tl;dr: یک انیمه اکشن درباره باگ های غول پیکر که تقریباً به طور کامل توسط دو شخصیت بزرگ حمل شده است. این انیمه در یک Edo متناوب می گذرد که مورد حمله حشرات غول پیکر قرار گرفته است. برای مبارزه با آنها، سازمانی به نام Mushibugyo، به معنای دادرس حشرات، تأسیس شد. این داستان به ویژه جینبی، یک سامورایی از نقاط دور کشور را دنبال می کند که برای پیوستن به موشیبوگیو به ادو می آید. یک سوم اول یا بیشتر از انیمه حول محور Jinbee و بقیه Mushibugyo به سادگی با حشرات مختلفی که به ادو حمله میکنند سر و کار دارند. هر اپیزود بر روی یک شخصیت متمرکز است و جینبی و با بسط بیننده بیشتر در مورد آنها یاد می گیرند. بقیه انیمه شامل دو قوس گسترده با طرحهای پیچیدهتر با تمرکز بر مبارزه با گروههای خاص است، البته با یک اپیزود قوس آموزشی و اپیزود مجدد در میان.
به طور کلی در این انیمه، تنها دو شخصیت وجود داشت که به خوبی نوشته شده و از آنها استفاده شده است. بقیه بازیگران اصلی مقدمههای خوبی دارند، اما آنها واقعاً بیشتر از این پیشرفت نمیکنند. لحظاتی اینجا و آنجا وجود دارد که آنها لحظات خود را در کانون توجه قرار می دهند، اما به دلیل فاصله طولانی بین این لحظات، در مجموع به اندازه کافی شکل نگرفته اند که واقعاً روی آنها سرمایه گذاری شود. برخی از آنها به اندازه کافی شخصیت جالبی داشتند که آنها را دوست داشتنی می کرد، حتی بدون اینکه عمق زیادی برایشان داشته باشد، اما در آن صورت تا حدودی ناامید کننده به نظر می رسید که آنها اهمیت بیشتری نداشتند. به عنوان مثال، هارو اغلب ظاهر می شود، به خصوص در اوایل، اما او هیچ اهمیت داستانی ندارد.
اولین شخصیتی که به عنوان یک استثنا برجسته شد، Jinbee است، که فکر می کنم با توجه به اینکه او قهرمان داستان است، نباید تعجب آور باشد. شخصیت او واقعاً سرگرم کننده است زیرا او یک احمق کامل است که به اندازه یک آجر متراکم است، اما همچنین واقعاً سخت کوش و فوق العاده مهربان است. نتیجه نهایی این است که او فقط یک مرد فوقالعاده خوب است که بهترینها را در همه افراد تا حدی پوچ میبیند، و با این کار او موفق میشود بهترین خود دیگران را به تصویر بکشد. او قدرتهای ویژهای دارد که هر از گاهی تحت شرایط خاص ظاهر میشود، اما در اکثر مبارزاتی که در آن شرکت میکند، پیروز میشود، زیرا او واقعاً سخت تمرین کرده است و هر طور که شده حاضر به پایین آمدن نیست. تا حد احمق بودن ساده است اما هنوز هم واقعا راضی کننده است. همچنین، او خنده دار است.
شخصیت دیگری که به خوبی نوشته شده و مورد استفاده قرار گرفته است، قاضی Mushibugyo است. برای اکثریت قریب به اتفاق انیمههایی که از او با عنوانهایش یاد میشود، و شما واقعاً تا آخر نام واقعی او را یاد نمیگیرید و حتی بعد از آن هیچکس او را اینطور صدا نمیکند. اما او بهترین شخصیت نوشته شده در این انیمه است و قطعاً شخصیتی است که بیشترین عمق را دارد. او تقریباً به تنهایی می تواند کل انیمه را در این زمینه حمل کند. او حتی تا قسمت هفتم ظاهر نمیشود، اما پس از آن به سرعت به قهرمان اصلی تبدیل میشود زیرا به نظر میرسد که داستان تقریباً به طور کامل حول او میچرخد. همدردی با او و سرمایه گذاری بر روی شخصیت او و رابطه او با جینبی بسیار آسان است، که سرمایه گذاری در داستان و انیمه را به طور کلی آسان می کند. و در نهایت، او و Jinbee کافی هستند تا انیمه را در کل بسیار لذت بخش کنند. انیمه با بسیاری از موارد حل نشده به پایان می رسد، اما در نقطه بسیار خوبی که من از آن راضی بودم، متوقف می شود، اگرچه در نهایت قطعا مانگا را بررسی خواهم کرد.
هنر یک کیسه مخلوط بود. من سبک هنری را دوست دارم، اما فکر نمیکنم در بیشتر موارد از حس کلی طراحی خوشم بیاید. من واقعاً هیچ یک از طراحی های شخصیت ها را دوست نداشتم، اما واقعاً از تعدادی مانند موگای خوشم نمی آمد. من همچنین تا حد زیادی از طراحی های دشمن متنفر بودم، اگرچه با تمرکز بر حشرات غول پیکر فکر می کنم که اجتناب ناپذیر بود. همچنین، میدانم که chonmage از نظر تاریخی برای ساموراییها دقیق است، اما من هنوز زیاد طرفدار آن نیستم. انیمیشن خیلی محکمی بود از نظر اکشن، قدرتها و تواناییها بهطور کلی بهخوبی شکل نگرفتند، بنابراین اکشن کاملاً تصادفی به نظر میرسید و واقعاً هیچ عمقی نداشت، اما بسیار جالب به نظر میرسید. اولین OP یک سبک هنری بسیار جالب داشت، بنابراین از نظر بصری آن را بسیار چشمگیر یافتم، اگرچه آهنگ فقط خوب بود. OP دوم از نظر بصری معمولی تر است اما هنوز هم بسیار خوب است و آهنگ فوق العاده ای دارد. ED اول از نظر بصری و آهنگ خوب بود. من واقعاً از جلوه های بصری و آهنگ ED دوم خوشم آمد. موسیقی متن فیلم نیز بسیار قوی بود و گاهی اوقات واقعاً خوب کار می کرد.