به هر حال... این سریال ایسکای "بودجه" فصلی شماست. داستان سبک و ساده آن با اتفاقات چندانی در حدی است که انتظار زیادی از آن نداشتم، اما با وجود ایراداتش هنوز هم توانسته است از آن لذت ببرید. این نوع نمایش است که شما خیلی سخت فکر نمی کنید و فقط خنک می شوید و از سواری لذت می برید هنر با CGI اینجا و آنجا خوب است. این نمایش قابل قبوله
موسیقی محیط واقعاً چیز خاصی نیست، آهنگ های OP و ED خوب هستند (من شخصا ED را به OP ترجیح می دهم)
من گاهی حتی متوجه نمیشدم که در پسزمینه موسیقی در حال پخش است
داستان و محیط برای آنچه که بود خوب است، به وضوح برخی از چیزها بریده شده بودند تا همه آنها را در براکت 12 قسمتی قرار دهند و شرط می بندم که ای کاش می توانستند قسمت سیزدهم را انجام دهند اما نتوانستند.
تعداد زیادی از اقتباسهای لایتنوول بهطور کلی باید 12+ قسمت باشد، زیرا پرتراکمتر از رویدادها و برخی جزئیات جزئی که مهم بودند، میتوان در مقایسه با مانگا از آن چشم پوشی کرد.
تنها بخشی که واقعاً از آن رنج میبرد، سرعت داستان و برخی کاهشهای عمدی است که MC چیز جدیدی دریافت میکند.
MC آیتم جدیدی دریافت میکند و نشان داده میشود، اما به ما نمیگویند که چیست و به اتفاق بعدی میافتد و چیزی که MC دریافت کرده است در ادامه در قسمت فاش میشود زیرا برخی از مشکلات را حل میکند.
واقعاً فقط اشتباه / تکنیک کلاسیک استوریبورد برای پر کردن شکافهای کات دیالوگها و غیره...
بنابراین گاهی اوقات همه جا کم است و گاهی اوقات نوشتن ممکن است ضعیف باشد، اما می تواند یک استوری بورد و مسائل فیلمنامه نویس باشد.
(هی حداقل ما یک قسمت خلاصه با صحنه های استفاده مجدد در اواسط نمایش دریافت نکردیم...)
بنابراین اساس داستان این است:
در مد کلاسیک isekai، MC به دلیل کار زیاد در شرکت سیاهپوست درگذشت، همه ما نمایش های زیادی را دیدیم که اینگونه شروع می شوند.
این افتتاحیه به اندازه کمپینهای DnD با شروع Tavern، واقعاً نمیتوانید چیز جدیدی بیاورید زیرا احتمالاً قبلاً انجام شده است و شکست خورده است، بهعلاوه صادقانه بگویم که همه از Truck-kun خسته شدهاند...
هنگامی که مجبورید راهی برای ورود MC به دنیای جدید با داستانی از پس زمینه، موضوع رایج آن به دلیل اینکه کار میکند، فقط با آن کنار بیایید، نمیتوانید با isekai انجام دهید.
محیط جهانی تا حدودی جالب است زیرا اساساً همه چیز در سیاه چال ها به عنوان قطره هیولا تولید می شود، که شامل پول و غذا نیز می شود، اگر می توانید به کالایی فکر کنید که ما روزانه از آن استفاده می کنیم، یک سیاهچال با هیولا در جایی برای آن وجود دارد.
دنیای بیرون شهرها یک زمین بایر است، حتی درختانی هم رشد نمی کنند، بنابراین تمدن برای همه چیز به سیاه چال ها وابسته است، که بر ملت ها تأثیر می گذارد و ظاهر سیاه چال های جدید یا تغییر در داخل سیاه چال می تواند تأثیر بزرگی ایجاد کند که کمی در داستان بررسی می شود.
مردم در این دنیا "فضای" را از پیش تعیین کرده اند که می توانند رشد کنند، زیرا سقف سطحی وجود دارد که از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
آمار بر اساس سیستم رتبه بندی از S تا F است
همچنین هر فرد می تواند به گونه ای متخصص باشد که آماری برای میزان افت کالاهای خاص داشته باشد، هر چه آمار بهتر باشد قطره بهتری دریافت کنید، طعم، بو، بافت و غیره او تحت تاثیر آن قرار می گیرد. به نظر می رسد که اساساً "براکت های رها کردن" وجود دارد.
مثلا:
رتبه F در سبزیجات باعث می شود که هرگز از هیولاهایی که به طور معمول آنها را رها می کنند سبزیجات دریافت نکنید
رتبه E باعث می شود شما مقادیر کمی از سبزیجات با کیفیت پایین تر را دریافت کنید که ممکن است مفید باشد.
یک رتبه باعث می شود مقدار خوبی از کالاهای با کیفیت را دریافت کنید که بسیار بالاتر از هر چیزی است که می توانید بدست آورید در حالی که رتبه E را از هر نظر دارید.
رتبه شما می تواند با افزایش سطح افزایش یابد، گاهی اوقات آمار شما افزایش نمی یابد تا زمانی که به سطحی که از قبل تعیین شده بودید نزدیک شوید.
بنابراین MC ما مهارت "OP" را دریافت میکند که باعث میشود او در سطح صفحه رتبه S را کسب کند، در حالی که او هرگز نمیتواند سطح بالاتری داشته باشد، زیرا سقف سطح او 1/1 است و آمار مبارزه او در سراسر صفحه رتبه F است.
با توجه به آمار او، او باید سخت کار کند تا غذا و سقفی بالای سرش به دست آورد، زیرا تنها چیزی که می تواند بکشد ضعیف ترین هیولاها هستند که او را تهدید می کنند.
بعداً متوجه میشویم که MC ما میتواند از هیولاها و مکانهایی که دیگران نمیتوانند به دلیل مهارت منحصربهفرد او سقوط کند، زیرا داشتن مهارتهای رتبه S قبلاً شنیده نشده است، در حالی که رتبههای A نسبتاً نادر هستند و برخی افراد بدشانس هستند که برای همیشه در رتبه F در سراسر صفحه گیر کردهاند. حتی در سطوح بالا..
بنابراین MC باید به آرامی تلاش کند تا آمار او را به روشی منحصر به فرد که فقط برای او در دسترس است که بعداً فاش می شود افزایش دهد.
پس قسمت حرمسرا...
من آن را فوقالعاده عمومی نمیدانم زیرا شخصیتها بهطور تصادفی به MC نمیخورند، او به روشهایی که میتواند به آنها کمک میکند و اعتماد و تحسین آنها را به هر طریقی جلب میکند و زمان میبرد یا چیزی بزرگ مانند اولین دوستی که پیدا میکند.
این هنوز هم یک موضوع رایج است، اما حداقل در نگاه اول به او عشق نمی ورزد و در دومی که با ام سی ارتباط برقرار می کنند کاملاً به او اعتماد می کنند.
نکات جزئی برای برخی از آنها وجود دارد که میخواهند چیزی بیش از رفقا باشند، اما در نمایش بیشتر مورد بررسی قرار نگرفته است و همه آنها بیشتر شبیه گروهی از دوستان هستند که هیچ رقابتی بین بازیگران برای جلب توجه او ندارند.
تا زمانی که MC آنها را تأیید کند، آنها نسبتاً برای ورود چهره های جدید به حلقه خود باز هستند
من هنوز هم به آن 8/10 می دهم زیرا کمی بالاتر از میانگین است، در کل تا حدی ثابت است و هیچ چیزی آن را در مقایسه با برخی از نمایش های این ژانر که در طول سال ها دیده بودیم پایین نمی آورد و به فکر فصل دوم با امید به بهبود کلی نیستیم. بیش از این حتی اگر جزئی باشد.
اگر می خواهید یک نمایش ساده برای آرامش داشته باشید، به شدت توصیه می شود