من در ابتدا می خواستم این سریال را دو هفته پیش تماشا کنم اما مدتی آن را متوقف کردم زیرا می خواستم تمام فیلم های درام/هیجانی درباره یک جراح را ببینم که دختران جوانی را می کشد تا پوست آنها را روی یکی از بستگان خود که دچار تصادف شده است را بکارد. من می توانستم قبل از این یک سری پیدا کنم. ارزشش را داشت؟ نه، اما نه به خاطر این نمایش، بلکه به این دلیل که بیشتر آن فیلمها کاملاً مزخرف بودند. علاوه بر فرضیه ای تا حدودی مشابه، هوانگ یان در مسیر کاملاً متفاوتی قرار می گیرد، زیرا با این شروع می شود که شخصیت اصلی چندین عمل جراحی روی او انجام داده است، زیرا او به خاطر زشت بودنش دریافت می کرد، و جراح که آنها را انجام داده بود وسواس زیادی نسبت به او داشت. زیرا او می تواند او را به عنوان همسرش که در کما است بازسازی کند.
بنابراین، از بین تمام فیلمهای قبلی در مورد این موضوع، La piel que habito یکی از موارد مشابه است.
اما این تنها مقدمه است، همانطور که سریال به جلو می رود، عمدتاً بر شخصیت اصلی تمرکز می کند، زیرا او در پربیننده ترین برنامه تلویزیونی حال حاضر به صدایی در برابر تبعیض تبدیل می شود که درباره زنانی است که پس از عمل جراحی در انظار عمومی ظاهر می شوند. انجام شده.
من باید تا حدودی از ارسال پیام انتقاد کنم، زیرا آنچه او می گوید با کاری که انجام داده در تناقض است، اما حداقل منجر به تغییر شخصیت او نشده است و شخصیت اصلی از بیان نظر خود هراسی ندارد. و با مردم روبرو می شود، و با این حال مدام در اینجا و آنجا مشکل پیدا می کند.
علاوه بر این، جالب است که ببینیم با شخصیت اصلی با وجود ظاهر جدیدش چگونه رفتار میشود، و او یاد میگیرد که تغییر ظاهری او به این معنی نیست که فقط به این دلیل خوشحالتر میشود، و بسیاری از سریالها بر روی ذهنیت تمرکز میکنند. قهرمان داستان متوجه این موضوع شده و با آن کنار میآید، با یک صحنه بسیار خوب نزدیک به پایان که «دو نفر او» با یکدیگر صحبت میکنند.
این عنصر خاص منجر به کشف مضامین صنعت تلویزیون و رسانه های اجتماعی می شود و اینکه چگونه شایعات در مورد یک نفر می تواند توسط بسیاری از مردم جعل و باور شود و احتمالاً زندگی آنها را خراب کند، و اگرچه هیچ اتفاقی به این افراطی برای قهرمان داستان نمی افتد، دیدن سختی های او جالب است. چهرهها و اینکه چگونه همه اینها به او کمک میکند و به شکلگیری شخصیت او کمک میکند.
سرعت بازی بسیار خوب است، اپیزودها بین ده تا پانزده دقیقه طول می کشند و با این حال، نمایش از زمان کوتاه خود به طور موثری استفاده می کند و دائماً طرح داستان را به جلو می برد و مضامین آن را بررسی می کند و شخصیت اصلی را به تصویر می کشد. متأسفانه، این بدان معناست که برخی از آنها نسبت به بقیه پست تر هستند، زیرا اتفاقات و تظاهرات شخصیت ها با هم در یک مکان بسیار ارگانیک اتفاق نمی افتد.
چیزی که در مورد این نمایش مورد انتقاد قرار می گیرد نحوه ارائه پیام ها و مضامین آن است، و اگرچه می توانم این را ببینم، اما از نوشته ها در این زمینه آنقدر انتقاد نمی کنم، زیرا هر ذره ای از اطلاعات از طریق فلش بک ها، دیالوگ ها، داخلی ارائه می شود. مونولوگها و افرادی که در تلویزیون صحبت میکنند، پیام میفرستند، دقیقاً همان کاری را انجام میدهند که میخواهند انجام دهند، بنابراین در مجموع به نظر من فیلمنامه به خاطر شیوهای که مضامینش را بررسی میکند معذور است، و علیرغم مدیریت آنها، نمایش را ناخوشایند نمیدانم. کمی در چهره شما
چیزی که من قصد دارم به خاطر آن از نوشته انتقاد کنم، روشی است که همه چیز پیش میرود، زیرا نقطه شروع یا راهحل درگیریها همیشه به کسی مربوط میشود که دوربین یا میکروفون مخفی دارد تا چیزی درباره قهرمان داستان بسازد یا وقتی کسی را فاش کند. دروغ می گویند، که به نظر می رسد یکسان و تکراری است، در بالای سریال که به درستی تنظیمات آن سناریوها را نشان نمی دهد.
علاوه بر این، مشکل دیگری نیز در رابطه با دیگر شخصیتهای نمایش وجود دارد و آن این است که آنها اساساً تنها به عنوان پسوند شخصیت اصلی یا مضامین وجود دارند. اگرچه جراح پلاستیک تا حدودی مورد بررسی قرار می گیرد تا نشان دهد چرا و چگونه به این شکلی که هست، شده است، تمرکز کافی به او داده نمی شود، او واقعاً رشد نمی کند و وضوح کاتاریک ندارد. دوست پسر سابق قهرمان داستان نیز وجود دارد که به دلیل اینکه چقدر کم و عجله به او داده می شود و به طرز کارتونی شیطانی ارائه می شود، به راحتی بدترین جنبه سریال است. این یک مشکل بزرگتر است، زیرا طرح این شانس را داشت که در یک نقطه خاص از شر او خلاص شود، اما او را فقط برای دشمنی با دختر اصلی بازگرداند.
همین موضوع را می توان در مورد همه بازیگران ثانویه گفت، آنها برنامه ای ندارند و فقط به عنوان آنتاگونیست یا پشتیبان وجود دارند، به طور مؤثری نماینده مضامین و پیام ها و دستگاه های طرح هستند، اما چیزی فراتر از آن نیست و همه آنها می توانند باشند. با یک توضیح سریع خلاصه شده است.
حالا، انیمه هایی هستند که بیشتر روی قهرمانانشان تمرکز می کنند که من به آنها امتیاز بسیار بالایی دادم، بیشتر آنها جزو انیمه های مورد علاقه من بودند، که همین مشکل را داشتند، و گاهی اوقات به این دلیل امتیاز را پایین می آوردم، یا در مواردی که نداشتم. ، به این دلیل بود که تمرکز روی شخصیت های اصلی آنها حتی بهتر از اینجا بود، و به این دلیل که کاوش های موضوعی و طرح های کلی به طور کلی بسیار پیچیده تر و معنادارتر بودند.
مسئله آخر رزولوشن است، که اگرچه محکم و در کل برای شخصیت اصلی و قوس او خوب است، و همچنین ایده آلیستی نیست که همه چیز را با خوشحالی حل کند، فقط به این دلیل که به اندازه کافی خوب به سایر نقاط داستان نمی پردازد. آنها را در یک موقعیت نسبتا مبهم قرار دادیم، دقیقاً با سابق چه اتفاقی افتاد؟ جراح پلاستیک و مادرش چطور؟ همسرش در حالت نباتی چطور؟ این نمایش به شما ایده میدهد که در مورد آنها چه اتفاقی میافتد، اما نه چیزی که واقعاً ملموس و کامل به نظر برسد.
تا آنجایی که ارائه میشود، با وجود داشتن همان ظاهر پلاستیکی و جعلی و حرکات محدود و حالات غیرقابل بیان صورت که بسیاری از CGI donghua دارند، کمی امتیاز اضافی به جلوههای بصری میدهم. دلیل اینکه من حاضرم این کار را انجام دهم این است که در پایان کار یک هدف روایی را دنبال می کند، زیرا تصاویر در نهایت به وضوح دروغ عنوان و دیدگاه های سطحی مردم را در نمایش نشان می دهند. اسکریپت در نظر گرفته شده برای انجام. پسزمینهها در بیشتر قسمتها خوب هستند، اما زیاد به چشم نمیآیند، زیرا چشمانداز معمولاً روی چهره شخصیتها متمرکز است. همچنین برخی استعارههای بصری برای به تصویر کشیدن احساسات و تجسم مونولوگهای درونی شخصیتها وجود دارد، بنابراین کارگردانی از این نظر بسیار خوب است، فقط کیفیت CGI آن لحظات را از خوب بودن تیم پشتیبان باز داشت. سریال ها به وضوح در نظر داشتند که آنها باشند.
فضا در اکثر موارد خوب است، نه به خاطر صداگذاری که مناسب است اما چیزی فراتر از آن نیست، و نه به دلیل جلوه های صوتی که برای یک محصول 2022 نسبتا ساده و ضعیف هستند، بلکه به دلیل موسیقی متن است که در به نظر رسیدن غمگین یا شوم، حتی برای آهنگ های آغازین و پایانی، مؤثر است، چیزی که مرا به یاد تنها جنبه های خوب آییو د میشی انداخت.
علیرغم مشکلاتی که داشت و آنطور که انتظار داشتم خوب نبود، من متوجه شدم که هوانگ یان نمایشی بسیار خوب و نسبتاً منحصر به فرد و خاطره انگیز در مدیوم، خوب، نگوییم انیمه، بلکه در کل انیمیشن آسیایی است. در مقایسه با فیلمهای اکشن زنده با موقعیتهای مشابهی که من تماشا کردم، از بسیاری از آنها بهتر است، حتی فیلمی که همه چیز را شروع کرده است، بنابراین علیرغم ناشناخته بودن و ارزش کمی برای تماشای مجدد، آن را یک بار تماشای ارزشمند میدانم.
چیزهای مشابه
-Les Yeux sans visage (فیلم فرانسوی 1960 که مقدمه درام/هیجانانگیز جراح را آغاز کرد، در طرح و نگارش بسیار ابتدایی بود، اما برای زمانش در فضا، تصاویر و درام مستحکم بود).
-La piel que habito (فیلم اسپانیایی 2011 و محکمترین درام/هیجانانگیز جراح پلاستیک خارج از فیلمهای اکشن زنده، طرح اصلی است، اما در کل برای پیچیدگی و به هم پیوستگی شخصیتها خوب است و وضوح تصویر بسیار عالی است).
-بیوتی واتر (فیلم آئینی در مورد دختری اصلی که به دلیل زشت بودن مورد آزار و اذیت قرار می گیرد که کل بدنش را با آب زیبایی تغییر می دهد و همچنین بعد از آن با یک نفر رابطه برقرار می کند، فراتر از آن مسیر کاملاً متفاوتی می گیرد، اما این تنها چیزی است که تا حدودی شبیه به این دونگوآ در انیمیشن آسیایی است که من از آن می شناسم).