته باشید که ترو از آرن متنفر است، آنها نمی توانند اکنون با یکدیگر خونسرد باشند، درست است؟ در عوض، مانند این است: "اوه، آهنگ خصوصی من را شنیدی؟ باشه، الان با هم دوستیم!» اگرچه لحظه ای که آنها در حال تماشای غروب خورشید در مورد مشکلات خود صحبت می کنند، حدس می زنم صحنه خوبی باشد؟ اما در این مرحله من واقعاً دنبال چیزهایی هستم که دوست داشته باشم، زیرا چیز زیادی برای درگیر کردن من در آنچه اتفاق می افتد وجود ندارد. Tales from Earthsea در واقع بر اساس یک سری کتاب است که در زمان محبوبیت ارباب حلقه ها و نارنیا منتشر شد که من از آن اطلاعی نداشتم. و برای این فیلم به جای دنبال کردن یک کتاب خاص، از هر کتاب ایده گرفتند و به نوعی آن را فیلم خود ساختند. این ایده بدی نیست، اما زمانی که آنها رویدادهایی را که خارج از صفحه نمایش رخ داده اند ذکر می کنند و ما باید بدانیم که چیست، گیج کننده است. مگر اینکه کتابها را مثل آدمهای لعنتی بخوانی. فکر می کنم این فیلم واقعاً از داشتن نسخه توسعه یافته سود می برد. مانند داشتن صحنه های بیشتر از رشد شخصیت، صحنه های بیشتر از ساختن جهان، صحنه های بیشتری از هر چیزی که ماهیت دارد. اما با وجود همه اینها، من هنوز به طور کامل این فیلم را تحقیر نمی کنم. اما نمی توانم بگویم که دوستش دارم. منظورم این است که خیلی دور از یکی از بدترین انیمیشن های ساخته شده است، اما خیلی ضعیف است. شخصیتهای بیمزه، ایدههای توسعه نیافته بسیار، لحظات فراموششدنی بیش از حد وجود دارد و این بزرگترین گناه این فیلم است: بسیاری از آنها فراموش شدنی هستند. اگر بخواهم حدس بزنم، جنبههای مناسبی در اینجا وجود دارد، اما آنقدر عالی نیستند که مرا به فکر سایر فیلمهای گیبلی که قبل و بعد از آن ساختهاند بیاندازند. و آنها در طول مدت زمان تقریباً دو ساعته آنقدر کم و دور هستند که اگر حتی چیز خوبی در مورد آن وجود داشته باشد، یافتن چیز خوبی در مورد آن سخت تر و دشوارتر می شود. و این چیزی است که این فیلم را برای من ناامیدکننده می کند، زیرا زیبا به نظر می رسد و به نظر شگفت انگیز می رسد اما مطلقاً هیچ معنایی ندارد، بنابراین وقتی فکر می کنم فیلم می تواند خیلی بیشتر از این باشد شکست می خورد. اما برخلاف هر فیلم دیگری از گیبلی، این یکی واقعاً من را مجذوب خود می کند. از آنجا که باید به خاطر داشته باشید که در این مرحله از زندگی استودیو، آنها در اوج بازی خود بودند، آنها در بیشتر موارد چیزی جز کلاسیک نمی ساختند. و حالا آنها فقط با این فیلم متوسط دست و پنجه نرم می کنند. شاید کارگردانی بدی بود، منظورم پسر هایائو میازاکی، گورو میازاکی است که این فیلم را کارگردانی کرده و احتمالاً در آن زمان بسیار کم تجربه بوده و آمادگی ساخت این نوع فیلم را نداشته است. اگر راهنمایی و آموزش بیشتری به او داده می شد، فکر می کنم این فیلم خیلی بهتر از آب در می آمد. اما او بعداً به کارگردانی Earwig and the Witch ادامه داد و این اتفاق افتاد. حالا اگر 12 ساله بودم، این فیلم را دوست داشتم، هیچ مشکلی با آن نداشتم، اما از آنجایی که برای اولین بار این فیلم را به عنوان یک مرد بالغ تماشا کردم، متاسفانه چشمانم می تواند از طریق مزخرفات این فیلم ببیند. اگر سعی کنم مغزم را خاموش کنم و به این فیلم به عنوان یک فیلم فانتزی عمومی و غیر توهینآمیز نگاه کنم، شاید کمی بیشتر آن را بپذیرم، اما همچنان فکر میکنم که کار بسیار بدی در ساخت و توسعه شخصیتها انجام میدهد. اما برای پایان دادن به این نقد و بررسی، بهترین تعریفی که تا به حال از این فیلم خواهم کرد این است که در مقایسه با Earwig and the Witch یک شاهکار است. در تاریخ 03/05/2023 بازبینی شده استبرچسب ها دانلود و تماشای آنلاین انیمه Ged Senki با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Ged Senki با زیرنویس چسبیده فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Tales from Earthsea با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Gedo Senki با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Tales of Ged با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Ged's War Chronicles با زیرنویس فارسی
برچسب قسمت ها دانلود و تماشای آنلاین انیمه Ged Senki قسمت 1 با زیرنویس فارسی
دانلود و تماشای آنلاین انیمه Ged Senki قسمت 1 تا 1 با زیرنویس فارسی
-
-
-
-